درس هایی از معاد (حقیقت مرگ)
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه فرمایید.
سلسله درسهایی از معاد
درس نهم: حقیقت مرگ
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریــاد میدارد کــه بربندیـــد محملها
حقیقت مرگ از نظر دین، انتقال از عالمی به عالم دیگر است: «لکنَّکُم تنتَقِلُونَ مِن دارٍ إلی دارٍ». اما مرگ به معنای «قطع نَفَس» و «سرد شدن بدن»، مرگی است که در دانش زیست شناسی مطرح است. انتقال از دنیا به برزخ، برای انسانها بسیار آسان و برای گروهی بسیار دشوار است.
لقمان حکیم در موعظهای به فرزندش فرمود: ای فرزندم! اگر در مردن شک داری خواب را از خود بردار که نمیتوانی، اگر در برانگیخته شدن در قیامت شک داری، بیداری را از خود بردار که نمیتوانی؛ بنابراین اگر در خواب و بیداری خود که دو واقعیت است اندیشه کنی، میفهمی که وجودت به اختیار دیگری است. همانا خواب به منزلهی مرگ و بیداری بعد از خواب به منزلهی زنده شدن پس از مرگ است.
قبض روح؛ آخرین مرحله از سکرات موت و اوّلین مرحله از قدم گذاردن به عالم برزخ است و خدای تعالی از طریق توفّی و قبض روح، جهت کلی روح انسان را از دنیا به برزخ و قیامت میکشاند و در این حالت است که اگر انسان جهت روحش دنیایی باشد با سختیهای طاقت فرسایی روبرو خواهد شد و برعکس؛ آنهایی که عمری در جهت نیل به لقاء الله، صراط عبودیتِ حق را طی میکردند، با قبض روح، به بزرگترین هدف خود دست مییابند و خداوند در این رابطه میفرماید: «الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را مىگیرند در حالى که پاک و پاکیزهاند به آنها مىگویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام مىدادید!»
برعکس مؤمنین، آنهایی که فرصتهای دنیایی را سوزاندهاند و هیچ جهت الهی به جان خود ندادهاند، در هنگام قبض روح مورد ضرب و شتم ملائکه هستند. قرآن در این رابطه میفرماید: «وَ لَوْ تَرى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ * ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ؛ و اگر ببینى کافران را هنگامى که فرشتگان (مرگ)، جانشان را مىگیرند و بر صورت و پشت آنها مىزنند و (مىگویند:) بچشید عذاب سوزنده را (، به حال آنان تأسف خواهى خورد)! * این، در مقابل کارهایى است که از پیش فرستادهاید و خداوند نسبت به بندگانش، هرگز ستم روا نمىدارد!»
اولاً: این زدن، زدنی خاص است که از طریق ملائکهی مجرد، بر نفس مجردِ متوفی وارد میشود. به عنوان مثال تصور کنید که شخصی در حال مستی خانواده ی خود را به قتل می رساند. چنین انسانی بعدها چقدر عذاب وجدان میگیرد و چه حالی دارد؟! بدنش سالم است منتهی از درون آنچنان فشاری را متحمل میشود که حاضر است صدها بار بمیرد، اما از این فشار رهایی یابد. این فشار فشاری روحی است و عذابهای برزخی و اخروی تقریبا از این سنخ هستند. روی همین حساب است که میت در عین حالی که عذاب قبر دارد، در بدنش آثاری از عذاب دیده نمی شود.
ثانیاً: هم ملائکه او را از پشت میزنند و از دنیا بیرون میکنند، چرا که حق دنیا را ادا نکرده است و هم ملائکه از جلو با او روبه رو میشوند، او را میزنند که چرا کاری در شأن برزخ و قیامت انجام ندادهای.
ثالثاً: آنقدر این عذاب سخت است که ممکن است کسی بگوید این اندازه عذاب، حقِ این شخص نیست و لذا خداوند برای دفع این توهم در آخر آیه میفرماید: لَیْسَ بِظَلاَّمٍ للعبید.