وبلاگ هــم انــدیشـی دینــی

صفحه اصلی عناوین مطالب تماس با من قالب وبلاگ Feed

درس هایی از معاد (چگونگی مرگ مؤمن)

بسم الله الرحمن الرحیم چگونگی مرگ مؤمن

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس دهم: چگونگی مرگ مؤمن    

امام صادق (علیه­السلام) در رابطه با اشک چشمان محتضر در هنگام مرگ فرمودند: این اشک بدان جهت است که هنگام جان دادن، رسول خدا (صلی­الله­علیه­وآله) را می­بیند و خوشحال می­شود. 

امام باقر (علیه­السلام) می­فرماید: وقتی هنگام مرگ مؤمن فرا می­رسد، رنگ چهره­اش بیشتر از حالت معمولی سفید می­شود، پیشانی­اش عرق می­کند و چیزی مانند اشک از چشمانش خارج می­گردد. این علائم نشانه­های خروج روح از بدنش می­باشند. 

از رسول خدا (صلی­الله­علیه­وآله) سؤال شد که ملک الموت چگونه مؤمن را قبض روح می­کند. حضرت فرمودند: ملک الموت در وقت مرگ مؤمن همچون بنده­ای ذلیل در کنارش می­ایستد. آن­گاه بلند می­شود با یارانش جلو می­آید و بر مؤمن سلام کرده و به او مژده­ی بهشت می­دهد.

امام صادق (علیه­السلام) می­فرماید: وقتی جان مؤمن به حلقومش می­رسد، جایگاه خود را در بهشت مشاهد می­نماید. وقتی چنین می­بیند می­گوید خدایا مرا به دنیا برگردان تا آن­چه را دیدم به خانواده و اهلم خبر دهم. دراین حالت به او گفته می­شود: دیگر راهی برای بازگشت به دنیا نیست. 

حارت اعور می­گوید: روزی هنگام ظهر خدمت امیرالمومنین (علیه­السلام) رفتم. حضرت فرمودند: چه شده که این­جا آمدی؟ گفتم: به خدا قسم محبت شما مرا به این­جا آورد. حضرت فرمودند: اگر راست می­گویی مرا در سه جا خواهی دید. زمانی که جان به حلقومت رسید. هنگام عبور از صراط و نزد حوض کوثر.

از امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) این­گونه روایت شده: حرام است بر روحی که می­خواهد از بدن خارج شود مگر این­که می­بیند محمد (صلی­الله­علیه­وآله) و علی و حسن و حسین (علیهم­السلام) را به گونه­ای که چشمش روشن شود. 

سُدیر صیرفی به امام صادق (علیه­السلام) عرض کرد که آیا مؤمن از قبض روح خود ناراحت می­شود؟ فرمود: به خدا قسم نه! وقتی ملک الموت برای قبض روح پیش او می­آید، جزع و فزع و بی­تابی می­کند. پس ملک الموت به او می­گوید: ای ولی خدا ناراحت نباش! قسم به خدایی که محمد را مبعوث کرد من از پدر مهربان برای تو مهربان­ترم. چشمانت را باز کن و نگاه کن. بعد حضرت فرمود: در این وقت برای او تمثل پیدا می­کند، رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و ائمه از ذریه­ی آن­ها. آنگاه به او گفته می­شود: این رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین رفقای تو هستند. حضرت فرمودند: پس چشمانش را باز می­کند و نگاه می­کند. در این هنگان منادی از طرف خدای عزیز روح او را ندا می­کند و می­گوید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُإِلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ‏ بَیْتِهِ‏ارْجِعِی إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً بِالْوَلَایَةِ مَرْضِیَّةً بِالثَّوَابِ‏ فَادْخُلِی فِی عِبادِی‏ یَعْنِی مُحَمَّداً وَ أهْلَ بَیْتِهِ‏ وَ ادْخُلِی جَنَّتِی». ‏در این وقت هیچ چیزی برای او محبوب­تر از قبض روحش نیست تا این­که ملحق به منادی شود.

پی نوشتها:    . الکافی، جلد5، صفحه­ی351.    . الکافی، جلد3، صفحه­ی134.    . من لایحضر، جلد1، صفحه­ی135.    . من لا یحضر، جلد1، صفحه­ی136.    . بحار الانوار، جلد6، صفحه­ی195.   . بحار الأنوار، جلد6، صفحه­ی191.  . بحارالأنوار، جلد6، صفحه­ی196.
«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب  بعدی»»»


[ چهارشنبه 91/4/7 ] [ 7:14 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (حقیقت مرگ)

بسم الله الرحمن الرحیم حقیقت مرگ چیست

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس نهم: حقیقت مرگ

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم   

جرس فریــاد می­دارد کــه بربندیـــد محمل­ها

حقیقت مرگ از نظر دین، انتقال از عالمی به عالم دیگر است: «لکنَّکُم تنتَقِلُونَ مِن دارٍ إلی دارٍ». اما مرگ به معنای «قطع نَفَس» و «سرد شدن بدن»، مرگی است که در دانش زیست شناسی مطرح است. انتقال از دنیا به برزخ، برای انسانها بسیار آسان و برای گروهی بسیار دشوار است.

