وبلاگ هــم انــدیشـی دینــی

صفحه اصلی عناوین مطالب تماس با من قالب وبلاگ Feed

یاد مشد عباس بقال به خیر

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

یاد مشد عباس بقّال به خیر

مشد عباس، بقّال محلمون بود. خدا رحمتش کنه .. مرد خوبی بود .. صبح به صبح یک گونی رو دوشش می انداخت می­رفت برای مغازش جنس تهیه کنه .. مغازش خیلی سر و ساده بود، اما همیشه پر از مشتری بود .. یکی می­گفت: مشد عباس! یه سطل ماست بده .. یکی تاید می­خواست... و یکی دیگه پفک! .. یه کلمن قرمز جلو مغازش گذاشته بود که اگه یکی تشنش شد یه لیون آب خنک بخوره و یه یا حسینی هم بگه .. می­رفتم می­گفتم: مشد عباس! یه تومنی هم توت میدی! .. می­گفت پسر جان چیبتو بیار جلو .. جیبمو پر می­کرد از توت خشکه و با خوشحالی راهی مدرسه می­شدم .. به همه احترام می­گذاشت .. فرقی هم نمی­کرد که بچه باشه یا بزرگ .. پول­دار باشه یا بی­پول .. مرد باشه یا زن .. کفه­ی ترازوش همیشه سنگین بود و مراقب هم بود که یه وقت نوبت کسی جابه جا نشه.  

مشد عباس ما از دنیا رفت ... خدا رحمتش کنه ... کرکره­های مغازش پایین موند و یادش هم فراموش شد ... بعدها مغازه­ی بقّالی مشد عباس، شد سوپر مارکت ... البته یه ذرّه فرق کرده بود ... مغازه رو پر از لامپای جور وا جور کرده بود که چشم آدمو میزد ... کلمن قرمزه رو برداشتن و به جاش یه یخچال قرمز بزرگ تو مغازه گذاشتن ... هر کی هم آب می­خواد باید بی زحمت دست به جیب بشه و آب معدنی بخره ... حالا موقع خوردن آب، یا حسین می­گفت یا نه، نمی­دونم ... مو رو از ماست بیرون می­کشید که مبادا یه گرم اضافی به کسی چیزی بده ... احترام که چه عرض کنم! .. نمی­دونم چرا تو این مغازه خانم­های !!! احترام بیشتری داشتند ... بچه­ها رو پس میزد تا مشتری­های گردن کلفتش ناراحت نشن ... مثل این­که مشتری دیگه احترام نداشت ... احترام به پول بود و قیافه ... فکر کنم دیگه چیزی ازش نگم بهتر باشه ...

خلاصه زمان مشد عباس یه برکت دیگه­ای تو زندگیمون بود ... خدا رحمتش کنه.



[ شنبه 91/7/15 ] [ 1:57 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

از فرهنگ اسلامی تا فرهنگ غربی!

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

 از فرهنگ اسلامی تا فرهنگ غربی!  

ما از یک دید دو نوع رابطه داریم. رابطه با خدا و عالم ملکوت و رابطه با دیگر انسان­ها.

دنیای غرب در صدد است تا رابطه­ی انسان را با عالم ملکوت و بندگی خدای یکتا قطع کند روی همین حساب کاری با این رابطه ندارد. اما برای نظم بخشی به زندگی دنیایی خود در رابطه با برخی از مصادیق روابط انسانی ورود پیدا کرده و بعضا به توفیقاتی هم دست پیدا کرده است.  

قرآن کریم ایمان را شرط پذیرش اعمال صالح قرار داده و می­فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ هر کس کار شایسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مى‏داریم و پاداش آن­ها را به بهترین اعمالى که انجام مى‏دادند، خواهیم داد.»

در جای دیگر هم پشت کردن به ایمان را موجب فرو ریختن اعمال صالح می­داند: «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ؛ و کسى که انکار کند آن­چه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه مى‏گردد و در سراى دیگر، از زیان­کاران خواهد بود».  

دنیای غرب با پشت کردن به این واقعیت بزرگ، چشم از آخرت فرو بسته و با تمرکز در دنیا سعی در آباد کردن دنیای خود دارد. ظاهر فریبنده­ی آن­ها و تبلیغات وسیعی که در عرصه­ی رسانه انجام می­دهند موجب شده تا برخی از افراد ظاهر بین هم فریب آن­ها را خورده و نقش ایمان به خدا را در زندگی خود کم­رنگ و یا حتی نادیده بگیرند!  یکی از نمونه­های این نگرش نادرست در بین برخی از مردم به خوبی آشکار شده است. وقتی در میان آن­ها روی صحبت را باز کرد و می­گوییم حق الناس موجب جهنمی شدن انسان است، به راحتی پذیرا هستند اما اگر کسی بگوید کفر به خدا و کنار گذاشتن ایمان موجب جهنمی شدن است، در چنین شرایطی است که شروع به اعتراض می­کنند و پذیرای چنین حرف متینی نیستند!

پیام فیلم کلید اسرار نمونه­ی بارزی در شکل­گیری این روند نامبارک است. در این فیلم هیچ سخنی از ارزش و اهمیت عبودیت خداوند نیست و در صدد است تا چنین وانمود کند که صرفا با رعایت حقوق دیگران و انجام برخی اعمال صالح می­توان انسانی سعادت­مند بود. در این فیلم تنها کسانی محکوم هستند که مردم آزاری کنند و حقوق مردم را رعایت نکنند، و افرادی که حق دیگران را دعایت کنند و آداب شهروندی را زیر پا نگذارند مورد توجه خداوند هستند، هر چند که تقیدی هم به آداب شرعی نداشته باشند.

