راه نجات از عشق به جنس مخالف (3)
(قسمت سوم)
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
ب ـ دعا و توسل:
در دعا و توسل نکاتی هست که باید به آن عمل شود:
1. همانگونه که میبینید دعا و توسل را بعد از تلاش و همتتان بیان کردم. علتش این است که دعا مانند دارو است. اگر مریض خودش پرهیز نکند و نخواهد خوب باشد طبیعی است که دارو هم نمیتواند او خوب کند. مثلا کسی که سرما خورده است اگر با لباس کم یا بدن عرقدار خود را در سرما بیندازد چگونه میتواند توقع داشته باشد که قرص و آمپولهای دکتر کارساز باشد! اگر زبانمان در دعا چیزی بگوید، اما اعمالمان کار دیگری انجام دهد، هیچ وقت نباید توقع داشته باشیم که دعایمان مستجاب شود.
2. چون هدف شما فراموش کردن اوست. باید نوع و محتوای دعای خود را در مسیر هدفتان انتخاب کنید. بعضیها در دعای خود میگویند: «خدا یا مرا به او برسان» یا میگویند: «خدا یا اگر مصلحتم این است که با او زندگی کنم ما را به هم برسان در غیر این صورت یادش را از خاطرم ببر» هیچ کدام از این دو نوع دعا به صلاح نیست. علتش این است که شیطان میخواهد به نوعی یاد و خاطرهی او را در ذهن شما زنده نگه دارد و نفستان میخواهد ـ ولو به بهانهی دعا ـ کاری کند که نامش را بر زبان خود جاری کنید. مشکل دیگر این نوع دعا آن است که با هدف شما تعارض دارد. یعنی شما باید از او به کلی قطع علاقه کنید، حال اگر حتی یک درصد هم خود را امیدوار به لقای او نگه دارید، قوهی خیال شما آهسته اهسته همین یک درصد را ترقی میدهد تا برسد به 99 درصد. این نوع دعا در واقع امیدوار کردن خود است به رسیدن به او. پس روش صحیح در دعا کردن این است که بگویید: «خدایا! محبت او را از قلب من بگیر و مرا از این زندان نجات بده».
3. همانگونه که از حدیث امام صادق (علیهالسلام) استفاده میشود. یکی از علتهای بروز این مشکل خالی بودن قلب از ذکر خداست. پس باید با نماز و عمل به واجبات یاد خداوند را در قلبتان زنده کنید و از انجام کارهای حرام اجتناب ورزید تا دل شما به نور الهی منور گردد.
4. اگر حق الناسی به گردن دارید آن را ادا کنید. مثلا اگر دل کسی را شکستهاید یا آبروی کسی را بردهاید، کار خود را جبران نمایید. (البته اگر شخص مورد نظر نامحرم است و حلالیت طلبیدن از او مستلزم ارتباط با نامحرم باشد میتوانید به جای حلالیت طلبیدن از او در حقش دعا کنید).
5. حق والدین بسیار بزرگ است. حتما به آنها محبت کنید و سعی کنید که رضایت قلبی آنها را کسب نمایید. روزی جوانی نزد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) رفت و به حضرت عرض کرد گناهان زیادی را مرتکب شدهام. این که جوان به شدّت پشیمان شده بود در ادامه عرض کرد که آیا راه توبهای برای من هست؟ حضرت فرموند: «از والدینت کسی زنده هست؟» آن جوان عرض کرد که پدرم زنده است. بعد حضرت فرمودند: «برو و به پدرت خدمت کن». وقتی جوان با خوشحالی دور میشد، پیامبر اکرم فرمودند: «کاش مادرش زنده بود!». از این روایت برمیآید که محبت به والدین ـ مخصوصا مادر ـ موجب میشود که درهای رحمت الهی به روی انسان باز شود و همین محبت کفارهی بسیاری از کناهان است. شما هم احتمالا گناهی مرتکب شدهاید که اینگونه گرفتار شدهاید.
6. بعد از نماز صبح «هفتاد بار» استغفار کنید و بعد از نماز عصر هم «هفتاد بار».
7. صلوات زیاد بفرستید. برخی از گناهها که استغفار نتواند آنها را پاک کند انشاء الله به برکت صلوات پاک خواهند شد.
8. اگر تمکن مالی دارید حیوانی را قربانی کنید. حتی میتوانید مرغ، خروس یا حتی کبوتری را به نیت سلامتی امام زمان (علیهالسلام) سر ببرید.