لقمان حکیم در موعظه­ای به فرزندش فرمود: ای فرزندم! اگر در مردن شک داری خواب را از خود بردار که نمی­توانی، اگر در برانگیخته شدن در قیامت شک داری، بیداری را از خود بردار که نمی­توانی؛ بنابراین اگر در خواب و بیداری خود که دو واقعیت است اندیشه کنی، می­فهمی که وجودت به اختیار دیگری است. همانا خواب به منزله­ی مرگ و بیداری بعد از خواب به منزله­ی زنده شدن پس از مرگ است.

قبض روح؛ آخرین مرحله از سکرات موت و اوّلین مرحله از قدم گذاردن به عالم برزخ است و خدای تعالی از طریق توفّی و قبض روح، جهت کلی روح انسان را از دنیا به برزخ و قیامت می­کشاند و در این حالت است که اگر انسان جهت روحش دنیایی باشد با سختی­های طاقت فرسایی روبرو خواهد شد و برعکس؛ آن­هایی که عمری در جهت نیل به لقاء الله، صراط عبودیتِ حق را طی می­کردند، با قبض روح، به بزرگترین هدف خود دست می­یابند و خداوند در این رابطه می­فرماید: «الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ همان­ها که فرشتگان (مرگ) روحشان را مى‏گیرند در حالى که پاک و پاکیزه‏اند به آن­ها مى‏گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام مى‏دادید!»

برعکس مؤمنین، آن­هایی که فرصت­های دنیایی را سوزانده­اند و هیچ جهت الهی به جان خود نداده­اند، در هنگام قبض روح مورد ضرب و شتم ملائکه هستند. قرآن در این رابطه می­فرماید: «وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ یَتَوَفَّى الَّذینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ * ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ؛ و اگر ببینى کافران را هنگامى که فرشتگان (مرگ)، جانشان را مى‏گیرند و بر صورت و پشت آنها مى‏زنند و (مى‏گویند:) بچشید عذاب سوزنده را (، به حال آنان تأسف خواهى خورد)! * این، در مقابل کارهایى است که از پیش فرستاده‏اید و خداوند نسبت به بندگانش، هرگز ستم روا نمى‏دارد!»

اولاً: این زدن، زدنی خاص است که از طریق ملائکه­ی مجرد، بر نفس مجردِ متوفی وارد می­شود.  به عنوان مثال تصور کنید که شخصی در حال مستی خانواده ی خود را به قتل می رساند. چنین انسانی بعدها چقدر عذاب وجدان می­گیرد و چه حالی دارد؟! بدنش سالم است منتهی از درون آن­چنان فشاری را متحمل می­شود که حاضر است صدها بار بمیرد، اما از این فشار رهایی یابد. این فشار فشاری روحی است و عذاب­های برزخی و اخروی تقریبا از این سنخ هستند. روی همین حساب است که میت در عین حالی که عذاب قبر دارد، در بدنش آثاری از عذاب دیده نمی شود.

ثانیاً: هم ملائکه او را از پشت می­زنند و از دنیا بیرون می­کنند، چرا که حق دنیا را ادا نکرده است و هم ملائکه از جلو با او روبه رو می­شوند، او را می­زنند که چرا کاری در شأن برزخ و قیامت انجام نداده­ای.

ثالثاً: آن­قدر این عذاب سخت است که ممکن است کسی بگوید این اندازه عذاب، حقِ این شخص نیست و لذا خداوند برای دفع این توهم در آخر آیه می­فرماید: لَیْسَ بِظَلاَّمٍ للعبید.  

پی نوشتها:    ـ بحار الانوار، جلد37، صفحه­ی146.     . نحل، آیه­ی32.    . انفال، آیه­ی50 و 51.  
«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»


[ چهارشنبه 91/4/7 ] [ 7:6 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (آخرین تلاش شیطان در سکرات موت)

بسم الله الرحمن الرحیم تلاش شیطان در سکرات موت

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس هشتم: آخرین تلاش شیطان در سکرات موت

شیطان در این مرحله هنوز قدرت وسوسه دارد و لذا بی­کار نمی­نشیند تا بلکه بتواند دشمنی­اش را به انتها برساند و انسان را دست خالی به معاد بفرستد. البته اگر انسان در قلب خود ایمان را نهادینه کرده باشد شیطان کاری از پیش نمی­برد ولی اگر ایمانش اساسی نبود و در دنیا با اندک فشاری ایمانش را رها کی­کرد، شیطان می­تواند در این مرحله موفق گردد.

