پيام
+
*مي گفت: پدر و مادرم لياقت منو ندارند!*
*گفتم:* گاهي اوقات انسان عمل خالصانه.اي انجام ميده و خداوند در پاداش اين عمل، فرزند صالحي به او عنايت ميکنه... تو عمل صالح والدين خودت هستي ... يعني هر چي داري به برکت عمل همين پدر و مادرته ...
پس: به هر جايي که رسيدي، اول سپاسگزار پدر و مادرت باش!

کوثر...
91/9/27

خليل سعيدي
دردود برشما...
*احمد نباتي*
ممنوم آقا خليل عزيز.
شبستان نور
سلام ممنون از مطالب زيبايتان. کاش مباحثي که راجع به مقام پدر و مادر مي شود باعث غرور ايشان و زير پا گذاردن حقوق فرزندان نشود . البته منظورم بعضي از والدين هستند که تمجيد و احترام موجب تواضعشان نمي شود بلکه باعث ايجاد توقع بيشتر و عدم درک وضعيت فرزندانشان مي گردد. به شخصه شاهد خيلي از ظلمها بوده ام.
*احمد نباتي*
سلام عليکم .. جناب شبستان درست مي فرماييد. بعضي از والدين توقعات ناصحيحي از فرزندان خودشون دارند؛ اما در عين حال اين واقعيت را هم بايد بدانيم که پدر و مادر به نوعي مالک ما هستند، لذا بايد با دقت و ظرافت فوق العاده اي با اونها رفتار کرد.
ياسيدالکريم
بله بنده هم با جناب نباتي عزيز موافقم که والدين به نوعي مالک ما نيستن و امانتدار ما هستند امانت دارهايي دلسوز که ان شاءالله ماهم امانت دارهاي خوبي براي فرزندان مون باشيم واونها رو با روحي که امانت الهي ست وعهدي که بر توحيد خداوند و فضائل کردن اشنا کنيم ودر استقامت براين عهد کمک حال شون باشيم.
شبستان نور
جناب سيد الکريم مطلب جناب نباتي با شما متفاوت است . ابتداي مطلب خود و ايشان را مرور بفرماييد.
*احمد نباتي*
.... پيامبر اکرم در جواب شخصي که از ـ به اصطلاح ـ زياده خواهي پدر شکايت مي کرد فرمودند: انت و مالک لابيک ؛ تو و اموالت از آن پدرت هستيد.
*احمد نباتي*
جناب سيد الکريم وقتي به حق فرزند در حق والدين نگاه مي کنيم ، بايد بگوييم فرزندان امانت هستند، لذا والدين بايد امانت دارد خوبي باشند؛ اما وقتي به حق والدين در حق فرزندان نگاه مي کنيم ديگر سخن از امانت به ميان نمي آوريم، بلکه همانند پيامبر اکرم سخن از نوعي مالکيت به ميان مي آوريم.
ياسيدالکريم
جناب نباتي انت ابتدا حمل بر زحمات توست که حتي همون هم مبناي شرعي نداره که اموال فرزند مال والد باشه.اگر سند صحيح باشه بيشتر يک تعبير عاطفي و نصيحت از باب نگاهي نيکوتر داشتن هست نه يک حقيقت خارجي/مالکيت انسان حتي براي انبيا خدا هم نيست لذا مکرر داريم که لست عليهم بوکيل تو مسلط بر ادمها نيستي اي نبي خدا/با کبرايي بنام الناس مسلطون علي اموالهم مشخص ميشه حتي ما ملک نبي الله هم نيستيم..*مالک فقط خداست*
*احمد نباتي*
بنده نگفتم مالکيت .. گفتم نوعي مالکيت. ... اينجا که ما بحث فقهي نمي کنيم .. بحث هم بحث از عالم تکوين نيست ... عزيز من! بحث بحث اخلاق است و گستره ي وسيع حقوق والدين ... در ثاني تعبير الست اولي بانفسکم حاکم بر قاعده ي الناس است... دقت نميکنيد، و در عين حال دوست داريد ذيل فيدها مدام اطاله ي کلام کنيد !!!!
ياسيدالکريم
:)) تشکر جناب نباتي که با لقب اطاله ي کلام مارو مستفيض فرمودين... گفتين نوعي مالکيت ..مالکيت ديگر نوعي پوعي ندارد ..ما هيچ نوعي از مالکيت از اوليا وانبيا بر غير نداريم..الست اولي بانفسکم مشعر بعليت هست علتي بنام مصلحت نه مالکيت..و از باب اولويت در علم بحقائق امور و هدايت وخير خواهي نه مالکيت..حفظت شيئا وغابت عنکم الاشياء..ان شاءالله هر جا هستين موفق باشين
فدايي ره.برم
آقاي ياسيدالکريم اشکال شما خيلي هم به جا نيست . شما حرفتون در رابطه با مالکيت حقيقيه و منظور حاج آقا نباتي مالکيت اعتباريه . در مورد اهل بيت هم بگم که طبق روايات اصول کافي در اصل مالکيت آنها بر مالکيت ما مقدمه. الدنيا و ما فيها لله تبارک و تعالي و لرسوله و لنا ./ اصول کافي ج2 ص268
فدايي ره.برم
به همين دليل آيه* النبي اولي بالمؤمنين من انفسکم * هم شامل اولويت در شناخت مصلحت ميشه وهم شامل اولويت در تصرف مال و امثال آن. شما تنها يکي از مصاديق آن را بيان کرديد. رجوع کنيد به تفسير نمونه.
ياسيدالکريم
عليکم السلام فدائي بزرگوار.اولويت در تصرف دليل بر مالکيت نيست پس اگر اينگونه بود در محجور وصغير و دهها جاي ديگر مباني ما شخص ولي و قيم وحاکم و غيره مالک قلمداد مي شد در حالي که تمام تصرفات اشخاص مزبور همه مشروط به مصلحت است ولاغير..يعني حتي نبي اکرم هم نمي تواند سکه هاي طلاي جنابعالي را به دريا بريزد./ايضامالکيت هاي غير خدا اعتباري ست ومالک حقيقي اوست/درباره حديث هم صدر وذيل ش رو چشم خواهم ديد.