نماز (12) زندگی با یاد خدا، سرجشمه ی حضور قلب در نماز
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
زندگی با یاد خدا، سرچشمه ی حضور قلب در نماز
زندگی با یاد خدا یعنی در سراسر زندگی خود، خدا را مدّ نظر قرار داده و نهایت سعی خود را به کار گیریم تا رفتاری خداپسندانه داشته باشیم. نوع پوشش، نوع صحبت با دیگران، نوع معاشرت با والدین، نوع نگاه، دقت در معاشرت با نامحرم، و دیگر رفتارهای ما باید به گونهای باشد که نشانی از بندگی ما در محضر خدای سبحان به همراه داشته، و بتوانیم خود را عبد مطیع او بدانیم. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «کسی که یاد خدا را در میان غافلین فراموش نمیکند، [و در میان آنها به گناه و معصیت نمیافتد] همانند کسی است که در میان دشمنان خدا مشغول جهاد است.»[1]
در این قسمت به صورت اختصار به چند مورد از رفتارهایی که یاد خداوند را در زندگی تقویت میکند اشاره میشود. رفتارهایی که می تواند سرآغازی باشد برای رسیدن به حضور قلب بیشتر در نماز:
الف ـ احترام به والدین:
والدین هر کس، اساس و ریشهی جسمانی او هستند. کسی که به والدین خود بیاحترامی میکند در واقع خود را بیارزش، و بنیان خود را سُست کرده است. شاید روی همین اساس باشد که در روایات میفرمایند: بیاحترامی به والدین، عمر را کوتاه، و روزی ـ مادّی و معنوی ـ را هم کم میکند. اگر کسی از روی خشم به والدین خود نگاه کند، خداوند او را از حوزهی رحمت خود دور کرده و نمازش را نمیپذیرد.» [2]
در مقابل کسی که حرمت «رَحِم» را نگاه داشته، و والدین خود را «محترم» میشمارد، در واقع به «رحمت» بیکران الهی وصل شده و بهرههای مادی و معنوی فراوانی در این راه خواهد برد.
ب ـ کنترل نگاه:
کسی که چشم به حرام میدوزد، از نگاهش بهرهای جز «حسرت» و «اضطراب» نخواهد برد. چنین شخصی از خدا دور است و اهل آسمان هم او را شخصی «فاسق» و «خیانتکار» به شمار میآورند. نگاه حرام درون انسان را تیره از گناه و معصیت کرده و اجازه نمیدهد تا نور معنویت و یاد خدا در دل جای گیرد.
در مقابل، کسی که به خاطر خدا چشم از حرام میپوشد، از درون احساس «عزّتنفس» و «ارزشمندی» میکند. او به برکت بندگی خداوند، آنچنان جایگاه رفیعی برای شخصیت انسانی خود قائل است که روا نمیدارد با نگاه حرام از آن جایگاه عالی انسانی سقوط کرده و در پستی حیوانیت غوطهور شود. خدای متعال در پاداش چنین شخصی، او را از دسیسههای شیطان در امان نگاه داشته و ایمانی به او عنایت میکند که شیرینی آن را با تمام وجود دریافت میکند».[3]
ج ـ فرو خوردن خشم و غضب
یکی از مهمترین راههای نفوذ شیطان در انسان ـ خصوصا جوانان عزیز ـ راه خشم و غضب است. کسی که هنر کنترل خشم را در خود نهادینه نکند و از خود خویشتنداری نشان ندهد، ممکن است در امتحانی بزرگ گرفتار شده و کاری کند که جبران خسارت آن غیر ممکن باشد. چنین روحیهای رحمت خداوند را از زندگی انسان دور میسازد و موجب قساوت قلب از یاد خدا میگردد.
افرادی که گرفتار خشم و غضب هستند، معمولا مبتلا به «خودخواهی» و «خودمحوری» بوده و ارزش کمتری برای افکار و سلایق دیگران قائلند. این افراد ممکن است در مقابل غریبهها و فامیلهای دور مجبور به خویشتنداری باشند؛ اما در برخورد با کسانی که معاشرت بیشتری با آنها دارند، نمیتوانند واقعیت درونی خود را مخفی کنند. روی همین اساس است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: بهترین شما کسی است که با خانوادهاش بهترین باشد.[4]
دوری جستن از «خودخواهی» و رفتار «محترمانه» نسبت به دیگران، از مهمترین عوامل کنترل خشم و غضب است.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهواله) میفرماید: «کسی که در عین قدرت بر خشم و انتقام، خشم خود را فرو برد، خداوند متعال به او امنیّت و ایمانی عنایت میفرماید که شیرینی آن را در کام خود مییابد.»[5]
د ـ پرهیز از پرگویی:
بسیاری از خطاها و گناهان انسان، از زبان او نشأت میگیرند. بزرگان علم اخلاق برای انسان دهها گناه برشمردهاند که وزر و وبال آنها از راه زبان بر دامن او مینشیند. کسی که مراقب گفتارش نیست و پرگویی را پیشهی خود میکند، همانند کسی است که با پای برهنه از میان زمین پر از خار و خاشاک عبور میکند. همانگونه که چنین شخصی با هر قدم سوزش خاری را در پای خود احساس میکند، شخص پرگو هم با هر بار تکلم، روح خود را آغشته به کدورتها و تیرگیهای جدیدی میبیند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «در غیر از یاد خدا، زیاد سخن نگویید؛ زیرا پرگویی در غیر یاد خداوند، موجب قساوت قلب میشود و دورترین مردم از خدا، انسان قسیّ القلب است.»[6]
پی نوشتها: [1] . الکافی، ج2، ص502. [2]. مستدرکالوسائل، ج15، ص195. توجه بفرمایید که این روایت بدین معنا نیست که چنین شخصی نمازش از جهت فقهی قبول نبوده و بدین معنا نیست که باید بعد از توبه نمازش را قضا نماید. بلکه معنای روایت این است که چنین نمازی در نزد خدای متعال پاداش و اجری ندارد و نمیتواند معراج او باشد. هر چند که نامش در ردیف بینمازها نوشته نشده و به او «تارک الصلا?» نمیگویند. [3]. وسائلالشیعة، ج20، ص192. [4]. من لایحضره الفقیه، ج3، ص555. [5]. وسائلالشیعة، ج12، ص178. [6]. وسائلالشیعة، ج12، ص194.