آیین زندگی / گذشته های بد را فراموش کنیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
گذشته های بد را فراموش کنیم
زندگی خانوادگی سرشار از اتفاقات تلخ و شیرین زیادی است. مخصوصا در اوایل زندگی که دختر و پسر تاکنون مجرد و تنها بودند، و به یکباره خود را در کنار همسر خود یافتند، مشکلات و ناهماهنگیهای فراوانی در مسیر زندگی خود خواهند دید. آنها تا بخواهند جایگاه خود را در خانواده بیابند، و بیاموزند که چگونه باید رفتار کنند، ماهها و بلکه سالها وقت لازم است.
همچنین ممکن است در اوایل زندگی مشکلات خاصی فیمابین شما و خانوادهی همسرتان رخ داده باشد، ممکن است رفتارها و برخوردهایی از آنها دیده باشید که هر وقت به آن میاندیشید، آتشی در وجود شما شعله ور شده و شما را به شدت آزار میدهد.
به راستی در مواجهه با این خاطرات تلخ چه باید کرد؟ آیا باید هر از چندی پنجرهی خاطرات گذشته را گشود و نیم نگاهی به این خاطرات انداخت؟ آیا باید در هر وقت و بیدقت، در تنهاییها، در هنگام خفتن و در اوقات فراغت به این خاطرات تلخ اندیشید؟ یا اینکه با بزرگواری از کنار این خاطرات تلخ بگذریم و آنها را به باد فراموشی بسپاریم؟
حقیقت مطلب این است که اندیشیدن به خاطرات تلخ نه تنها هیچ سودی برای ما نخواهد داشت، بلکه موجب میشود تا آرامش خود را فدای این افکار کنیم و به راحتی چوب حراج به آرامش خود بزنیم.
پس سعی کنیم خاطرات گذشته را در ذهن تداعی نکنیم و به جای این که ظرف افکار خود را در اختیار شیطان قرار دهیم تا هر چه خواست در آن بریزد، به نعمتهای خدا در حقمان فکر کنیم و ظرف افکارمان را آکنده از خاطرات شیرینی که با دیگران داشتهایم کنیم. سعی کنیم به جای بازگو کردن خاطرات تلخ، خاطرات شیرین و لطفهای دیگران را در ذهن خود زنده نگاه داریم و هر از چند گاهی از آن خاطرات یاد کنید. به عنوان مثال اگر خانوادهی همسرتان لطف خاصی در حق شما داشتهاند هر از چندی نزد همسر و نیز نزد خانوادهی همسر از آن خاطره به خوبی یاد کنید. که این خود نوعی شکر گذاری و قدردانی از آنهاست.
یادش به خیر! سال گذشته که با مادرت پارک رفتیم چه غذای خوشمزهای گذاشته بودند! طعم آن غذای شما هنوز هم در کامم است.
راستی یادته اوایل زندگی که با خانوادهات رفتیم مسافرت چقدر خوش گذشت!
دفعهی قبل که مادرتون از سفر زیارتی برگشت چه لباس قشنگی برام آورده بود. واقعا که مادرت خوش سلیقه است!
وقتی بیمار بودم و توان حرکت نداشتم واقعا خانوادهات در حقم زحمت زیادی کشیدند. هنوز هم مدیون لطف آنها هستم!
این صحبتها نمونههایی از ذکر خاطرات شیرین زندگی و لطفهای دیگران در حق ماست که ذکر آن نه تنها موجب خشنودی ماست، بلکه موجب میشود تا دیگران هم ما را شخص قدرشناسی ببینند و از لطفی که در حق ما کردهاند اظهار خرسندی نمایند. به یقین رضای خدای متعال در این است که نعمتها و لطفهای دیگران را هرگز به فراموشی نسپاریم و همواره از آنها یاد کنیم.
پس سعی کنیم خاطرات بد را به راحتی فراموش کنیم و ظرف نورانی ذهن خود را با تداعی آنها آلوده نکنیم، اما در عین حال خاطرات خوب و لطفهای ـ هر چند اندک ـ دیگران را هرگز به فراموشی نسپاریم و به مناسبتهای مختلف از آنها یاد کنیم.
انشاء الله.