mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ بهار 
سلام
من يه دختر 22 ساله هستم
بابامو خييلي دوست دارم اونم من خواهر برادرامو دوست داره
همه بجز من و برادر کوچيکم ازدواج کردن و دستشون تو جيب خودشونه
بابام يه مقدار خساست دارن يه احساس ضعفي تو وجودشون هست که باعث ميشه خانوادشونو جلوي بقيه تحقير کنن با وجود اينکه هممون هم از لحاظ تحصيلات و کار از بقيه واقعا بالاتريم دعايي ندارم ولي از بابام متعجبم . مامان و بابام دائم قهرن
حس ميکنم بابام افسردگي دارن همه قطع رابطه س بجز يه دوستشون
اينقدر گاهي محيط خونه افسرده کننده س که من الان ترجيح دادم خوابگاهي باشم
خانوادمو دوست دارم شايد من با اخلاق پدرم سازگار شده باشم ولي برادراي بزرگم براش احترام قائل نميشن مادرم و برادرکوچيکم خيلي در مصيقه ان حتي از لحاظ مالي
بابام خودشو بينمون بي ارزش کرده
خيييلي ناراحتم نميدونم بايد چيکار کنم نميخوام اينطور باشه
ميدونم که دوستون داره و دست خودش نيست ولي از تغييرش نا اميد شدم
خييييييللي خسته ام
چيکار کنم؟
پاسخ

سلام بر شماپاسخ سوال شما در کانال تلگرام پرسشکده هم انديشي ديني ارائه شده است. https://t.me/hamandishi_dini110