نماز (13) خداوند چه کسانی را دوست دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
خداوند چه کسانی را دوست دارد؟
اشکال: عدّهای را میبینم که اصلا نماز نمیخوانند، هزار جور گناه و آلودگی در زندگی خود دارند؛ اما در عین حال مشکلی ندارند و با رفاه کامل زندگی میکنند. ولی پدر و مادرم که عمری دم از خدا زدهاند، مشکلات خاصی در زندگی خود دارند! فکر میکنم خداوند آن بینمازها را بیشتر از ما دوست دارد و نماز و عبادت ما نزد او ارزشی ندارد.
جواب:
در جواب به این سؤال جا دارد به یکی از سنّتهای خداوند که «استدراج» نام دارد اشاره کنم. بعضی از مردم با گناهها و معصیتهایی فراوانی که دارند، راه گستردهی هدایت را به روی خود، تنگ و باریک میکنند. خدای متعال اینگونه افراد را ـ که از چشم آسمانیان افتادهاند ـ در چنان رفاهی قرار میدهد که کمتر به فکر ارتباط با او بیفتند. وقتی نزد این افراد از خدا و ارتباط با او صحبت میکنیم، با تکبر میگویند: خدا؟! ما که نیازی به خدای شما نداریم! خدا یعنی پول! خدا یعنی رفاه و تفریح! خدا یعنی لذّتهای دنیا! حتی برخی از آنها که شیفتهی مال و ثروت خود هستند، به اشتباه گمان میکنند، چنین ثروتی به دلیل جایگاه برتر آنها در نزد آسمانیان و تقربشان در بارگاه خدای یکتاست![1]
این مردم زیان کار و از خدا بیخبر، در غفلتند که این مال و ثروت، نه تنها راهی فرا رویشان نمیگشاید؛ بلکه بیش از هر چیز آنها را از انسانیت و راه خدا دور میکند. آنها زمانی به اشتباه خود پی میبرند که دیگر کار از کار گذشته و خود را در خُسران و زیان ابدی میبینند. وقتی هنگامهی مرگشان فرا میرسید، میبینند دنیایی که همهی عمر خود را صرف او کردند و با تمام وجود عاشقش بودند، به یکباره از دست میدهند و مجبورند با دست خالی و با کولهباری از گناه و معصیت، دنیای فانی را ترک کنند. مرگ برای این افراد، شروع اندوه و پریشانی بزرگی است که پایانی برای آن وجود ندارد.
سنّت استدراج یعنی این که خدای متعال ـ با ابزار دنیا و دنیازدگی ـ چنین افرادی را به تدریج از راه هدایت دور و دورتر میگرداند، تا آنکه در کیفر اعمال خود گرفتار شوند و جز حسرت چیزی برداشت نکنند.
مشکلات دنیوی برای مؤمنین، تمرین کوچکی برای مرگ و یاد آوری لطیفی است از لحظهی دست کشیدن از دنیا. مشکلات دنیا به مؤمن میآموزد که به جای دل بستن به دنیا، به خدای ربّالعالمین که خالق دنیا و آخرت است، دل ببندد. فایدهی مشکلات دنیوی برای مؤمن آن است که ـ قبل از مرگ ـ پی به عدم کارایی اسباب دنیوی برده و با توکل به خدای یکتا، تنها به الطاف ویژهی او چشم بدوزد.
جملهی مشهوری است که میفرمایند: «مُوتُوا قَبلَ أن تَمُوتُوا؛ بمیرید، قبل از آن که شما را بمیرانند». یکی از مهمترین ویژگیهای مرگ آن است که به اجبار انسان را از تعلّقات دنیا جدا میکند و او را به سوی عالم دیگری میبرد. چنین قطع علاقهای ـ که از روی اختیار نیست ـ نه تنها برای کسی کمال محسوب نمیشود؛ بلکه برای شیفتگان به دنیا، و در هنگامهی سکرات موت، موجب عذاب جانکاهی خواهد شد. اما کسی که از روی اختیار ـ در عین بهرهمندی از نعمتهای دنیوی ـ دلبستگی خود نسبت به آنها را کنار میگذارد و به جای دنیای فانی، به خدای یکتا و اولیای معصومش دل میبندد، علاوه بر آن که نزد خدای متعال اجر فراوانی دارد، مرگ را هم پلی دوست داشتنی میبیند برای عبور از ناخوشیهای دنیا و ورود به بهشت برین الهی. روی همین اساس است که میفرمایند: «بمیرید قبل از آن که شما را بمیرانند».
پی نوشتها: [1] . مطلب فوق هرگز بدان معنا نیست که هر کس مال و ثروت داشت مبتلا به سنّت استدراج شده و از راه خدا به دور است. اگر مال و ثروت، موجب غفلت انسان از یاد خدا نشد و بندگی او را در انسان تقویت کرد، مبارک و میمون است. اما اگر مال و ثروت موجب دوری انسان از کمال انسانی خود، و روی آوردن وی به گناه و عصیان شد، نامبارک و غیر میمون بوده و چه بسا مبتلا به سنت استدراج شده باشد. خداوند متعال در آیهی 55 از سورهی مبارکهی سورهی توبه، در مورد فلسفهی فزونی مال و ثروت از خدا بیخبران میفرماید: «فَلا تُعْجِبْکَ أمْوالُهُمْ وَ لا أوْلادُهُمْ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ» و (فزونى) اموال و اولاد آنها، تو را در شگفتى فرو نبرد. خدا مىخواهد آنان را به وسیله آن، در زندگى دنیا عذاب کند، و در حال کفر بمیرند!