نماز (5) جایگاه نماز در روایات
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
جایگاه نماز در روایات:
هر چیزی نماد و علامتی دارد و علامت دینداری ما نماز است. نماز در واقع نماد و پرچم دین ماست و با نماز است که میتوان دینداری خود را به نمایش گذاشت.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: برای هر چیزی نمادی است و نماد دین شما نماز است.[1]
دغدغهی بسیاری از مردم این است که چگونه از شر شیطان در امان باشند. نماز به منزلهی قلعهی محکمی است که انسان را از یورشهای شیطان در امان میدارد. کسی که به نماز پناه ببرد و نماز را در زندگی خود اقامه کند، در دام شیطان گرفتار نشده و از صراط مستقیم خارج نمیگردد.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: نماز قلعهای است در برابر یورشهای شیطان.[2]
فقر ذاتی ما اقتضا دارد تا همواره محتاج رحمت الهی باشیم. رحمت الهی زندگی را به کام انسان شیرین کرده و موجب میشود تا از کنار مشکلات به راحتی عبور کند. کسی که غرق در رحمت الهی است هیچ گاه دچار سرگردانی و تحیّر نشده و همواره راه خروجی از سختیها و گرفتاریهای زندگی فرا روی خود خواهد دید.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: نماز، رحمت خداوند را به سوی انسان هدایت میکند.[3]
نماز ارتباط خاص با خدای متعال و راز و نیاز با درگاه اوست. روی همین اساس محبوبترین اعمال در نزد خدای متعال نماز است. اهمیت نماز هم اقتضا دارد تا آخرین وصیتی که بر زبان همهی انبیای الهی جاری میشود توصیهی به نماز باشد.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: محبوبترین اعمال نزد خدای متعال نماز است. و نماز آخرین وصیت همهی انبیای الهی بوده است.[4]
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در وصیت خود میفرماید: شما را به خدا، شما را به خدا در مورد نماز؛ چرا که نماز ستون دین شماست.[5]
پی نوشتها: [1] . رسول الله ( صلیاللهعلیهوآله ) : لکلِّ شیءٍ وجهٌ و وجهُ دینکم الصلاه / الکافی، ج3، ص270. [2] . الإمام علی (علیه السلام): الصَّلاه حصنٌ من سطوات الشیطان / غررالحکم،ح3343. [3] . الإمام علی (علیه السلام): الصَّلاه تستنزل الرحمه. (غررالحکم، ح3341) [4] . الإمام الصادق (علیهالسلام ): أحبُّ الأعمال إلی الله عزوجل الصلاه، و هی آخر وصایا الأنبیاء. (من لایحضر، ج1، ص210) [5] . الإمام علی (علیه السلام): اللهَ اللهَ فی الصلاه؛ فإنَّها عمودُ دینکم. (من لایحضر، ج4، ص189)