کرامت معصومین (علیهم السلام) الگوی رفتاری ما
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
معصومین (علیهم السلام) معدن کرامت و بزرگواری هستند
آیت الله جوادی آملی در رابطه با معنای «کرامت» می فرمایند:
استادم علامه طباطبایی (رضوان الله علیه) کرارا در جلسه ی درس میفرمود: «کرامت» معادل دقیق فارسی ندارد و برای بیان آن از چند لفظ باید استفاده کرد. آن گاه می فرمودند: اگر انسان به مقامی برسد که در برابر خدا عبودیت محض پیدا کند و حاضر نباشد در مقابل غیر خدا سر بر زمین بساید میتوان گفت: به مقام کرامت رسیده است.
بنابراین: انسان هر چه به عبودیت محض نزدیکتر شود، به همان مقدار از هوان و حقارت رهایی پیدا میکند و به کرامت یرسد. اگر به حد نهایی عبودیت رسید، کاملا از هوان و حقارت میرهد و این، همان کرامت مطلق است و اگر بهرهای از عبودیت از خدا نداشته باشد، حقیر مطلق است و حظّی از کرامت نمیبرد. (ادب فنای مقربان ج1، ص203و 204)
ریشه ی کرامت و بزرگواری دوری از دنیا و آشنایی با خدای تعالی است. هر قدر که به خدا نزدیک شدیم دنیا و آنچه در دنیاست برای ما کوچک و کوچکتر میشود. تا جایی که دیگر اهمیتی برای دنیا قائل نیستیم.
به عنوان مثال ما یک ریال را راحت انفاق میکنیم، اما یک صد میلیون تومان را نه! علتش این است که به ریال را اندک میدانیم؛ ولی یک صد میلیون توان را زیاد!
اما کسی که با خدا ارتباط پیدا میکند تمام ما سوی الله برای او کوچک خواهد شد. و در این تفاوتی میان یک ریال و یکصد میلیون تومان قائل نیستیم چون همه غیر خداست و غیر خدا هم هر چه باشد کوچک است.
لذا سرچشمهی صاحب کرامت شدن آشنایی با خداوند است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه و در خطبهی متقین می فرمایند: عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِ. خالق در چشمان آنها بزرگ است پس در نتیجه غیر خدا برای آن ها کوچک است.
پستترین مردم دنیا کسانی هستند که دنیا جلو چشمشان بسیار بزرگ است و خدا در نزدشان بیسار کوچک. به همین دلیل است که میبینیم صهیونیستها تا این اندازه ظلم و ستم میکنند.
کریمترین مردم دنیا هم کسانی هستند که خدا جلو چشمشان بسیار بزرگ است و غیر خدا جلو چشمشان بسیار کوچک. روی همین اساس است اگر تمام دنیا را به اولیای خدا بدهند حاضر نیستند از روی ظلم و ستم پر کاهی را از دهان مورچهای بگیرند.
کرامت حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام)
هارون الرشید میخواست در برابر سنت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نوروز را علم کند. به همین دلیل در حضور حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) مجلس جشنی به پا کرد و سربازانش جلو او رژه میرفتند. هدایای بسیار زیاد و گرانبهایی برای او آوردند. هارون ـ که این هدایا را بسیار زیاد میدید ـ برای آنکه جلو امام خودی نشان داده باشد همهی آن هدایا را به امام داد. امام هم هدایا را پذیرفتند. در همان مجلس شخصی برای امام حسین (علیهالسلام) دو بیت شعر خواند. امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) تمام آن هدایا را به آن شخص تقدیم کردند. بعد هم از او عذر خواهی کردند که چیز ناقابلی به او داده و نتوانستهاند حق مطلب را ادا کنند!
حالا چرا امام اینگونه رفتار کردند؟ چون ایشان از یک طرف مقام امام حسین (علیهالسلام) را میدانند و از طرف دیگر دنیا برای ایشان بسیار کوچک است. به همین دلیل اگر تمام دنیا را هم به آن شاعر میدادند، باز هم احسان خود را کم میدیدند. سرّ کرامت اهل بیت عصمت و طهارت همین است.
ارزش اشک:
چرا یک قطره اشکی که برای امام حسین (علیه السلام) ریخته میشود، موجب عفو و بخشش گناهان ما میشود؟ برخی از مردم که عظمت امام حسین (علیهالسلام) را نمیدانند و خبری از کرامت آنها ندارند این نوع روایتها را باور نمیکنند یا اینکه با دید شک به آن نگاه میکنند. اما کسانی که بهرهای از کرامت دارند و توان درک کرامت اهل بیت را دارند، با این روایتها کاملا آشنا هستند و میدانند که امثال این روایتها در مقابل کرامت اهل بین بسیار هم اندک هستند.
کرامت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
یکی از زیباترین جلوههای زندگی پیامبر اکرم، زمانی بود که ایشان مکه را فتح کردند. حضرت 23 سال از این مردم ظلم و جور دیدند. آنها از هیچ جفایی در حق آن بزرگوار کوتاهی نکردند. زمانی که حضرت مکه را فتح کردند، همه گمان میکردند که ایشان انتقام خواهند گرفت. اما با نهایت ناباوری دیدند که حضرت فرمودند: «الیوم یوم المَغفره» امروز روز رحمت و مغفرت است. بعد فرمودند: «انتُم الطُلَقاء» بروید شما همگی آزاد هستید!
کرامت حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
حضرت خدیجه بیش از نود هزار گوسفند خود را در راه پیامبر خدا داد و در عین حال کار خود هم کوچک و بیارزش میدید. اما چرا ایشان به این راحتی از این همه ثروت گذشت؟ علتش این است که ایشان به خدا نزدیک بودند و به مقام رسول خدا در نزد خدای تعالی واقف بودند. اما ما که حاضر نیستیم به معنای واقعی کلمه از مال خود در راه خدا بگذریم یا اگر هم مقداری انفاق کردیم آن را بزرگ حساب میکنیم، بهرهای از کرامت نداریم.
کرامت امام خمینی (رحمه الله)
امام خمینی که شاگرد مکتب امام صادق (علیه السلام) بودند در کرامت ید طولایی داشتند. مردم بی کرامت که دنیا در نزدشان بزرگ جلوه میکند و خبری از کرامت ندارند در حق ایشان اجحافهای بزرگی داشتند. به عنوان مثال وقتی که ایشان بعد از سالها رنج و سختی بنا داشتند وارد ایران شوند و حکومت اسلامی را تشکیل دهند. خبرنگاری از ایشان پرسید الآن که در آستانهی ورود به ایران هستید که احساسی دارید؟ امام خمینی با نهایت آرامش فرمودند: هیچ!.
این کلمه دنیای معنا در پی دارد. یعنی ایشان چنان ارتباطی با خدا دارند که تشکیل حکومت اسلامی ـ که خود کاری معنوی است ـ در نظرشان بسیار اندک است. برای این کار تلاش کردند اما هرگز آن را چنان بزرگ ندیدند که ذرهای آرامششان را به هم زند.
برای این که این کرامت حضرت امام نزدمان مشخص تر شود خوب است تصور کنیم که بناست یک آپارتمان هفتاد متری به ما هدیه بدهند. چه کار میکنم؟ خدا نکند فکرمان را مشغول کند! خدا نکند در هیجان شادی رفتن خانه آن شب مقداری دیرتر بخوابیم!
به راستی تا چه اندازه در کرامت به معصومین (علیهمالسلام) اقتدا میکنیم؟