فتنه (1) فتنه فردی و اجتماعی
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
فتنه و سنت الهی:
خداوند انسان را خلق کرد ونیروی بسیار عظیمی در نهان او به ودیعت نهاد تا بتواند به در قلّههای بلند خلیفه اللّهی جای گیرد. رسیدن به این مقام بلند مستلزم عبور از راهرو پر پیچ و خم دنیاست. دنیا موقف عمل و اعتقاد پاک است و عبور موفقیت آمیز از این راهرو به انسان کمک میکند تا بتواند به مقام عظیم خلیفه اللّهی نزدیکتر شود. خداوند متعال در بستر دنیا با فراهم آوردن مشکلات و ابتلاءات مختلف انسان را در معرض فتنههای گوناگون قرار میدهد تا اگر توانست به سلامتی از آنها عبور کند او را به مقام عالی انسانیت نزدیکتر نماید. پس فتنه امری ضروری و سنت خداوند است و در سنت خداوند هم تغییری حاصل نمیشود. «…وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّه اللَّهِ تَبْدیلاً». (سورهی احزاب، آیهی 62)
معنای لغوی فتنه:
فتن: الأَزهری و غیره: جِماعُ معنى الفِتْنه الابتلاء و الامْتِحانُ و الاختبار، و أَصلها مأْخوذ من قولک فتَنْتُ الفضه و الذهب إِذا أَذبتهما بالنار لتمیز الردیء من الجیِّدِ، و فی الصحاح: إِذا أَدخلته النار لتنظر ما جَوْدَتُه، و دینار مَفْتُون. فتنه به معنای امتحان، ابتلاء و آزمایش است و اصل آن از این قول گرفته شده است که میگویی: «طلا و نقره را مورد امتحان قرار دادم وقتی که آنها را در آتش گذاشتم تا در نهایت طلا و نقرهی خالص و ناب را از ناخالص و نامرغوب جدا کنم». (لسانالعرب، ج13، ص317)
انواع فتنه:
1. فتنهی فردی. (امتحان فردی)
2. فتنهی اجتماعی. (غبار آلود شدن فضای جامعه)
* فتنه ی فردی: (امتحان فردی)
همهی ما در معرض امتحان الهی هستیم و هر ساله، یک یا دو بار امتحانهای مشکلی را روبروی خود خواهیم داشت. علاوه بر آن ماهانه و روزانه و حتی در هر لحظه در معرض امتحان الهی قرار داریم. خیلی مهم است که خود را همواره در جلسهی امتحان خداوند ببینیم. تنها کسانی میتوانند خود را همواره در جلسهی امتحان الهی ببینند که اهل مراقبه و دوری از گناه و معصیت باشند. کسی که در جلسهی امتحان قرار دارد تمام انرژی خود را جمع میکند تا به گزینهای پاسخ اشتباه ندهد و تا آنجا که شده به سؤالات پاسخ صحیح دهد. کسی هم که خود را در جلسهی امتحان الهی میبیند از تمام توان خود استفاده میکند تا آلوده به گناه و معصیت نشده و به سلامت از این گذرگاه دنیا عبور کند. خداوند هم وعدهی یاری و هدایت خاص به این گروه داده و در قرآن خود فرموده: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ». (سورهی عنکبوت آیهی 69) کسانی که در راه ما جهاد میکنند حتما آنها را به راه خود هدایت میکنیم. این گروه از انسانهای پاک و پرهیزکار وقتی اندک لحظهای حضور در جلسهی امتحان الهی را از یاد میبرند، وقتی متذکر میشوند زبان به استغفار و انابه میگشایند. چرا که میدانند غفلت از خداوند موجب دوری از اوست (اللّهمَّ لا تَجعَلنی مِن الغافِلینَ المُبعَدین). این گروه در زندگی کمترین خطاها و گناهان را دارند و در آخرت هم مشمول غفران الهی واقع میشوند و در بهشت برین او جای میگیرند. آنها به سلامت از دنیا عبور کردند و با نام سلام هم وارد بهشت خواهند شد. «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ * ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنینَ» (سورهی حجر، آیهی 45 و 46) در مقابل عدّهای هستند که سالها از عمرشان میگذرد اما برای یک لحظه هم خود را در جلسهی امتحان الهی نمیبینند و زندگی خود را در غفلت از یاد خداوند سپری میکنند و خداوند هم وعید عذاب و زندگی سخت را به آنها داده است. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى». (سورهی طه، آیهی 124)
امتحان لازمهی زندگی بشر و موجب رشد و شکوفایی اوست. به همین دلیل دعای کسی که خواهان برداشته شدن امتحان از فضای زندگیاش است پذیرفتنی نیست. این دعا همانند این است که دانش آموزی برای ورود به مدرسه با مسئولین مدرسه شرط کند که زحمت درس خواندن را به او تحمل نکنند. مسلماً مسئولین مدرسه چنین شرطی را نخواهند پذیرفت چرا که هدف از ورود به مدرسه تحصیل علم و دانش است و این مهم هم جز با تحمل سختی و رنج مطالعه و تحقیق حاصل نمیشود؛ لذا اگر دانش آموزی نخواهد درس بخواند در واقع بین هدف در ورود به مدرسه و شرطش تناقض وجود دارد. هدف از ورود ما به دنیا هم این بود که ظرفیتهای بالقوهی خود را به فعلیت برسانیم تا بتوانیم از مقام خلیف? اللّهی بهرهی بیشتری ببریم. این مهم نیز جز در عبور پیروزمندانه از سختیها و فتنههای روزگار حاصل نمیشود. حال اگر کسی بخواهد مبتلا به فتنه و امتحان نشود در واقع بین خواستهی او و هدف از قرار گرفتن در روی زمین، تناقض وجود داشته و در نتیجه برای تقاضایش گوش شنوایی موجود نیست. بله! میتواند و بلکه پسندیده است که از خداوند کمک بگیرد و بگوید خدا یا مرا در امتحانهای روزگار سربلند کن و نیرویی به من ده تا در برابر هوای نفس و وسوسههای شیطان بتوانم مقاومت کرده و سربلند از امتحان بیرون آیم. چون رسیدن انسان به کمال مستلزم عبور از ابتلاءات و فتنههای دنیوی است، لذا هر چه درجات انسانها بالاتر رود به مراتب امتحانهای او هم بیشتر و دقیقتر میگردد. به عنوان مثال بچّهی پیش دبستانی کارش در مدرسه این است که نقاشی خوبی بکشد. معلّم هم یک برچسب صد آفرین زیر نقاشی او میچسباند و کارش را تحسین میکند. اما وقتی در مقطع پیش دانشگاهی قرار گرفت، دیگر انتظار و توقع از او بالا رفته و باید برای این که موفّق باشد شب و روز درس بخواند و تلاش کند. خداوند هم با بندگان خود اینگونه رفتار میکند. هر چه ایمان انسان بیشتر باشد به همان اندازه امتحانهای او دقیقتر و حساستر میشود.