امام خمینی در این رابطه می­فرماید: اگر عبادتی چنین باشد که در قلب از آن هیچ خبر نداشته باشد و از آن آثاری در باطن پیدا نشود، در عوالم دیگر نمی­ماند و از نشئه­ی ملک به مشئه­ی ملکوت نرود، ممکن است در شدائد سکرات خدای ناخواسته صورت آن به کلی از صفحه­ی قلب محو شود و انسان با دست خالی به پیشگاه مقدس حق برود.

خلاصه­ی روایتی عامی از رسول خدا (صلی­الله­علیه­وآله): زمانی که هنگام مرگ انسان فرا می­رسد، دو شیطان در راست و چپ او می­نشینند. یکی در چهره­ی پدر و دیگری در چهره­ی مادر. پدر که در سمت راستش نشسته می­گوید پسرم من دلسوز و دوست­دار تو هستم در دین مسیحی بمیر که بهترین ادیان است. مادر هم که در سمت چپ نشسته می­گوید فرزندم! در دین یهودی بمیر که بهترین دین­ها است.

امام صادق (علیه­السلام) می­فرماید: همانا شیطان هنگام مرگ اولیا و دوستان ما نزدشان می­آید تا آن­ها را از عقیده­ی خود گمراه نماید؛ ولی خداوند مانع این کار می­شود. چنان­که در قرآن کریم فرموده: «یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ؛ خداوند کسانى را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مى‏دارد هم در این جهان، و هم در سراى دیگر!».

پی نوشتها:     . تقررات اسفار، نقل از معاد از دیدگاه امام خمینی آداب الصلا? ص265 (نقل از معاد بازگشت به جدی ترین زندگی اثر استاد طاهرزاده)     ـ احمد بن ابی بکر قرطبی، التذکر?، صفحه­ی47.    . سوره­ی ابراهیم، آیه­ی27.    . من‏لایحضره‏الفقیه، جلد1، صفحه­ی  
135
«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»


[ چهارشنبه 91/4/7 ] [ 11:51 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (سکرات موت)

 بسم الله الرحمن الرحیم سکرات موت

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس هفتم: سکرات موت  

هنگام نزدیک شدن مرگ، انسان آیند­ی خود را می­بیند و به حالاتی دست پیدا می­کند که کسی از آن آگاهی ندارد. در چنین حالتی انسان هیچ توجهی به اطراف خود ندارد و در حالی که چشمش باز است اطرافیان خود را نمی­شناسد و صدایشان را نمی­شنود. سکرات مرگ حالتی شبیه به بیهوشی است و این حالت برای هر انسانی یک بار بیشتر رخ نمی­دهد و حالت بسیار حساس و سرنوشت­سازی است. البته این حالت برای مؤمن و کافر متفاوت است.  

مطلب دیگر در رابطه با سکرات موت: وقتی بنا شد که نفس انسان از بدن و دنیا جدا شود، حالت مخصوصی به او دست می­دهد. از یک طرف به تدریج جذبه­های مرگ انسان را به سوی عالم دیگر می­کشاند و از طرف دیگر به خاطر انس به دنیا و وحشت از عالم دیگر، توجهش به دنیا برمی­گردد. به این حالت دوگانه که یک لحظه با آن عالم رو به رو می­شود و یک لحظه با این دنیا، سکرات می­گویند.

در قرآن کریم در رابطه با سکرات موت چنین آمده: وَ جاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحیدُ؛ و سرانجام، سکرات (و بیخودى در آستانه) مرگ به حق فرا مى‏رسد (و به انسان گفته مى‏شود:) این همان چیزى است که تو از آن مى‏گریختى.

چون سکرات از جنس عالم دیگر است با مقیاس­های این دنیا نمی­توان به واقع آن را معرفی کرد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه­السلام) در این رابطه می­فرماید: «وَ إِنَ‏ لِلْمَوْتِ‏ لَغَمَرَاتٍ‏ هِیَ أفْظَعُ مِنْ أنْ تُسْتَغْرَقَ بِصِفَةٍ أوْ تَعْتَدِلَ عَلَى عُقُولِ أهْلِ الدُّنْیَا؛ برای مرگ گرداب­هایی است که دشوارتر از آن است که به وصف آید و یا این که به عقل­های مردم دنیا خطور کند.»

یکی از منظره­هایی که انسان در سکرات موت می­بیند مشاهده­ی حقیقت برزخی و صورت ملکوتی «مال»، «فرزندان» و «عمل» است. او ابتدا رو به عمل خود کرده و می­گوید: به خدا قسم در دنیا به تو حریص و بخیل بودم. حال سهم من از تو چیست؟ مال در پاسخ می­گوید: به اندازه­ی کفن خود از من بردار! آن­گاه رو به سوی فرزندانش می­کند و می­گوید: به خدا قسم شما را دوست داشتم و حامی شما بودم. اکنون بهره­ی من از شما چیست؟ آن­ها می­گویند: ما تو را تا کنار قبر می­بریم و در آن­جا دفن می­کنیم. سپس رو به سوی عمل خود کرده و می­گوید: به خدا قسم من نسبت به تو بی­اعتنا بودم و تو بر من گران و سنگین بودی. اینک بهره­ی من از تو چیست؟ عمل در پاسخ می­گوید: من در قبر و قیامت همنشین تو خواهم بود تا هر دو به پیشگاه پروردگار عرضه شویم.

