زیارت جامعه (9) حزبه
بسم الله الرحمن الرحیم
و حزبه؛ و حزب او
«حزب» به گروهی گفته میشود که دارای هدف و انگیزهای واحد باشند.
قرآن کریم در پایان سورهی مجادله ویژگیهایی را بدین شرح برای حزب الله بیان کرده است:
1. ایمان به خدا و روز قیامت.
2. دوستی نکردن با دشمنان خدا و رسول او.
3. تثبیت ایمان در قلوب آنان.
4. تأیید به وسیلهی روحی از جانب خداوند متعال.
5. داخل شدن در بهشت و جاودانگی در آن.
6. هم خداوند از آنها راضی است و هم آنها از خداوند.
ائمهی معصومین «علیهمالسلام» نه تنها از بالاترین مرحلهی این کمالات برخوردار بودند، بلکه دیگران نیز هر کمالی داشتند، از برکت آنان بود. مثلا عمر بن خطاب دربارهی ایمان امیرالمؤمنین «علیهالسلام» از پیامبر اکرم «صلیاللهعلیهوآله» نقل کرده است: اگر آسمان و زمین را در یک کفّهی ترازو و ایمان علی را در کفّهی دیگر آن قرار دهند، ایمان علی برتر خواهد بود. [1]
اشارات
1. معیار حزب گرایی
تشکیل حزب و برخورداری از تشکّلهای اجتماعی ـ سیاسی، برای پویایی یک جامعهی فعّال، امری لازم است، لیکن احزاب گوناگون توحیدگرا باید توجه داشته باشند که در جهان بینی توحیدی، محور حقّ و باطل، ذات اقدس الهی است و جز او هر چه باشد، باطل محسوب میشود: «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِل». [2]
از این رو انسان موحّد باید در اقدامات فردی، سلیقههای خانوادگی، تحرکات اجتماعی و … رضایت خداوند را مدّ نظر خود قرار دهد. بر این اساس است که معیارهای حزبی در جامعهی اسلامی با سایر جوامع تفاوت اساسی و آشکار پیدا میکند. هدف احزاب توحیدی حاکمیت دین خدا در جامعه و دعوت انسانها به سوی خداست؛ اما هدف احزاب غیر توحیدی حاکمیت سلیقهی خود در جامعه و دعوت مردم به سوی خویش است.
قرآن کریم همهی انسانها را به دو حزب (حزب الله و حزب شیطان) تقسیم و برای هر یک از آنها ویژگیهایی را بیان کرده است: «أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ». [3] «أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون». [4]
با توجه به این که ویژگیهای حزب الله در امیرالمؤمنین «علیهالسلام» و پیروان او و ویژگیهای حزب شیطان در دشمنان آن حضرت جمع شده، در برخی روایات، مصداق این دو حزب این گونه معرفی شده است: «حِزْبُ عَلِیٍّ حِزْبُ اللَّهِ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِ حِزْبُ الشَّیْطَانِ». [5]
در قرآن کریم واژهی «احزاب» (به صورت جمع) فقط دربارهی گروههای گمراه به کار برده شده، به خلاف «حزب الله» که فقط واژهی «حزب» در موردش به کار برده شده است. همانگونه که واژهی «نور» همیشه به صورت مفرد به کار رفته است، ولی کلمهی «ظلمات» به صورت جمع آمده است: « یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور».[6] سرّ این اختلاف در تعبیر، آن است که راه هدایت بیش از یکی نیست، در حالی که بیراهههای ضلالت فراوان است.
2. پیروزی و شکست دو حزب
قرآن کریم، رستگاری، غلبه و پیروزی را از آنِ حزب الله میداند: «أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون»، چرا که آنان بر مدار حق هستند و حق هم مغلوب شدنی نیست. چنان که برای حزب شیطان فرجامی جز خسران و آتش نمیشمارد: «أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ»، زیرا باطل کف روی آب و نابود شدنی است.
[1] . بحارالأنوار، ج38، ص208و 249. [2] . سورهی حج، آیهی 62. [3] . سورهی مجادله، آیهی 19. [4] . سورهی مجادله، آیهی 22. [5] . بحارالأنوار، ج38، ص95. [6] . سورهی بقره، آیهی 257.