این اندیشه­ی شوم حتی در سینمای کشور اسلامی ما هم راه پیدا کرده تا جایی که وقتی سخن از فضایل انسانی به میان می­آید و وقتی که بناست در یک ماه رمضان سریالی معنوی ساخته شود، هیچ سخنی از محکومیت افراد بی­نماز، بدحجاب و بی­تقوا به میان نمی­آید، بلکه در اینجا هم تنها انسان­های مال مردم خور، مردم آزار و امثال آن مورد نکوهش قرار می­گیرند.

این نگرش مغرضانه تنها به عرصه­ی فیلم و سینما خلاصه نمی­شود؛ بلکه در عرصه­های دیگر فرهنگی هم راه یافته است. به عنوان مثال کمیته­ی فرهنگی شهرداری کشور اسلامی خود را چندان ملتزم نمی­بیند که در بهبود رابطه­ی شهروندان با خدای هستی کاری انجام دهد، بلکه آن­ها هم با تبعیت نا آگاهانه از دنیای غرب، آداب شهروندی را تنها در رعایت برخی از روابط اجتماعی خلاصه می­بینند و تمام تلاش خود را در همین راستا به خرج می­دهند. گویا فراموش کرده­اند که تقوای الهی و اعمال عبادی، موجب آبادانی دنیا و آخرت انسان­هاست و زمینه­ی سعادت دنیوی و اخروی آن­ها را فراهم می­آورد.  

وقتی در میان برخی جوان گفته می­شود شخص دزد و مردم آزار جهنمی است، کسی اعتراض نمی­کند. اما اگر بگوییم شخص بی­دین یا بی­نماز جهنمی است، اعتراض­ها شروع می­شود. یعنی ادامه­ی این روند موجب می­شود تا جوان امروز روز به روز دین فاصله بگیرد و رابطه­ی با خدا را از عبودیت خارج کرده و منحصر در برخی از مصادیق روابط انسانی تلقی کند!!!

لازم به ذکر است که این نوشته هرگز به معنای بی­ارزش بودن خدمت به خلق نیست؛ چرا که در حدیثی قدسی چنین آمده: «الْخَلْقُ عِیَالِی فَأَحَبُّهُمْ إِلَیَّ أَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ أَسْعَاهُمْ‏ فِی‏ حَوَائِجِهِمْ‏؛ مخلوقات عائله­ی من هستند و دوست داشتنی­ترین آن­ها نزد من کسی است که به آن­ها محبت بیشتری داشته باشد و در برآورده کردن حوائجشان کوشاتر باشد»؛ بلکه همان­گونه که قبلا هم ذکر شد، این کلام بدان معناست که تمام کارهای انسان تنها در سایه­ی عبودیت خدای یکتا ارزش پیدا می­کند و عمل بدون ایمان و بندگی خدای یکتا همانند لوستر زیبایی است که در تاریکی شب هیچ نوری برای روشنایی ندارد.  

در قرآن کریم چنین آمده: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛ بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مى‏کند!» امام صادق (علیه­السلام) در تفسیر این آیه فرمودند: یعنی خداوند، نظام دنیا را به سوی عدل برمی­گرداند، بعد از آن که در ظلم غوطه­ور شد: «الْعَدْلَ‏ بَعْدَ الْجَوْرِ». یعنی زمینی که در آن عدالت باشد زمین زنده و زمینی که در آن ظلم باشد، زمینی مرده است. پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) هم ضمن اشاره به پر شدن زمین از عدالت در زمان حضرت بقی? الله (علیه­السلام)، می­فرماید: آن حضرت قلوب بندگان خود را سرشار از عبادت می­کند: «یَمْلَأُ قُلُوبَ‏ عِبَادِهِ‏ عِبَادَةً». یعنی زنده شدن زمین به عدالت است و عدالت هم به معنای پر شدن قلوب بندگان از عبادت خدای یکتاست.

در روایتی زیبا از پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­آله) نقل شده که وقتی به معراج رفت خداوند او را مورد خطاب قرار داده و با او تکلم نمود در قسمتی از این روایت خدای یکتا به امام زمان (علیه­السلام) اشاره می­کند و می­فرماید: «وَ بِالْقَائِمِ مِنْکُمْ أَعْمُرُ أَرْضِی بِتَسْبِیحِی وَ تَقْدِیسِی وَ تحلیلی [تَهْلِیلِی‏] وَ تَکْبِیرِی وَ تَمْجِیدِی» به وسیله­ی قائم از آن­ها زمین را با تسبیح و تقدیس و تحلیل و تکبیر و تمجید خود آباد می­کنم. این روایت هم گویای این حقیقت است که مصداق اکمل عمران و آبادانی زمین، در تسبیح، تهلیل و عبودیت خداوند است.   

کلام آخر این که فرهنگ منهای خدا، «درخت بی ثمر» است و فرهنگ عبودیت، «شجره­ی طیبه» است. لذا بر مسئولین فرهنگی ما لازم است تا با دقت و تدبیر لازم و با تمسک بر عبودیت خدای یکتا و نیر با حرکت در مسیر ولایت در دام کوره راه­های غرب نیفتند و جامعه را انباشته از یاد و ذکر خدای سبحان نمایند.             و من الله توفیق.