در آستانه­ی ترک دنیا کم کم پرده­ها از جلو چشم انسان کنار می­رود و انسان بیشتر از هر موقع دیگر به حقیقت اعمال و خواسته­های خود توجه می­کند و دید او وسعت بیشتری می­یابد. در این لحظات نگاهی به اعمال و گذشته­ی خود می­اندازد و بر فرصت­های از دست رفته­ی خود افسوس می­خورد.

پی نوشت:     ـ سوره­ی ق 19   

«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب  بعدی»»»



[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 8:5 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (علل نگرانی از مرگ)

بسم الله الرحمن الرحیمسلسله درسهایی از معاد / احمد نباتی

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس ششم: علل نگرانی از مرگ و معاد

سؤال: اگر انسان جاوادانه است و با جدا شدن از بدن در مرحله­ی نوینی از کمال خود گام برمی­دارد، پس علت نگرانی اکثر آن­ها از مرگ چیست؟

جواب: در پاسخ به این سؤال به موارد ذیل اشاره می­شود:

1 ـ تصور غلط از مرگ: انسان از یک طرف آرزوی خلود و جاودانگی دارد و از طرف دیگر به مرگ به دید نابودی و ناکامی از رسیدن به آرزوی فطری خود می­نگرد. روی همین حساب است که از مرگ گریزان است. اما اگر از اشتباه بیرون آید و به متوجه گردد که مرگ به معنای نابودی نیست بلکه به معنای ورود در عرصه­ی جاودانگی است، نگرانی او زائل می­گردد.

2 ـ انس به دنیا و فراموشی یاد خدا: عده­ی زیادی از انسان­ها به تدریج به دنیا انس می­گیرند و به آن علاقمند می­گردند. این علاقه تا حدی پیش می­رود که از آخرت روی گردان شده و تنها به دنیا می­اندیشند. چنین انسان­هایی به مرگ به دید حادثه­ای می­نگرند که آن­ها را از معشوقشان دور می­کند. روی همین حساب است که از آن متنفرند.

3 ـ نگرانی از عاقبت اعمال: عده­ی زیادی از مردم به خاطر اینکه پرونده­ی اعمال خود را سیاه می­بینند، و آخرت خود را خراب می­بینند، مرگ را به عنوان شروع عذاب و رسیدگی به پرونده­ی متعفنشان می­بینند. روی همین حساب است که از مرگ منزجر هستند. مردی از ابوذر پرسید چرا ما از مرگ کراهت داریم؟ ابوذر گفت: چون دنیا را آباد و آخرت را خراب کردید؛ لذا کراهت دارید که از آبادانی به سوی خرابی انتقال یابید.

پی نوشتها:    . اصول کافی، جلد2، صفحه­ی457.

«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»



[ دوشنبه 91/4/5 ] [ 7:14 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (دلایل تجرد روح)

بسم الله الرحمن الرحیمدرس هایی از معاد / احمد نباتی

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس پنجم: دلایل تجرد روح

سؤال: آیا انسان غیر از جسم خود واقعیت دیگری هم دارد؟ چگونه می­توان واقعیتی دیگری به نام روح را برای انسان اثبات کرد؟ در صورتی که واقعیتی به نام روح را بپذیریم، چه دلیلی دارد که آن را مجرّد بدانیم؟

جواب: در مورد دلایل وجود و تجرد روح (نفس) به نکات ذیل توجه فرمایید:

1 ـ همین که انسان هنگام رؤیای صادقه با وجودی که جسمش در رخت­خواب است، خود را در مکان دیگری می­بیند و پس از مدتی در بیداری با آن صحنه مواجه می­شود، دلیل بر این است که بدون این بدن، باز خودش، خودش است و بدنش در حقیقت او دخالت ندارد، بلکه تنها ابزاری در خدمت نفس می­باشد.  

2 ـ همین که شما بدن خود را درک می­کنید دلیل بر آن است که شما غیر بدنتان هستید؛ زیرا هموراه مُدرِک (درک کننده) غیر از مُدرَک (درک شونده) است. علاوه بر این چون بدن خود را درک می­کنید نشان می­دهد که روح شما مجرد است. چون علم و درک، مربوط به مادّه نیست و روی همین اساس است که بدن شما، شما را درک نمی­کند.   

