زیارت جامعه (3) اهل الذکر
بسم الله الرحمن الرحیم
6. مراتب اهل ذکر
«اهل ذکر» مراتب فراوانی دارد؛ چون هر کس به مقدار آشنایی، انس و اختصاصی که با مصادیق ذکر دارد، اهل آن ذکر است. اما ائمه مصداق کامل و اتمّ و مصداق کاملی هستند که در میان مخلوقات بالاتر از آن تصور ندارد. آنها نه تنها اهل ذکرند، بلکه خود نیز ذکر هستند. چون همهی ائمه، جان رسول خدا هستند و رسول خدا هم ذکر است: قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْرا * رَسُولاً…». [1] از سوی دیگر اطلاق ذکر بر قرآن کریم و ائمهی اطهار دلیل دیگری بر اتحاد و تفکیک ناپذیری آن دو با یکدیگر است.
7. ذکر مبارک
در فرهنگ قرآن کریم همهی کتابهای آسمانی ذکرند، لیکن در میان آنها فقط قرآن کریم «ذکر مبارک» نامیده شد: « وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناه». [2] این نام گذاری ناشی از ویژگی منحصر به فرد قرآن است. این کتاب نه تنها مذکِّر برای امت اسلامی، بلکه برای همهی امتها و بلکه برای همهی عالمیان، خداوند است. افزون بر این، بر سایر کتابهای آسمانی سیطره دارد؛ بدین معنا که ذکر بودن سایر کتابها در تحت لوا و نظارت قرآن امکان دارد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْه. ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم که کتابهاى پیشین را تصدیق مىکند و نگهبان و حاکم بر همهی آنهاست». [3]
مرحوم کاشف الغطاء میگوید: حجیت کنونی کتابهای آسمانی پیشین به قرآن کریم است؛ به گونهای که اگر قرآن نمیبود فعلا اثری از اعتبار آن کتابها نبود.[4]
نیز مبارک بودن این ذکر از آن جهت است که منافع و برکات بیکران این کوثر جوشان، از چنان ثباتی برخوردار است که همهی انسانها (اعم از کافر و مؤمن) متنعّم از این نعمت بزرگ و ریزهخوار فرهنگ آن به حساب میآیند وهمهی آثار رشد و صلاحی که اکنون در جوامع متمدّن بشری مشاهده میشود، از آثار همان تعلیمات است. هر چند که عواملی از جمله سهل انگاری مسلمانان موجب مهجوریت قرآن شده است: « وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً . پیامبر (در آن روز) خواهد گفت: پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند».[5]
8. جایگاه ذکر
غفلت زیانبخشترین دشمن انسان و منشأ همهی گمراهیها و ضلالتهاست. از این رو خدای سبحان در سفر معراج حبیب خود وی را مخاطب قرار داده و فرمود: «یَا أَحْمَدُ!… لَا تَغْفَلُ عَنِّی مَنْ یَغْفُلُ عَنِّی لَا أُبَالِی بِأَیِّ وَادٍ هَلَک. ای احمد!… از من غافل مباش. کسی که از من غافل شود به هر وادی که هلاک شود، باکی ندارم».[6]
در مقابل غفلت، ذکر خداوند لذت بخشترین خاطرهی قلبی، محبوبترین عمل و در یک کلام، یگانه آرامش دهندهی انسان است: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».[7] از این رو امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: خدایا! وله و شیدایی ذکر خودت را به ما الهام کن: «إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکْرِکَ إِلَى ذِکْرِک».
هر چند که اصل ذکر، مربوط به قلب است لیکن در عرف شرع، هر چیزی که این تذکر را در قلب انسان ایجاد کند، ذکر نامیده میشود. از این قبیل است اطلاق ذکر به هر یک از اوراد زبانی، قرآن کریم، کتابهای آسمانی پیشین، نماز و ... .
ادامه دارد ...
[1] . سورهی طلاق، آیات 10 ـ 11. این معنا در صورتی صحیح است که «رسولا» عطف بیان یا بدل از «ذکرا» باشد. [2] . سورهی انبیاء، آیهی 50. [3] . سورهی مائده، آیهی 48. [4] . کشف الغطاء، ص391. [5] . سورهی فرقان، آیهی 30. [6] . بحارالأنوار، ج74، ص28. [7] . سورهی رعد، آیهی 28.