پی نوشتها:      . سوره­ی نحل، آیه­ی97.      . سوره­ی مائد، آیه­ی5.      . الکافی، جلد2، صفحه­ی99.      . سوره­ی حدید، آیه­ی17.       . الکافی، جلد8، صفحه­ی267.       . بحارالانوار، جلد51، صفحه­ی74.       . بحارالأنوار، جلد18، صفحه­ی342و 344/ الأمالی‏للصدوق، صفحه­ی632 و 633



[ دوشنبه 91/6/13 ] [ 5:30 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

شخصیت زن (3) اوضاع خانوادگی و اجتماعی زن در جامعه سوئد

قسمت قبلی: http://andiseh57.parsiblog.com/1826209.htm

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

... قسمت سوم

نگاه غریزی غرب به شخصیت زن و فروپاشی بنیاد خانواده

خانواده محلی است جهت پاسخگویی به نیازهای عاطفی و روانی انسان. در کانون خانواده بسیاری از فشارهای روانی از دوش انسان برداشته برداشته می­شود و انسان به آرامش می­رسد. ارتباط گرم خانوادگی، انسان را از تن دادن به بسیاری از پستی ها و کارهایی که خلاف شأن خانواده است نجات می­دهد. اعضای خانواده دلسوزترین افراد برای یکدیگر هستند و در مواقع مصیبت و سختی سنگ سبوری برای یکدیگر می­باشند. امروزه ـ به دلایلی که ذکر خواهد شد ـ خانواده در غرب در حال فروپاشی و اضمحلال می باشد و چیزی جز، فساد اخلاقی، تنهایی، مشکلات عصبی و کمبودهای عاطفی، برای آنها به ارمغان نیاورده است.

« اوضاع جامعه­ی سوئد»

1ـ در تحقیقات مرکز آمار سوئد، که در نشریه­ی VB  شماره 4 سال 1987 این سازمان منتشر شد آمده است، بیش از 20% مردم این کشور بین سنین 16 ـ74 تنها زندگی می کنند که 36 % از خانه ها و آپارتمانها را اشغال کرده اند. و قسمت اعظم آنها به اجبار منزوی گردیده اند که بر تعداد آنها پیوسته افزوده می گردد.

2 ـ عمودی سازی مجتمعهای مسکونی موجب یک نوع بیگانگی و انزوا در جمع گردیده است.

3 ـ انزوا در خانواده ها، در اثر پیشرفتهای تکنولوژی، رو به افزایش است. افزلیش تعداد کانالهای تلویزیونی از طریق کابل و ماهواره و رقابتهای بین ایستگاههای فرستنده و همچنین تولید کنندگان برنامه و فیلمهای ویدئویی برای جذب مشتری، سبب شده است که برنامه ها و فیلمها، مهیّج تر، غیر اخلاقی تر، جنایی تر و وحشیانه تر و آگهی های تجارتی مهیّج، با استفاده از بدن تقریبا عریان زنان ارائه شود.

این وضع اغلب باعث شده که اختلاف و نزاع خانوادگی بر سر انتخاب برنامه برای دیدن ایجاد شود. خانواده هایی که امکانات مالی دارند و یا می توانند وام بگیرند ، برای هر یک از افراد خانواده تلویزیون و ویدئو تهیّه می کنند تا هر کس در اطاق خود نشسته، برنامه مورد علاقه خود را تماشا کند. 

4ـ به بازار آمدن فر الکتریکی (که در ظرف چند ثانیه تا چند دقیقه غذای حاظری، نیمه حاظری یا خام را آماده مصرف می کند و افراد خانواده هر موقع احساس گرسنگی نمایند می­توانند از آن استفاده کنند) نیز به تجمّع سنّتی و فرهنگ غذا خوردن خانواده ها لطمه زده و به انزوا و کم شدن تماسهای خانوادگی که به سهم خود در تعلیم و تربیت بچّه ها و ثبات آنها و خانواده بسیار مؤثر است کمک می کند.

5 ـ تعداد ازدواجهای «رسمی» در دهه­ی 1960 بین 60 ـ 50 هزار فقره بود ولی در دهه­ی 1980 این رقم به 40 هزار فقره کاهش یافت و در همین دهه ـ با توجّه به ازدواجهای «رسمی» و «غیر رسمی» ـ سالیانه بین 90 ـ 80 هزار فقره تشکیل خانواده ثبت شده؛ که در مقابل 85 هزار فقره طلاق یا جدایی صورت گرفته است.

6ـ افزایش شدید طلاق و جدایی که در آن حدود 85 % از زنان عهده دار نگهداری بچّه یا بچّه ها می شوند (گاه از دو یا سه مرد، بچّه دارند) و بعدها نیز پیدا کردن مرد دیگری برای زندگی که طول مدّت آن نیز نامعلوم است، با رقابتهای شدیدی که بین زنان در جذب مردان وجود دارد، بسیار مشکل می باشد و ناراحتیها و بیماریهای روحی و عصبی به همراه خود می آورد. و نتیجه­ی آن افزایش روز افزون اعتیاد و مصرف مشروبات الکلی و داروهای آرامبخش و خواب آور در زنان سوئد است. در این نوع زندگی، اغلب زنان زودتر از سنین واقعی خود، شکسته و فرتوت می شوند. بخصوص با بالا رفتن سن در جوّی که آزادی های بدون مرز جنسی، زنان را سهل الوصول تر، و به صورت کالای یک بار مصرف در دسترس مردان قرار می دهد.

7ـ زنان خانه دار به امید وضع بهتر و آزادی بیشتر در خانه و اجتماع و بخصوص در کسب استقلال مالی به بازار کار هجوم آوردند و قشر کارگر و کارمند پر کار و کم مزد را تشکیل دادند و با این تحوّل بیشتر آنها مجبور به ترک زادگاه ، شهر یا روستای خود گردیده و بیگانه وار در شهرهای دیگر و مراکز صنعتی ساکن شدند و بدین ترتیب رشته­ی ارتباطات و الگوهای سنّتی، خانوادگی به انحاء مختلف از هم گسیخته شد.