3 ـ یکی از ویژگی­های که بر ما انسان­ها عارض می­شود، حالاتی چون خوشحالی و غضب است. وقتی در این دو ویژگی دقیق می­شویم متوجه می­شویم که از سنخ ماده نبوده و مجرد هستند. علت آن هم این است که مادّه دارای بُعد و وزن است و این دو این­گونه نیستند. جایگاه بروز این عوارض روح (نفس) ما انسان­هاست و با توجه به قاعده­ی هم سنخی بین عرض و معروض، ناچار به پذیرفتن این واقعیت هستیم که نفس (روح) ما مادی نبوده و مجرد است.  

حاصل همه­ی براهین یاد شده این است که آن­چه حافظ شخصیت و عامل وحدت شخصیت «منِ» هر انسانی است، همان «روح مجرد» اوست، نه جسم او. زیرا بدن انسان در طول عمرش مدام در حال تغییر است ولی «منِ» او ثابت است و حتی حرکت­های تکاملی روح هم تغییری در «منِ» انسان ایجاد نمی­کند. تا جایی که می­گوید: من این تکامل را بدست آوردم؛ لذا این روح ثابت انسان پس از جدا شدن از بدن، باز به حیات خود ادامه می­دهد.   

وقتی متوجه شدیم که نفس مجرّد است، متوجه می­شویم که مجرد ـ که از حالات مادی و استهلاکات آن به دور است ـ از بین رفتنی نیست و لذا همواره خواهد بود و با خودش و اعمالش برای همیشه زندگی خواهد کرد. این مطلب همان واقعیت اعتقاد به معاد است.

«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»



[ دوشنبه 91/4/5 ] [ 12:2 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (تصور صحیح از مرگ)

بسم الله الرحمن الرحیمدرس هایی از معاد / احمد نباتی

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس چهارم: تصور صحیح از مرگ

مشکل اصلی اکثر انسان­ها در رابطه با مرگ این است که تصور صحیح از مرگ ندارند. اگر تصور انسان از مرگ عوض شود، مسلما عنوان مرگ را یکی از زیبایی­های عالم خلقت می­یابند. در تصور صحیح از مرگ توجه به چهار نکته­ی اساسی ضرورت دارد:

1 ـ مرگ، نسبی است. یعنی مرگ نسبت به دنیا مرگ است و نسبت به جهان پس از دنیا تولّد است. در واقع مرگ پایان قسمتی از زندگی و آغاز مرحله­ی نوینی از بخش اصلی زندگی است.

2 ـ همان­گونه که رحم مادر انسان را آماده می­کند تا وارد دنیا شود، خود دنیا هم به منزله­ی رحمی است که انسان را آماده­ی ورود به عالم آخرت می­نماید. همان­گونه که رحم مادر با دنیا قابل مقایسه نیست، عالم آخرت هم با عالم دنیا قابل مقایسه نمی­باشد. عالم آخرت مرحله­ی نوینی از زندگی و تکامل انسانی است که تصور آن در این دنیای خاکی به هیچ وجه امکان پذیر نمی­باشد.

 فلاسفه در رابطه با مرگ طبیعی چنین می­گویند: هر اندازه که نفس در حرکت جوهری قوی­تر شود، از عالم ماده دورتر و به عالم ملکوت نزدیک­تر می­گردد. روی همین اساس به تدریج توجه او نسبت به بدن کمتر شده و بدن به تدریج رو به ضعف می­رود. این حرکت تا جایی پیش می­رود که به طور کلی از بدن بی­نیاز شده و توجه خود را از آن بردارد. در این حالت است که دیگر تدبیری نسبت به بدن ندارد و مرگ طبیعی بر انسان عارض می­شود. با این حساب همه­ی انسان­ها به سوی کمال حرکت می­کنند. البته میان کمال و سعادت تفاوت است. کسی که اعمال نیکی دارد با مرگ به کمال سعادت می­رسد و کسی که اعمال پلیدی دارد با مرگ به کمال شقاوت راه می­یابد.

3 ـ قرآن کریم در رابطه با مرگ فرموده است: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ؛ هر کسی مرگ را می­چشد.» با توجه به این آیه­ی شریفه، مرگ انسان را نمی­چشد و از بین نمی­برد؛ بلکه این انسان است که مرگ را می­چشد و از بین می­برد. وقتی با چشیدن مرگ آن را از بین بردیم، آن­گاه است که جاودانه می­شویم.

4 ـ ماهیت مرگ امری عدمی و به معنای نابودی نیست. قرآن کریم از مرگ تعبیر به توفّی می­کند. و توفّی به معنای گرفتن تمام و کمال است. «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأنْفُسَ حینَ مَوْتِها؛ خداوند جان‏ها را به هنگام مرگشان به طور کامل مى‏گیرد.»بنابراین طبق نظر قرآن کریم مرگ امری وجودی بوده که در راستای تکامل انسان صورت می­گیرد تا به سایر استعدادهای او همچون «خلود» و «تجرّد» که در دنیا امکان ظهور نداشتند، پاسخ گفته شود.

