درس هایی از معاد: نشانه های قیامت (خروج دابه الارض)
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
سلسله درسهایی از معاد
درس بیست و پنجم: نشانههای قیامت (خروج دابّه الأرض)
وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ؛ و هنگامى که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند)، جنبندهاى را از زمین براى آنها خارج مىکنیم که با آنان تکلّم مىکند (و مىگوید) که مردم به آیات ما ایمان نمىآوردند.
شخصی به نام ابالطفیل میگوید از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در مورد این آیه پرسیدم و گفتم که منظور از «دابه» چیست؟ حضرت در جواب فرمود: ای اباالطفیل این سؤال را رها کن! گفتم یا امیرالمؤمنین فدای شما شوم به من از این آیه خبر دهید. حضرت فرمود: آن جنبندهای است که غذا میخورد و در بازار راه میرود و ازدواج میکند. گفتم ای امیرالمؤمنین او کیست؟ فرمود: او ریسمان زمین است که زمین به واسطهی او آرامش میگیرد. گفتم ای امیرالمؤمنین او کیست؟ فرمود: او صدّیق این امّت است او فاروق این امّت و رِبّی [وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ] و ذوالقرنین این امّت است. گفتم یا امیرالمؤمنین او کیست؟ فرمود: کسی که خداوند در قرآن کریم در موردش فرموده: گواهی صادق بر رسالت پیامبر است [أَفَمَنْ کانَ عَلى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ] کسی که قرآن در موردش فرموده: تمام علم الکتاب در نزدش است [وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ] آن کس که خداوند در موردش گفته: «و آن کس که (وعده) صدق را آورد و (آن کس که) آن را تصدیق کرد [وَ الَّذی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ] گفتم فدای شما شوم او کیست؟ حضرت فرمود: ای ابا الطفیل او را به تو معرفی کردم!
شخصی نزد عمار یاسر رفت و با خواندن این آیه گفت این آیه مرا به شک انداخته است و نمیدانم که دابه الأرض چیست. عمار گفت به خدا قسم نمینشینم و آب و غذا نمیخورم تا اینکه او را به تو بنمایانم. مرد با عمار راه افتاد تا به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) رسیدند. حضرت فرمودند: ای ابا الیقظان (کنیهی عمار) ! به نزد ما بیا. او نشست و مشغول خوردن شد. آن مرد از این کار عمار تعجب کرد. وقتی عمّار دست از غذا خوردن کشید آن مرد به عمار گفت پناه بر خدا ای عمار! به خدا قسم خوردی که ننشینی و آب و غذا نخوری مگر اینکه آن را به من نشان دهی. عمار گفت اگر دقت کرده باشی به تو نشان دادم و آن کارها را انجام دادم.
امام رضا (علیهالسلام) در مورد این آیهی شریفه فرمود: منظور از «دابه الارض» علی (علیهالسلام) است.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به علی (علیهالسلام) رسید که در مسجد مقداری از ریگهای آن را زیر سرش جمع کرده و خوابیده بود. حضرت با پاهای مبارک خود به ایشان زد و فرمود: «بلند شود ای دابّه الأرض»! مردی از اصحاب پیامبر که نظاره گر این ماجرا بود گفت: ای رسول خدا آیا ما هم میتوانیم این لقب را به یکدیگر بدهیم؟ حضرت فرمود: نه! به خدا قسم این اسمی است که مخصوص اوست. او همان دابّه الأرضی است که خداوند در قرآن کریم از آن یاد کرده است.
آنگاه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: ای علی! وقتی که آخر الزمان شود خداوند تو را به زیباترین شکل خارج میکند در حالی که میسمی (داغی که بر حیوانات میگذارند) به همراه توست که با آن بر دشمنانت داغ مینهی.