8 ـ در مقدّمه­ی یکی از تحقیقات منتشر شده دولت سوئد که در سپتامبر 1978 صورت گرفته آمده است که: با وجود همه­ی امکاناتی که برای تماس بین مردم در اجتماع مدرن امروزی سوئد وجود دارد، بسیاری از مردم در انزوای عمیقی فرو رفته اند، آنها تماس بسیار کمی با یکدیگر دارند و به سختی ارتباط دوستی برقرار می کنند و در نتیجة عدم تبادل افکار و مشورتها، خیلی مشکل است که این دسته از مردم در مواقع بحرانی و لزوم، کمکی دریافت کنند.

همچنین در تحقیقات دیگری که از مرکز آمار سوئد، در سال 1980 و تحت عنوان «تنهایی در اجتماع مرفّه» منتشر شد، آمده است که: تعداد زیادی از مردم سوئد، در انزوایی مطلق زندگی می­کنند و این نشان دهنده آن است که اجتماع مرفّه ما ناموفق است، چون موفّق نگردیده که در غیر از مسائل مادّی، برای مردم رفاه فراهم کند.          

 (منبع آمارها : کتاب «در غرب چه می­گذرد» از آقای سید منوچهر دبیر سیاقی ، صفحات 10 تا 15)



[ چهارشنبه 89/9/17 ] [ 6:39 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

شخصیت زن (2) ثمره نگاه عاطفی اسلام و نگاه غریزی غرب به شخصیت زن

        قسمت قبلی: http://andiseh57.parsiblog.com/1825827.htm

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.       

... قسمت دوم.

        «ثمره نگاه عاطفی اسلام به شخصیّت زن»

اسلام با نگاه عاطفی به شخصیّت زن ، جامعه را مسخّر عواطف او کرده و در پرتو این عواطف، جامعه­ای عاطفی بنا می­کند تا جایی که ایثار و فداکاری از ویژگیهای بارز چنین جامعه­ای شمرده می­شود.

«ثمره نگاه غریزی غرب به شخصیّت زن»

غرب با نگاه غریزی به شخصیّت زن، جامعه را مسخّر غرایز او می­کند. جامعه­ی غریزی، جامعه­ای است منهای عاطفه و صمیمیّت.

انسان هرچه از عقل دورتر شده و به غریزه نزدیکتر شود؛ به همان اندازه از انسانیّت فاصله گرفته و قدم در درّه­های هولناک حیوانیّت نهاده است. در این هنگام است که ایثار، به «حماقت» و فداکاری، به «سفاهت» تفسیر می­شود. هیچ جای تعجّب نیست که در این جامعه، در سینه جانیان آدم کش مدال افتخار و صلح ببینیم و تهمت جرم و جنایت را متوجه مدافعان از حریم انسانیّت نظاره کنیم.

 همانگونه که انسان شخصیّت واقعی خود را هنگام عصبانیّت و بروز مشکلات، نشان می­دهد؛ جامعه هم هویّت حقیقی خود را در جنگها در معرض نمایش وجدان بشریّت قرار می­دهد. جامعه­ی ایرانی و عاطفی ما، در دفاع هشت ساله از حیثیّت و شرف خویش عاطفه­ی خود را به نمایش گذاشت. عاطفه­ای که مردان ما از دامان پر مهر و محبّت مادران خود فرا گرفته بودند. و چنین آموختنی ممکن نبود، مگر با نگاه عاطفی به شخصیّت زن .

ذکر چند نمونه :

1 ـ در جنگ صفّین ، وقتی که سپاه شیطانی معاویه زودتر از سپاه امیرالمؤمنین علی «علیه­السلام» به آب رسیدند راه آب را بستند و اجازه برداشت آب را به سپاه اسلام ندادند؛ سپاه اسلام به آنها یورش برده و بر آب مسلّط شدند. در این هنگام، عدّه­ای گفتند: حالا ما راه آب را بر آنها می­بندیم! امّا امام علی «علیه­السلام» اجازه چنین کاری را نداد و دستور داد راه آب را برای مشک به دوشان لشکر معاویه باز بگذارند.

2 ـ در یکی از عملیاتهای هوایی و در اوایل صبح، جنگنده­ای به طرف عراق حرکت کرد تا پلی استراتژیک را مورد هدف قرار دهد. خلبان این هواپیما وقتی به بالای پل رسید مشاهده کرد که یک اتومبیل غیر نظامی در روی پل در حال حرکت است. او برای این که آن افراد غیر نظامی آسیب نبینند ـ علی رغم تمام خطراتی که در خاک دشمن او را تهدید می­کرد ـ  یکبار منطقه را دور زد تا ماشین از روی پل دور شود، و بعد آن پل را مورد هدف قرار داد و با افتخار به کشور اسلامی خود بازگشت.

دنیای غرب در کمتر از یک قرن اخیر جنگهایی به راه انداخت که روی چنگیزها و تاتارها را سفید کرد. آنها در جنگهای خود به خوبی نقاب از چهره غریزی و غیر عاطفی خود برداشتند و به همگان نشان دادند که ظاهر زیبا و جذابشان چیزی جز ماری خوش خطّ و خال نیست.