پی نوشتها:    . سوره­ی آل عمران، آیه­ی 185.    . سوره­ی زمر، آیه­ی 42.

«««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»



[ یکشنبه 91/4/4 ] [ 5:42 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (ثمرات یاد معاد)

بسم الله الرحمن الرحیمدرس هایی از معاد / احمد نباتی

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس سوم: ثمرات یاد معاد

یاد معاد ثمرات مبارکی در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد که به برخی از آن­ها اشاره می­شود:

 1 ـ کنار گذاردن هوا و هوس و گام نهادن در بندگی خداوند: مهمترین عنوانی که موجب تقویت روحیه­ی بندگی در انسان می­شود، یاد معاد و ایمان به زندگی واپسین است. کسانی که به دنبال هوا و هوس هستند، در واقع به دنبال لذت و کامیابی می­باشند. یاد معاد دید انسان را نسبت به لذت­ها واقعی کرده و کمک می­کند تا میان لذت­های دائمی و لذت­های زود گذر ـ و بعضا توهمی ـ تفاوت قائل شود. کسی که راه بندگی خدا را در پیش می­گیرد ممکن است در دنیا مرارت­هایی را متحمل شود، اما در نهایت در بهشت خدای متعال قرار می­گیرد و کسی که هوس­بازی را پیشه­ی خود می­کند، ممکن است در دنیا خوش باشد، اما در زندگی اخروی جز ذلّت و خواری نصیب و بهره­ای نخواهد داشت. 

2 ـ جلوگیری از ظلم و تعدی در حق دیگران: یاد معاد موجب می­شود تا انسان­ها در حق یکدیگر ظلم و تعدی نکنند و در کنار یکدیگر زندگی خوبی داشته باشند. تمام کسانی که ظلم و تجاوزگری می­کنند، قبل از هر چیز یاد معاد را به فراموشی سپرده یا این­که یاد معاد در وجودشان ضعیف شده است. حتی کسانی هم که اهل ظلم و تعدی هستند اگر اندک باوری از معاد داشته باشند، حدّی برای ظلم خود قائلند و مراقبند تا تجاوزگری خود را از آن حد فراتر نبرند. روی همین حساب یاد معاد کمک می­کند که خوب­ها بد نشوند و بدها بدتر نگردند.

3 ـ تقویت روحیه­ی گذشت، ایثار و احسان: یاد معاد موجب می­شود تا این روحیه به عنوان ارزش و مکرمتی اخلاقی جلوه­گر شود. کسانی که از معاد باوری دور شده و آن را به فراموشی می­سپارند، اگر هم احسان و ایثار را قبول کنند، آن را تا حدّی صحیح می­دانند که نفعی دنیوی به همراه داشته باشد، در غیر این صورت تعبیری جز حماقت برای ایثار، احسان و فداکاری نمی­توانند داشته باشند. پس تنها عنوانی که در بستر آن می­توان معنای صحیحی برای ایثار و گذشت تعریف کرد، معاد است.

4 ـ تقویت روحیه­ی صبر و شکیبایی در برابر مشکلات: زندگی دنیایی سرشار از مشکلات و سختی­های فراوانی است. یاد معاد کمک می­کند تا نگرشی واقع­بینانه نسبت به دنیا داشته و آن را موقتی و گذرا ببینیم. وقتی دنیا را این­گونه دیدیم به تبع مشکلات آن را هم موقتی و گذرا دیده و به راحتی آن­ها را تحمل می­کنیم. یاد معاد کمک می­کند که خود را در بن­بست مشکلات نبینیم و همواره به امید روزی باشیم که در آن­روز همه­ی مشکلات دنیایی فروکش کرده و در آغوش مهر الهی آرام می­گیریم. یاد معاد و حسابرسی خداوند، کمک می­کند تا اگر نتوانستیم ظلمی را از خود دفع کنیم، خویشتن را شکست خورده ندهیده و ظالم را پیروز معرکه­ی دنیا نبینیم.

تمام کسانی که در برابر مشکلات دنیوی قامت خم می­کنند و با جزع و فزع و بی­تابی اظهار ناشکیبایی می­کنند، در زمره­ی فراموش کنندگان یاد معاد هستند.

