خاطرات اولین چراغ برق
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
خاطرات اولین لامپ
برق تازه وارد آنجا شده بود. برق کش سیمهای برق اولین خانه را وصل کرد و چراغ را روشن کرد. شب همه ی خانواده دور هم جمع شده بودند و از دیدن چراغ برق لذت می بردند.
خلاصه شب به نیمه رسید و خوابشان گرفت. رخت خواب را پهن کردند که بخوابند اما دیدند نور چراغ نمی گذارد بخوایند. چهار پایه ای زیر پا گذاشتند و آن را فوت کردند اما نشد. خلاصه همه با فوتهای خود امتحان کردند اما لامپ خاموش نمی شد.
تا اینکه یکی از اعضای خانواده فکر بکری کرد ...
جاروب را برداشت و ضربه ی کوچکی به لامپ زد.
لامپ که خاموش شد همه خوابیدند. اما کسی که لامپ را خاموش کرده بود بیش از دیگران خوشحال بود. چون به خاطر این فکر بکرش احساس غرور و سربلندی می کرد.