ذکر چند نمونه :

1 ـ حدود پانزده سال پیش، در اروپا کشوری بود به نام یوگسلاوی. در آن زمان غالب کشورها یا با بلوک غرب و آمریکا هم پیمان بودند و یا تحت حمایت بلوک شرق و شوروی به سر می­بردند. کشور یوگسلاوی هم که در آن مسلمانان زیادی زندگی می­کردند، با شوروی سابق هم پیمان بود. با فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی، غرب و آمریکا به این فکر افتادند که این مسلمانان را که در قلب اروپا زندگی می­کنند به نحوی حذف کنند. جنگی قومی در این کشور به راه انداختند. «سِروها» و «کُرُواتها» را به جان مسلمانان مظلوم و بی پناه «بوسنی» و «هرزگوین» انداختند. آنها در قلب همین اروپای به اصطلاح متمدّن جنایاتی آفریدند که بشر از گفتن آن شرم دارد. قتل عامهای وحشیانه و گورهای دسته جمعی، که بعدها کشف می­شدند گوشه­ای از جنایتهای اروپا در قرن بیستم بود!

آنان روی نوزاد زن حامله شرط بندی می­کردند، که آیا پسر است یا دختر … بعد از شرط بندی، شکم آن زن بی­چاره را با سرنیزه پاره کرده و بچّه را از شکمش بیرون می­آوردند و بعد از مشخص شدن برنده­ی این شرط بندی، با همان نوزاد زنده، فوتبال بازی می­کردند. شرم آورتر اینکه سی­دی­های آنرا هم در همین اروپای متمدّن و حامی حقوق بشر به فروش می­رساندند!

2ـ جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و نیز جنایات رژیم صهیونیستی در لبنان و فلسطین، هم ریشه در سیر جامعه به سوی غرایز و دوری از عقل و انسانیت دارد. روی همین اساس است که برخی از کشورها ـ من جمله آمریکا ـ علاقه دارند برای تکمیل ارتش، جوانهایی را استخدام نمایند که در پرورشگاه بزرگ شده و محبت خانوادگی ندیده باشند!  

ادامه دارد...

قسمت بعدی: http://andiseh57.parsiblog.com/1829855.htm



[ دوشنبه 89/9/15 ] [ 5:18 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

شخصیت زن (1) زن در تمدن اسلامی و تمدن غربی

        نگاه اسلام و غرب به شخصیت زن، دو نوع نگاه متفاوت است. اسلام با دید عاطفی به زن نگاه می­نگرد و غرب با دید غریزی.

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

«نگاه اسلام به شخصیت زن»

با گذری کوتاه به روایتهای اهل بیت (علیهم­السلام) درمی­یابیم که نوع نگرش اسلام به شخصیت زن، نگرشی عاطفی و تکریمی است که با در نظر گرفتن شخصیت و ویژگیهای روحی اوست.

ذکر چند نمونه از این روایات:

1 ـ بهترین فرزندان شما دختران شما هستند. (سفینه البحار، ج2، ص684).

2ـ اگر چیزی از بیرون خریداری کردید و به خانه آوردید اوّل هدیه­ی دختران خود را بدهید و بعد از آن، به پسران خود بدهید، چرا که خشنود کردن دختران و دلجویی کردن از آنها ثواب بیشتری دارد. (وسائل الشیعه، ج15، ص227)

3 ـ به هر خانه­ای که در آن دختران سکونت دارند، در هر روز دوازده برکت و رحمت از جانب خداوند متعال نازل می شود. (مستدرک الوسائل، ج2، ص615)

4 ـ غضب خداوند برای هیچ گناهی مانند غضبی که در رابطه با رعایت نکردن حقّ زنان و کودکان می­کند نیست. (وسائل الشیعه، ج15، ص202)

5 ـ یکی از نشانه های یُمن و برکت عروس آن است که نخستین نوزادی که به دنیا می­آورد دختر باشد. (سفینه البحار، ج2، ص684)

 «نگاه غرب به شخصیت زن»

با دقت در نوع نگرش غرب به شخصیت زن، در می­یابیم که عمده نگاه غرب به شخصیت زن، نگاهی غریزی و جنسی است.

جامعه­ی غرب به بهانه­های مختلف سعی بر آن دارد که جلوه­گری زن را از چهار چوب خانواده بیرن آورد تا به امیال نفسانی مردها پاسخ گویند. در چنین بستری جای هیچگونه تعجب نیست که مردها به جای آن که با دید تکریمی به شخصیت زن بنگرند با دید غریزی و ابزاری به او نگاه کنند.

استفاده­ی گسترده از اندام زن و زیر سؤال بردن شخصیت انسانی این جنس در تولید فیلهای سینایی، تبلیغات تلویزیونی و ... از بهترین شواهد این مدعاست.

ادامه دارد ...

قسمت بعدی: http://andiseh57.parsiblog.com/1826209.htm



[ دوشنبه 89/9/15 ] [ 12:9 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

چشم و هم چشمی در رفتن به دانشگاه

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

 

سؤال: خانمی هستم متاهل که دوست دارم به خاطر کسب موقعیت اجتماعی و عزیز شدن جلو چشم دیگران ، به تحصیلات خود ادامه دهم. آیا این کار اشکال دارد؟  

انسان باید برای خودش زندگی کند نه برای دیگران. خودتان ببینید که درس خواندن به نفعتان هست یا خیر؟ اگر به نفعتان بود بخوانید اما اگر دیدید کارهای مهمتری دارید و شخصا علاقه­ای به درس خواندن ندارید به کارهای مهمتر خود برسد و عمر خود را به خاطر چشم و هم چشمی هدر ندهید.    

مدرک برای دیگران و حتی خود انسان برای کوتاه مدت جذبه دارد. در دراز مدت آنچه برای انسان می­ماند رفتار حسنه و انسانی است. فرض کنید شما مدرک لیسانس گرفتید و یک ماهی هم به خاطر این مدرک به شما احترام کردند و خودتان هم احساس کردید که کار فوق العاده­ای انجام داده­اید، اما به تدریج همین مدرک عادی می­شود و متوجه می­شوید که نگاه مردم به شما دوباره برمی­گردد به حالت قبل از مدرک. حالا اگر فردی خوش خلق و خوش مشرب باشید شما را همانند گذشته تحسین می­کنند و اگر خدای ناکرده بد اخلاق و بد خلق باشید می­گویند مدرکش هر چه می­خواهد باشد، باشد. ما از مجالست با او لذت نمی­بریم چون فلان رفتار زشت را دارد.

مطلب دیگر این که اگر بخواهید چنین کاری را انجام دهید در واقع در سرازیری خطرناک چشم و هم چشمی و خود بینی می­افتید که خود را مجبور می­دانید در همه­ی شئون زندگی خود نگاه مردم را ملاک رفتاری خود قرار دهید. مثلا شما مبل ندارید اما چون فلان فامیل مبل گرفته شما هم ـ بدون توجه به این که مورد نیاز شما هست یا نه ـ برای خرید مبل اقدام می­کنید. فردای آن روز می­بینید فلان فامیل مبلش از مبل شما گرانقیمت تر است. می­روید مبلمان خود را می­فروشید تا مبلی بهتر از مبل او بخرید. این داستان در مورد دیگر وسال منزل، نحوه­ی پذیرایی از مهمان، وسیله­ی تقیله، لباسی که می­پوشید و … هم وجود دارد.

نتیجه­ ی این نوع زندگی آن است که:

1.       ­شما برای خودتان زندگی نمی­کنید بلکه برای دیگران و خوش آمد دیگران رفتار می­کنید.

2.       همیشه از زندگی خود ناراضی هستید و احساس نارضایتی می­کنید چون همواره کسانی هستند که از جهت مادی بالاتر از شما هستند.

3.    چون از زندگی خود ناراضی هستید به دنبال اضافه کاری و گرفتن وامهای غیر ضروری می­روید که این هم خود گرفتاری خاص خود را دارد و در واقع مشکلات و دست و پاگیریهای زندگی خود را اضافه کرده­اید.

4.       با دیگران به دید محبت آمیز نگاه نمی­کنید بلکه به آنها به دید رغیب میدان مسابقه­ی دنیا می­نگرید.

5.       و… 

پس مراقب باشید که از ابتدا بنای زندگی خود را بر اساس چشم و هم چشمی و حرف مردم قرار ندهید و با ملاک قرار دادن عقل و نیازهای واقعی خود زندگی کنید.    



[ شنبه 89/8/29 ] [ 12:16 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

آیا واقعا خانمهای شاغل در مقایسه با خانمهای خانه دار راحت تر زند

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

 

سؤال: خانمی هستم متاهل که دوست دارم به خاطر اینکه دستم در جیب خودم باشد و راحت­تر زندگی کنم، شاغل شوم. حالا نظر شما چیست؟  

جا دارد سؤالی را مطرح کنم. آیا واقعا خانمهای شاغل در مقایسه با خانمهای خانه دارد راحت­تر زندگی می­کنند؟

خانم شاغل وقتی خسته از سر کار برمی­گردد تازه باید کار خانه را انجام دهد. یعنی دو برابر مرد باید تلاش داشته باشد.

در نهایت شوهرش به او می­گوید: «تو زن زندگی نیستی». چرا؟ چون نشاط لازم را برای جواب گفتن به نیازهای زناشویی همسر ندارد.

فرزندانش هم می­گویند: «شما مادر خوبی نیستید». چرا؟ چون بیشتر وقتی را که باید با فرزندانش سپری کند تا هم آنها را تربیت کند و هم از جهت عاطفی آنها را سیراب کند، در بیرون از خانه و محیط کار سپری می­کند تا پول بیشتری وارد خانه کند. پس خانم شاغل نه تنها با اشتغال به آسایش نمی­رسد بلکه مشکلاتش چند برابر هم خواهد شد.

توصیه­ی بنده به شما این است که خانه داری و تربیت فرزند را در اولویت اصلی کار خود قرار دهید و بدانید که ارزش این کار شما از هر کار دیگری بالاتر است. حال اگر توانستید به اولویت دوم (کار در بیرون از خانه) هم بپردازید می­توانید با مشورت با همسر و در نظر گرفتن مسائل شرعی و اخلاقی آن را انجام دهید اما اگر دیدید اولویت دوم موجب می­شود که از کار اصلی خود بمانید هرگز چنین کاری را انجام ندهید.



[ شنبه 89/8/29 ] [ 9:15 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

آیا کار کردن خانمها در بیرون از منزل اشکال دارد؟

 بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

 

کار کردن در بیرون از منزل برای خانم اشکالی ندارد. منتهی با در نظر گرفتن موارد ذیل.

  1. کار در بیرون از خانه باید به گونه­ای باشد که مزاحمتی برای وظیفه­ی اصلی زن که همان شوهرداری و تربیت فرزند است ایجاد نکند.
  2. کار در بیرون از منزل به انگیزه­ی بها قائل نشدن به کار منزل نباشد. کار خانم در خانه آنقدر ارزش دارد که اگر خانمی خانه دار، پزشک بود و از او در مورد شغلش سؤال کردند، بگوید: من خانه دار هستم و در کنارش طبابت هم می­کنم.
  3. وقتی مهمترین کار برای خانمها را کار در خانه معرفی کردیم هرگز قصد نداریم بگوییم خانمهایی که در سایر موارد استعداد و تخصص دارند، در حیطه­ی تخصصی خود به جامعه خدمت نکنند، بلکه منظور ما این است که این خانم همواره به یاد داشته باشد که کار وظیفه­ی ثانوی اوست و نباید به خاطر وظیفه­ی ثانوی و فرعی، وظیفه­ی اولی و اصلی خود را نادیده بگیرد. 
  4. از نظر اخلاقی، کار خانم در محیطی که باید همکاری از جنس مخالف را در کنار خود تحمل کند، یا در محیطی که به صورت مرتب مراجع مرد دارد، بسیار خطرناک است، چرا که به دلیل جذبه­ای که بین دو جنس مخالف است، این نوع معاشرتها به تدریج ایجاد انس می­کند. حتی خانمهایی هم که به شدت مراقب هستند به تدریج از تعادل روحی و شخصیتی خارج می­شوند و به نوعی برخی از حریمهایی که باید بین محرم و نامحرم باشد برای آنها از بین می­رود و به اصطلاح با نامحرم راحت می­شوند. (اگر کسی احساس کرد در معاشرت با نامحرم هیچ حس خاصی ندارد از جهتی خوب است و از جهت دیگر بد. وجه پسندیده­ی این حس آن است که نگاه غریزی و حیوانی به جنس مخالف ندارد، اما وجه ناپسند این حس هم آن است که بالأخره به خاطر جذبه و در نتیجه حریمی که بین مرد و زن وجود دارد باید همواره حجاب و فاصله­ای بین خود و نامحرم ایجاد کنیم. حال اگر کسی با نامحرم راحت بود بداند که در رفتارش این حجاب تاحدودی از بین رفته است).
  5. با ارزشتر از پول و مادیات برای انسان آرامش است. لذا به خاطر پول و هیاهوی دیگران، آرامش را از خود و خانواده­ی خود سلب نکنیم.  
  6. برخی از شغلها اصلا در شأن یک خانم نیست. این مطلب به معنای ایجاد محدودیت برای خانمها و نادیده گرفتن توانایی­های آنها نیست، بلکه به خاطر در نظر گرفتن شخصیت و متانت خانم در جامعه می­باشد.
  7. هرگز به خاطر اشتغال خانمهایی که با آنها معاشرت دارید، به فکر کار در بیرون از منزل نیفتید. حقیقت این کار، چشم و هم چشمی و دنباله روی بی هدف از دیگران است. سعی کنید خودتان باشید و خود و زندگیتان را با دیگران مقایسه نکنید.
  8. اگر خانم مجرد است اجازه­ی والدین و اگر متأهل است اجازه­ی شوهر کاملا ضروری است.   

دوستان خوبم اگر شما هم نظری دارید خوشحال می شوم که مرا هم مستفیض فرمایید.     



[ پنج شنبه 89/8/27 ] [ 7:1 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

چرا کارهای مهم برای مردهاست و خانمها باید در کنج خانه باشند؟

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.  

 

همه­ ی ما نیازمند به محبت هستیم . یعنی نیاز داریم محبت ببینم و به دیگران محبت کنیم. به این نیاز مهم در اصطلاح «عطش عاطفی» می­گوییم. اگر کسی سیراب از محبت شد زمینه­ی رسیدن به تعادل روحی و شخصیتی در او به نحو چشمگیری فراهم می­گردد؛ اما اگر به نیازهای عاطفی کسی جواب داده نشد زمینه­ی هرگونه انحراف و بی شخصیتی در وجودش ایجاد خواهد شد. وقتی اندک نظری به افراد فاسد، هرزه و بزه­کاران اجتماعی می­اندازیم متوجه می­شویم که بیشتر آنها از جهت عاطفی مشکل داشته و در واقع به خاطر جبران نقص شخصیتی خود به دنبال خلاف کاری رفتند. وقتی هم که فردی را دارای قلبی پاک و نیتی آسمانی می­بینیم و در رفتارش دقیق می­شویم متوجه می­شویم که او بیش از هر چیز سیراب از جام محبت است. به همین دلیل ثبات شخصیتی و رفتاری دارد و خلأی در نهان خود نمی­بیند تا او را وادار به کارهای سبک و بی ارزش کند.

خانواده مهمترین کانونی است که می­تواند و باید به این «عطش عاطفی» پاسخ گوید و اینجاست که نقش بسیار مهم خانواده مشخص می­گردد. هر چند زن و مرد، هر دو باید در تزریق عاطفه به کانون خانواده سهیم باشند، اما نقش زن در این میان بسیار چشمگیر است. خانمها به جهت ویژگیهای روحی خود از عاطفه­ی بیشتری برخوردارند و می­توانند با صبر و شکیبایی ، محبت زنانه و طنازیهای خود، خانه­ای سرشار از محبت بسازند تا همه­ی اعضای خانواده در این بستر آسمانی و معنوی به رشد و تعالی برسند.

این مقدّمه تا حدّی از نقش بسیار مهم زن در کانون خانواده پرده برداری کرد. بدیهی است که هر کسی قدرت فهم چنین مقامی را ندارد. روی همین اساس بوده که همواره انسانهای جاهل، زن را تحقیرکرده و فقط برای کارهای فیزیکی ارزش قائل بوده­اند همانگونه که این افراد با کوته بینی خود نقش معلمین و مربیان جامعه را ناچیز می­شمردند و همه­ی ارزشهای مورد قبول خود را در پول و هر چه منتهی به پول شود خلاصه می­کردند.