* فتنهی اجتماعی: (غبار آلود شدن فضای جامعه)
قال علی علیهالسلام :… ـ من خطبه له بالنهروان ـ…إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ یُنْکَرْنَ مُقْبِلاتٍ وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً… . (نهج البلاغه، خطبهی 93)
ویژگی فتنههای اجتماعی
ویژگی اوّل: «إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ». فتنهها وقتی که رو میآورند باطل را شبیه حق کرده و وقتی که پشت به رفتن میکنند آگاه میکنند و حق را از باطل مشخص میکنند.
ویژگی دوم: «یُنْکَرْنَ مُقْبِلاتٍ وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ». وقتی که میآیند ناشناخته هستند و مردم نمیدانند که در فتنه هستند، اما وقتی پشت میکنند تا بروند تازه معلوم میشود که در فتنه بودهاند.
ویژگی سوم: «یحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً». این فتنهها مانند بادها و طوفانها هستند که به شهر یا کشوری اصابت کرده و ایجاد نابسامانی میکنند و از شهر یا کشورهای دیگر عبور میکنند و ضرری به آنها نمیزنند.
این فتنه را میتوان به موج دریا تشبیه کرد. کسی که در ساحل سخرهای دریا شنا میکند وقتی موج عظیمی به سوی او میآید باید بتواند به موقع آن را شناسایی کند تا عکس العمل لازم را در مقابل آن داشته باشد و با آن امواج سهمگین به ساحل سخرهای دریا کوبیده نشود، اما اگر نتواند به موقع آن را شناسایی کند امواج دریا او را با خود به سنگها کوبیده و از بین میبرند.
در اوایل انقلاب سازمان موسوم به مجاهدین خلق (منافقین) فتنهی بزرگی به پا کردند و حتّی برخی از متدیّنین هم فریب حرفهای آنها را خورده، در سلک آنها در آمدند. این افراد بازوی سمت راست آنها شده و در کوی و برزن اعلامیههای آنها را توزیع کردند. حال بعد از گذشت سی سال از آن زمان بر همگان مشخص شده که این گروه منافقینی بیش نیستند. اما این فهم دیگر چندان مهم نیست، مهم این است که هر کس بتواند منافق زمان خود را به موقع بشناسد تا در آتش فتنهی آنها گرفتار نشود. منافق کسی است که خود را مدافع انقلاب و اسلام معرفی میکند، اما وقتی در جمع همکیشان خود قرار میگیرد انقلاب و اسلام را به تمسخر گرفته و برای تضعیف و یا حتی براندازی آن برنامه ریزی میکند.
مقایسهی فتنهی فردی با فتنهی اجتماعی
در فتنهی فردی، فضا غبار آلود نیست، امّا در فتنهی اجتماعی فضا غبار آلود است.
در فتنهی فردی، حق مشتبه نیست، امّا در فتنهی اجتماعی حق مشتبه است. اگر کسی اندک اطلاعی از احکام شرعی داشته باشد میداند چه کاری حرام است و چه کاری واجب. حتی کسی هم که گناه میکند میداند که اشتباه میکند.
در فتنهی فردی، نفاق هست، امّا در فتنهی اجتماعی به تدریج نقاب از چهرهی منافق کنار میرود. برخی در خلوت اهل گناه و معصیت هستند و در جَلوَت خود را متدین معرفی میکنند. درونی آلوده و اعتقادی نا پاک دارند امّا خود را شخصی پاک سرشت و معتقد به احکام الهی معرفی مینمایند. این همان فتنهی فردی است. امّا در فتنهی اجتماعی، چون فضا غبار آلود است و مردم نمیدانند که حق در کدام طرف قرار دارد، منافق نقاب از چهرهی خود کنار میزند و برای این که مسیر جامعه را به همان سمت و سویی که خود میپسندد منحرف کند دست به تبلیغ عقاید خود زده تا جایی که تیغش میبرد، میکشد.
دوست عزیز! با وبلاگ خودت همراه باش.
* عوامل فتنهی فردی.
* عوامل فتنهی اجتماعی.
* راههای گریز از فتنهی اجتماعی.
* کسانی که از فتنهی اجتماعی به سلامت عبور میکنند.