5 ـ تقویت امید به زندگی در انسان: یاد معاد موجب می­شود تا به مرگ به دید فنا و نابودی نگاه نکنیم و آن را در ادامه­ی مسیر تکامل خود ببینیم. کسی که مرگ را به معنای پایان یافتن طومار زندگی و نابودی خود می­بیند، در اضطراب و نگرانی دحشت­ناکی به سر می­برد. اما کسی که مرگ را به معنای تولدی دیگر و ورود به عالمی دیگر می­بیند با یاد آن امید تازه­ای گرفته و سعی می­کند با تلاش و پشتکار واقعی، زندگی واپسین خود را خرم و آباد گرداند.             «««مطلب قبلی     مطلب اوّل     مطلب بعدی»»»



[ یکشنبه 91/4/4 ] [ 11:34 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (دلایل وجود معاد)

بسم الله الرحمن الرحیمدرس هایی از معاد / احمد نباتی

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس دوم: دلایل وجود معاد

در مورد معاد دلایل مختلفی ارائه شده که به اختصار به چند نمونه از آن­ها اشاره می­شود:

1 ـ برهان عدل الهی: بسیاری از کسانی که در دنیا زندگی می­کنند پاداش کار خوب یا عقوبت کار زشت خود را نمی­بینند. به عبارت دیگر، دنیا چنان ظرفیتی ندارد که پاداش همه­ی کارهای خوب و کیفر همه­ی کارهای بد را بدهد. حال اگر مرگ به معنای پایان زندگی باشد، به یقین عدل الهی زیر سؤال خواهد رفت و اشکال خواهد شد که چرا شخص متدینی که عمری را در خوبی سپری کرد بدون مزد ماند و چرا ظالمی که عمری را در ظلم به دیگران گذراند، بدون کیفر ماند! روی همین اساس است که لزوم اقامه­ی معاد برای خدای عادل و حکیم به اثبات می­رسد.  

خداوند متعال در سوره­ی جاثیه می­فرماید: «أمْ حَسِبَ الَّذینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما یَحْکُمُونَ؛ آیا کسانى که مرتکب بدی­ها و گناهان شدند گمان کردند که ما آن­ها را همچون کسانى قرار مى‏دهیم که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند که حیات و مرگشان یکسان باشد؟! چه بد داورى مى‏کنند!» 

حضرت امیرالمؤمنین (علیه­السلام) در توصیف دنیا چنین می­فرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ‏ یَرْضَهَا ثَوَاباً لِأوْلِیَائِهِ وَ لا عِقَاباً لِأعْدَائِه‏؛همانا خدای متعال راضی نیست که دنیا پاداش اولیائش و یا محل عقاب دشمنانش باشد.»

ب ـ برهان حکمت الهی: اگر در پس این دنیا، آخرتی در کار نباشد، دنیا و هر آن­چه در آن است بیهوده و عبث خواهند بود. اگر سرنوشت انسان­ها منحصر در این دنیا باشد و جای دیگری برای به بار نشستن اعمال انسان نباشد، هدف از خلقت انسان، پوچ، بیهوده و ناتمام خواهد بود. به راستی می­توان پذیرفت که خدای حکیم انسان را با این همه ویژگی­ها و امتیازات خارق العاده خلق کند و در نهایت با مرگ به پرونده­اش خاتمه دهد؟! بنابراین حکمت خداوند اقتضا دارد که کار عبث و بیهوده انجام نداده و هر موجودی را به کمال شایسته­ی خود برساند. روی همین اساس است که خدای حکیم بعد از مرگ معاد را فرا روی انسان قرار داد تا به فرجام آن­ها رسیدگی شود.

خدای متعال در قرآن کریم می­فرماید: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلاً ذلِکَ ظَنُّ الَّذینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ؛ ما آسمان و زمین و آن­چه را میان آن­هاست بیهوده نیافریدیم این گمان کافران است واى بر کافران از آتش (دوزخ)!» 

ج ـ برهان فطرت: خدای حکیم هیچ میلی را بدون دلیل در وجود انسان به ودیعت نگذاشته است. میل به جاودانگی واقعیتی است که در فطرت همه­ی انسان­ها وجود دارد و همه­ی تلاش­های انسان هم در راستای پاسخ به همین میل جاودانگی است. وقتی فطرت انسان طالب جاودانگی است. تنها چیزی که می­تواند پاسخ­گوی تمام و کمالی برای این میل باشد، وجود نظام ابدی و معاد است.

پی نوشتها:     . سوره­ی جاثیه، آیه­ی 21.     . نهج البلاغه، قصار [422] 415.     . سوره­ی ص، آیه­ی27.
«««مطلب قبلی          مطلب بعدی»»»


[ شنبه 91/4/3 ] [ 11:55 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

درس هایی از معاد (اهمیت معاد)

بسم الله الرحمن الرحیمدرس هایی از معاد / احمد نباتی

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.

سلسله درس­هایی از معاد

درس اوّل: اهمیت معاد

یکی از اصلی­ترین اعتقادات در همه­ی ادیان الهی، تأکید بر معاد و زندگی اخروی است. روی همین اساس است که انبیای الهی بیشترین تلاش خود را در راه تثبیت این اعتقاد در قلوب مردم به کار بردند و در طرف مقابل هم بیشترین عناد سرکشان در جهت انکار معاد بود. این انکار تا جایی پیش می­رفت که بعضا حاضر به قبول توحید بودند، اما راضی به قبول زندگی واپسین نبودند. علت آن هم این است که صرف اعتقاد به توحید انسان را ملزم به مسئولیت پذیری نمی­کند، اما اعتقاد به معاد است که انسان را ملزم به کنار گذاشتن هوا و هوس و روی آوردن عملی به بندگی خدای تعالی می­کند. اکثر­ منکرین معاد کسانی هستند که از روی تنبلی و تن آسایی، انگیزه­ای برای بندگی خدای تعالی و کنار گذاردن گناه و معصیت ندارند و با انکار روز واپسین سعی دارند تا از پذیرش مسئولیت بندگی شانه خالی کنند.