 

­وقتی نیم نگاهی به روایات اهل بیت (علیهم­السلام) می­اندازیم، متوجه می­شویم که ثواب بسیار چشمگیری برای خدمت زن به شوهر و خانه­داری او ذکر شده است.

پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) می­فرمایند: اگر خانمی به قصد مرتب کردن خانه، وسیله­ای را جابه جا کند، خداوند به او نگاه (رحمانی) می­کند و کسی که خداوند به او کند، عذابش نخواهد کرد. نیز می­فرمایند: هر زنی که هفت روز به شوهرش خدمت کند خداوند هفت در جهنم را به روی او می­بندد و هشت در بهشت را به رویش می­گشاید و به او گفته می­شود که از هر دری که دوست داری وارد شو.

همین ثوابها گویای این حقیقت مهم است که خانه داری زن در نزد خداوند بسیار ارزشمند است. تا جایی که از آن با تعبیر جهاد یا کرده­­اند.    

متاسفانه برخی از خانمها هم در دام برخی از کوته اندیشان افتاده و با کم دقتی، همه­ی ارزشها را در کارهای مردانه می­بینند و گمان می­کنند که کارِ خانه ارزش چندانی ندارد. به همین دلیل امروزه شاهدیم که عده­ای از آنها ـ علی رغم مکفی بودن درآمد شوهر ـ به بازار کارهای مردانه هجوم برده و با آنها بر سر انجام این کارها رقابت می­کنند تا حدّی که برخی از خانمها با پشت پا زندن به خانه و تمام مسئولیتهای خود در خیابانها و بیابانهای سرگردانی گرفتار شده و رضایت داده­اند که یا راننده­ی تریلی باشند و یا شب تا صبح شوار بر ماشینهای شهرداری جدول خیابانهای شهر را تمیز ­کنند! 



[ پنج شنبه 89/8/27 ] [ 8:40 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]
.::.

درباره وبلاگ



ای برادر ! پشتیبان «ولی فقیه» باش، اما پیشاپیش «ولی فقیه» بایست و تیرهای زهر آگین دشمن را که به سوی او روانه می شوند به جان خریدار شو ... تنها عافیت طلبان دنیا دوست هستند که عوام فریبانه از «ولایت» و «ولایت مداری» دم میزنند، اما در هنگامه ی فتنه ها و امتحان های سخت، پشت سر ولی فقیه سنگر می گیرند، تا دنیای خود را در خطر نبینند .

پیوندهای روزانه

سایت هم اندیشی دینی
منبــــر مکتــوب
سلمان علی (سیاسی)
طلبه پاسخگـــــو
تبدیل سال شمسی به قمری ومیلادی
سایت خبرگزاری فارس
سایت خبری رجا نیوز
سایت خبری جهان نیوز

آرشیو ماهانه

علوم قرآنـــی
نکتــه های قرآنــی
معصومین (علیهم السلام)
امیرالمؤمنین (علیه السلام)
حضرت زهرا (سلام الله علیها)
امام حسین (علیه السلام)
امام زمان (ارواحنا له الفداه)
حضرت اباالفضل (علیه السلام)
حضرت معصومه (سلام الله علیها)
نمـــــــــــــاز (راه کارها و موانع)
سلسله مباحثی پیرامون رجعت
تفسیر خطبه 222 نهج البلاغه
تفسیر خطبه 223 نهج البلاغه
ادعیه و اذکار مختلف
اخلاقی *1*
اجتمــــاعـی *1*
سیاسی
سیاسی ـ فتنــــه
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *1*
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *1*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *3*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *4*
پاسخگویی به سؤالات خانوادگی
راه نجات از عشق به جنس مخالف
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *1*
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *1*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *3*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *4*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *5*
تربیت دینی کودک *1*
تربیت دینی کودک *2*
تربیت دینی کودک *3*
تحلیلی بر برائت از جبت و طاغوت
سلسله درس هایی از معاد *1*
سلسله درس هایی از معاد *2*
سلسله درس هایی از معاد *3*
سلسله درس هایی از معاد *4*
سلسله درسهایی از کربـــلا *2*
سخنرانی کوتـاه (عمومی و دبستانی)
دانلود کتابهای مدیر وبلاگ
لطیفه، معما و مطالب خواندنی
آیین همسرداری
مناسبتهای ویژه
متفرقه
سوره کهف 1
تفسیر جامعه کبیره 2

پیوندها

شیعه در روایات اهل سنت
آیین شکوفایی / راهکارهای عملی در تربیت دینی کودک
کتاب پیوند جوان با نماز
دفاع از شیعه در روایات اهل سنت. مقدمه آیت الله خزعلی
پیوند جوان با نماز (ویرایش جدید)
آشیانه مهر (اصول و کلیدهایی از زندگی زناشویی)
سایت هم اندیشی دینی
کتاب چشمه هدایت (چیرامون امام هادی)
میزان تشیع (برسی سند زیارت عاشورا)
قالب پارسی بلاگ|قالب وبلاگ مدافعان حرم پارسی بلاگ
تور هند|لینک بیلدینگ
قیمت کرکره برقی پارکینگ|طراحی جواهر
خرید سامانه پیامک

سایت آوازک

جا لیوانی ماشین|شلف دکوری
رزرو هتل|بلوم
|فیلم
درگاه پرداخت واسط|هتل بندرعباس
هتل کیش
عکس جدید

دیگر امکانات


بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 51
کل بازدیدها: 2366673

طراح قالب: آوازک

[ طراح قالب: آوازک ]
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ]