نماز (6) چرا نماز به زبان عربی است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
چرا نماز به زبان عربی است؟ آیا اگر نماز را به زبان خود میخواندیم حضور قلب بیشتری نداشتیم؟!
جواب:
1. اگر چنین باشد باید عرب زبانها حضور قلب خوبی نسبت به نماز داشته باشند. حال آنکه میبینیم آنها هم همانند دیگران با مشکل حضور قلب در نماز مواجه هستند.
2. همهی ما ـ ولو در حد اجمال ـ معنای عبارتهای نماز را میدانیم. میدانیم که «الله اکبر» یعنی چه. میدانیم که «مالک یوم الدین» یعنی چه و میدانیم که «اهدنا الصراط المستقیم» چه معنایی دارد. در صورتی هم که کسی ادعا کند معنای عبارتهای نماز را نمیداند جا دارد به او گفت مگر عبارتهای نماز با حذف مکرراتش چقدر است؟! آیا نماز در زندگی این افراد آنقدر اهمیت ندارد که وقت بگذارند و کلمات نماز را ـ که بیش از نیم صفحه نیست ـ یاد بگیرند؟! پس کسانی که در توجیه عدم حضور قلب خود در نماز، جهل به معنای آن را بهانه میکنند، عذر درست و قابل قبولی مطرح نکردهاند.
3. نماز، نماد و پرچم دین است. مردمی که در یک کشور زندگی میکنند، با وجود اختلاف زبانی و فرهنگی فراونی که دارند، همه در زیر یک پرچم هستند. همین پرچم واحد موجب اتحاد و یکدلی مردم آن کشور خواهد شد. شیعیان با اختلاف فرهنگی و زبانی که دارند و سرتاسر جهان پراکنده هستند؛ وقتی به نماز آنها نگاه میکنیم میبینیم که همه به یک شکل و با یک لفظ نماز میخوانند. همین نماز، نماد وحدت و یکدلی در میان مسلمانان خواهد بود که امری بسیار مهم است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: برای هر چیزی نماد و چهرهای است، و نماد دین شما نماز است.[1]
4. خداوند متعال از قرآن کریم به عنوان تنزیل یاد کرده است. مفاهیم قرآنی آنقدر عمیق است که برای انسانهای عادی قابل فهم نیستند. روی همین اساس خداوند مفاهیم قرآنی را آنقدر تنزل داده تا معنای اولیهی آن برای همگان قابل فهم باشد. آنگاه این معارف را در قالب زبان عربی در اختیار ما قرار داد. طبیعی است که ترجمهی قرآن هرگز نمیتواند با خود قرآن برابری داشته باشد. چون مترجم نسبت به معارف عمیق قرآنی اطلاع ناقصی دارد طبیعی است که در ترجمهی خود هم آن معارف را جا انداخته و یادی از آنها نداشته باشد. حضرت آیت الله جوادی آملی در این رابطه میفرماید: ترجمهی قرآن همانند آن است که کسی بخواهد با یک آبکش از دریا آب بردارد.یعنی مقدار زیادی از مفاهیم عالی قرآن هنگام ترجمه جا مانده و فقط به اندازهی تری دریا آب برداشت میشود. حال وقتی در نماز عین عبارتهای عربی حمد را میخوانیم با خداوند با عین عبارتهایی که خود به ما آموخته سخن گفتهایم بدون آنکه در این میان چیزی کم یا زیاد شود اما در ترجمهی قرآن بسیاری از مفاهیم آن مورد غفلت قرار میگیرد.
5. الفاظ قرآن از نوارنیت ویژای برخوردار است که ترجمهی آن اینگونه نیست. در این رابطه نسبت ترجمهی قرآن با خود قرآن همانند نسبت عکس و نقاشی است در مقایسه با اصل خارجی آن. این الفاظ عربی قرآن عین همان الفاظی است که خداوند متعال به واسطهی حضرت جبرئیل برای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرو فرستاد. پر واضح است که وقتی این الفاظ چنین مسیری را طی کردهاند برکت و نورانیت فوق العادهای پیدا میکنند که لفظ دیگری با آن برابری نمیکند. روی همین اساس است که دست زدن بدون وضو به آیات قرآنی حرام است؛ اما دست زدن به ترجمهی آن مانعی ندارد. البته لازم به ذکر است که این مطلب هرگز بدان معنا نیست که ما توجهی به معنای قرآن نداشته باشیم. خود قرآن کریم بارها ما را به تدبر در آیاتش فرا میخواند و تدبر در آیات قرآن هم مستلزم آن است که فهم درستی از معنای آن داشته باشیم. این کلام بدان معناست که در عین توجه به معنای قرآن کریم از عبارتهای خود قرآن کریم غافل نباشیم. یعنی سعی کنیم حین خواندن قرآن به معنای آن هم توجه داشته باشیم. نه اینکه به صرف خواندن معنای آن بسنده کنیم.
6. الفاظ این نماز، عین الفاظی است که همهی معصومین (علیهمالسلام) با آن با خدای خود مناجات میکردند. هم اکنون هم وجود مقدس امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) با این الفاظ نماز میخواند. طبیعی است که چنین الفاظی از نورانیت خاصی برخوردار باشد. وقتی که ما خود را دوستدار آن اولیای الهی میدانیم مشتاقیم که همانند آنها خدای خود را عبادت کنیم.
پی نوشتها: [1]. رسول الله ( صلیاللهعلیهوآله ): لکلِّ شیءٍ وجهٌ و وجهُ دینکم الصلاه. (الکافی ج3 ص270)