حدود یک سوم از آیات قرآن کریم در رابطه با معاد است و در بیش از بیست آیه از قرآن، کلمه­ی «الیوم الآخر؛ روز آخرت» در کنار ایمان به خداوند متعال قرار گرفته است. به عنوان مثال در سوره ی عنکبوت چنین آمده: «وَ إِلى‏ مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْیَوْمَ الْآخِرَ؛ و ما بسوى «مدین»، برادرشان «شعیب» را فرستادیم گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستید، و به روز بازپسین امیدوار باشید» 

پی نوشت:    . سوره­ی عنکبوت، آیه­ی36.

مطلب بعدی»»»



[ شنبه 91/4/3 ] [ 9:44 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]
.::.

درباره وبلاگ



ای برادر ! پشتیبان «ولی فقیه» باش، اما پیشاپیش «ولی فقیه» بایست و تیرهای زهر آگین دشمن را که به سوی او روانه می شوند به جان خریدار شو ... تنها عافیت طلبان دنیا دوست هستند که عوام فریبانه از «ولایت» و «ولایت مداری» دم میزنند، اما در هنگامه ی فتنه ها و امتحان های سخت، پشت سر ولی فقیه سنگر می گیرند، تا دنیای خود را در خطر نبینند .

پیوندهای روزانه

سایت هم اندیشی دینی
منبــــر مکتــوب
سلمان علی (سیاسی)
طلبه پاسخگـــــو
تبدیل سال شمسی به قمری ومیلادی
سایت خبرگزاری فارس
سایت خبری رجا نیوز
سایت خبری جهان نیوز

آرشیو ماهانه

علوم قرآنـــی
نکتــه های قرآنــی
معصومین (علیهم السلام)
امیرالمؤمنین (علیه السلام)
حضرت زهرا (سلام الله علیها)
امام حسین (علیه السلام)
امام زمان (ارواحنا له الفداه)
حضرت اباالفضل (علیه السلام)
حضرت معصومه (سلام الله علیها)
نمـــــــــــــاز (راه کارها و موانع)
سلسله مباحثی پیرامون رجعت
تفسیر خطبه 222 نهج البلاغه
تفسیر خطبه 223 نهج البلاغه
ادعیه و اذکار مختلف
اخلاقی *1*
اجتمــــاعـی *1*
سیاسی
سیاسی ـ فتنــــه
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *1*
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *1*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *3*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *4*
پاسخگویی به سؤالات خانوادگی
راه نجات از عشق به جنس مخالف
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *1*
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *1*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *3*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *4*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *5*
تربیت دینی کودک *1*
تربیت دینی کودک *2*
تربیت دینی کودک *3*
تحلیلی بر برائت از جبت و طاغوت
سلسله درس هایی از معاد *1*
سلسله درس هایی از معاد *2*
سلسله درس هایی از معاد *3*
سلسله درس هایی از معاد *4*
سلسله درسهایی از کربـــلا *2*
سخنرانی کوتـاه (عمومی و دبستانی)
دانلود کتابهای مدیر وبلاگ
لطیفه، معما و مطالب خواندنی
آیین همسرداری
مناسبتهای ویژه
متفرقه
سوره کهف 1
تفسیر جامعه کبیره 2

پیوندها

شیعه در روایات اهل سنت
آیین شکوفایی / راهکارهای عملی در تربیت دینی کودک
کتاب پیوند جوان با نماز
دفاع از شیعه در روایات اهل سنت. مقدمه آیت الله خزعلی
پیوند جوان با نماز (ویرایش جدید)
آشیانه مهر (اصول و کلیدهایی از زندگی زناشویی)
سایت هم اندیشی دینی
کتاب چشمه هدایت (چیرامون امام هادی)
میزان تشیع (برسی سند زیارت عاشورا)
قالب پارسی بلاگ|قالب وبلاگ مدافعان حرم پارسی بلاگ
تور هند|لینک بیلدینگ
قیمت کرکره برقی پارکینگ|طراحی جواهر
خرید سامانه پیامک

سایت آوازک

جا لیوانی ماشین|شلف دکوری
رزرو هتل|بلوم
|فیلم
درگاه پرداخت واسط|هتل بندرعباس
هتل کیش
عکس جدید

دیگر امکانات


بازدید امروز: 135
بازدید دیروز: 272
کل بازدیدها: 2367812

طراح قالب: آوازک

[ طراح قالب: آوازک ]
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ]