آیین ازدواج (2) هدف واقعی از ازدواج چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
هدف از ازدواج چیست؟
هدف از ازدواج پاسخگویی با نیاز فطری انسان در رسیدن به آرامش و سکون است. در بستر ازدواج انسان میتواند با امید و نشاط برای آیندهی زندگی خود برنامه ریزی کرده و با سعی و تلاش فزونتر فعالیت نماید. با آرامش حاصل از ازدواج میتوان یاد خدا را در زندگی تقویت کرد و در مسیر رشد و تعالی معنوی قدمهای فزونتری برداشت. ازدواج موفق در حفظ عفت و پاکدامنی انسان بسیار مفید است و راه دستیابی شیطان به روی او را دشوارتر میگرداند.
چنین اهدافی از ازدواج، اهدافی پاک و واقعبینانه است و جوان را در انتخاب همسری که بتواند در کنار او به این اهداف نزدیکتر شود یاری میکند. به عبارت دیگر جوانی که با چنین دیدی به ازدواج مینگرد، در انتخاب همسر، موفقتر از جوانهای دیگر خواهد بود و در ادامهی زندگی نیز خود را در سرگردانی و بیهدفی نمیبیند.
در این میان برخی از جوانها اهداف متوسط و بعضا پوچ و خطرناکی برای ازدواج خود ترسیم میکنند. این اهداف خیالی و نادرست موجب میشود تا خیلی زود از ازدواج خود پشیمان شده و گرفتار سرگردانی شوند.
برخی از اهداف نادرست در ازدواج
1. ترحّم در حق دیگران: برخی از جوانها به دلیل احساسات پاکی که دارند در صدد بر میآیند تا با ازدواج با کسی که دارای نقص و عیب خاصی است به نوعی در حقش ترحّم کرده و با این کار علاوه بر محبت در حق او، رضایت خداوند را هم بدست آورند. این کار به خودی خود کاری پسندیده است؛ اما در عین حال هم بسیار خطرناک میباشد. کم نیستند جوانهایی که در ابتدا با همین انگیزه ازدواج کردند، اما در روند زندگی دیگر دوام نیاورده و خود را در بلاتکلیفی عجیبی میبینند. این جوان در ادامهی زندگی نه تنها خود را شکست خورده میبیند، بلکه با نگاهها و حرفهای خود هم مایهی رنجش و آزار همسر خود را فراهم میآورد. روی همین اساس است که از همان ابتدا چنین ازدواجهایی را خطرناک میدانیم و پیشنهاد میدهیم با چنین نیتی به ازدواج ننگرید و همسری را انتخاب کنید که مطابق با شأن شما بوده و از اوّل قصد ترحّم بر او را ندارید.
2. هدایت دیگران: برخی از جوانها یا آگاهی از ارزش هدایت انسانها همین که میبینند جوانی مبتلا به مشکلی اعتقادی یا عملی است و میبیندد که با ازدواج با او میتوانند از انحرف اخلاقی، رفتاری یا اعتقادی نجاتش دهند، هوس میکنند از نعمت هدایت یک انسان محروم نشده و نام خود را هم در لیست هدایت کنندگان به سوی خداوند ببینند. این نگرش به ازدواج هم مانند حالت قبلی بسیار خطرناک است. ازدواج هرگز نباید بستر هدایت دیگران باشد. انسان نمیتواند برای هدایت دیگران ـ که در آن اطمینان صد در صدی به حصول نتیجه ندارد ـ با زندگی خود بازی کرده و نسلش را در هم معرض خطری انحراف قرار دهد. بسیارند جوانانی که به خاطر عشق و علاقههای دوران جوانی در ابتدا به یکدیگر قولهایی میدهند، اما بعد از آن که زیر یک سقف قرار گرفتند، به تدریج به قول و قرارهای خود پشت پا زده و آنها را منکر میشوند.
3. خودزنی و مظلوم نمایی به خاطر جلب توجه دیگران: ازدواج صحنهی خودزنی و انتقام گیری از دیگران نیست. عدهای از جوانها که در دلشان عشق به دیگری موج میزند، به خاطر مشکلی که با او پیدا میکنند، در صدد مظلوم نمایی و تحریک احساسات او برآمده و بدون تحقیق و بررسی به اوّلین خواستگار خود جواب مثبت میدهند. چنین ازدواجی هم که از روی میل قلبی و علاقهی درونی نیست بسیار خطرناک بوده و خیلی زود مشکلات خود را به زوج جوان نشان خواهد داد. جوانی که چنین کار خطرناکی انجام میدهد در واقع بیش از آن که به خود ظلم کرده باشد، در حق همسر فعلی خود که با هزار امید و آرزو با او ازدواج کرده ظلم و ستم کرده است. این ظلمها از جمله ظلمهایی است که به راحتی قابل بخشش نیست.
4. لجاجت با افراد خانواده: برخی از جوانها که با پدر یا مادر خود دچار مشکل شدهاند، از روی لجاجت تن به ازدواج با کسی میدهند که سنخیت چندانی با او ندارند. چنین ازدواجی هم به نوبهی خود بسیار خطرناک خواهد بود.
5. فخر فروشی و خودنمایی: برخی از جوانها که شاهد ازدواج پی در پی اقوام و دوستان هم سن و سال خود هستند، ممکن است در وجود خود احساس حقارت کنند. لذا ممکن است به محض آمدن اوّلین خواستگار بدون توجه به ویژگیهایش به خواستگاری او پاسخ مثبت بدهند.
6. پاسخگویی به نیازهای کاذب: اصل ازدواج نیاز واقعی هر انسانی است که به موقع خود را نشان میدهد. ممکن است گاهی اوقات، نیازهای کاذب در لباس نیاز واقعی خود را به انسان نشان دهند و او را تشویق به ازدواج نمایند. چنین نیازی چون برخواسته از آمادگی درونی انسان نسبت به ازدواج نیست، خیلی زود فروکش میکند. حال اگر شخص بخواهد به چنین نیازی پاسخ مثبت بدهد، با فروکش کردن آن خود را در جایی میبیند که هنوز آمادگی لازم برای حضور در آن عرصه را ندارد. بنابراین ممکن است از کار خود پشیمان شده و با بهانه قرار دادن برخی مشکلات تصمیم به جدایی بگیرد. این حس شیفتگی در آقا پسرها ممکن است در سنین هجده یا نوزده سالگی و برای دخترخانمها در سن پانزده سالگی که آمادگی روحی و جسمی مناسب برای پذیرش ازدواج را ندارند رخ دهد.
7. پاسخگویی به نیازهای جنسی: پاسخگویی به چنین نیازهایی از مهمترین فواید ازدواج است، اما هیچ وقت به عنوان هدف اصلی از ازدواج مطرح نیست. حال اگر کسی بخواهد صرفا به دلیل پاسخگویی به این نیازها رو به ازدواج آورد ممکن است با فروکش کردن این احساسات به تدریج احساس بیهدفی و سردرگمی داشته و انگیزهی لازم برای ادامهی زندگی را از دست بدهد.