9. به لطف خداوند کاملا امیدوار باشید و مطمئن باشید که اگر با اخلاص و صدق نیت قدم در این راه بگذارید به حاجت خود خواهید رسید.
6 ـ چون این محبت در شما ریشه دوانده است برای رهایی از آن مدت زمانی باید بگذرد تا به بهبودی کامل برسید. حتی در مسیر فراموشی او ممکن است دچار فشار سختی شوید. وقتی فشارها زیاد شد امیدوار شوید که ریسمان محبت در حال پاره شدن است. لذا از فشارهای ناشی از این دوران فرار نکنید و در مقابل آن زانو نزنید. به خداوند توکل کنید و با صلابت در این مسیر جلو بروید تا ـ انشاء الله ـ به رهایی و آزادی کامل برسید.
وقتی این محبت از شما دور شد ممکن است شیطان دوباره شراغتان بیاید و با تحریک حس کنجکاوی، تشویقتان کند که یک بار دیگر او را ببینید. شما هم ممکن است به این اعتبار که این عشق و محبت کاملا از بین رفته است، فریب او را بخورید، غافل از این که قلب شما همانند آتش زیر خاکستر است و احتمال بازگشت این علاقه زیاد است. پس بیهوده به خود مغرور نشوید و تا میتوانید از او دوری کنید.
7 ـ نگاهی به رفتار گذشتهی خود بیندازید تا به اشتباه خود پی ببرید. ببیند چه عاملی باعث شد در این دام بیفتید. آن عامل را بعد از شناسایی مدیریت کنید تا ـ خدای ناکرده ـ به دام عشق شخص دیگری نیفتید.
به عنوان نمونه برخی از عوامل افتادن در این دام ذکر میگردد:
1. معاشرت با رفقایی که حرفهای غیر اخلاقی میزنند و اهل رابطه و رفاقت با جنس مخالف هستند.
این نوع معاشرتها فضای فکری انسان را به هم میزند و باعث میشود که به سمت و سوی گناه کشیده شویم.
2. سختیها و مشکلات زندگی.
باید با استعانت از خداوند متعال بتوانیم در مقابل مشکلات زندگی تحمل داشته باشیم و با بروز مشکل تعادل روحی روانی خود را از دست رفته نبینیم. برخی از جوانهای ضعیف ـ خدای ناکرده ـ سفرهی دلشان را پیش جنس مخالف باز میکنند و به گمان این که آنها میتوانند کمکشان کنند نردش درد دل میکنند غافل از آن که این نوع صحبتها ـ در کنار حرام بودنش ـ موجب بروز رابطهی عاطفی و علاقهی شدید میگردد.
3. رعایت نکردن حریم محرم از نامحرم.
شما به عنوان یک انسان برای خود حریمی دارید و نباید هر کسی را وارد حریم خود نمایید. اگر بیگانهای را وارد حریم خود کنید مطمئن باشید که در حریم خصوصی شما، خودتان را اسیر مینماید.
4. کنترل نکردن نگاه.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: کسی که چشم خود را از حرام بپوشاند قلب خود را در آسایش قرار داده است.
5. کنترل نکردن احساسات و علاقههای قلبی.
به محض این که احساس کردید محبت خاصی نسبت به چنس مخالف پیدا کردهاید سریع اقدام کنید و مراقب باشید که به هیچ وجه دنبال شعلهورتر کردن این محبت راه نیفتید. اگر از همان ابتدا جلوگیری کنید دچار مشکل عشق نمیشوید.
در پایان آرزو میکنم که با استعانت از خداوند و ائمهی معصومین (علیهمالسلام) بتوانید از این مشکل رهایی یابید.
تذکر:
حتی اگر طرفین یقین داشته باشند که برای زندگی مشترک به درد یکدیگر می خورند باز هم باید از این عشق رهایی یابند برای این که:
اولا: در امر ازدواج انتخاب باید عاقلانه باشد نه عاشقانه. بعد وقتی عاقلانه انتخاب کردند، بعد از محرم شدن هر مقدار که خواستند به یکدیگر عشق بورزند.
ثانیا: عشق خوبها را بد و بدها را خوب می کند. به همین دلیل باید ابتدا عینک خوش بینی از چشم برداشته شود. تا بتواند واقع بینانه برای آینده ی خود تصمیم بگیرد.