کربــلا و نهــــایت درجــه تقوی
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید
سلسله درسهایی از کربلا (10)
کربلا و نهایت درجهی تقوی
اصحاب امام حسین (علیهالسلام) در نهایت درجهی تقوی و دین باوری بودند و همین بود که شایستگی پیدا کردند در سختترین لحظات، خالصانه کنار امام خود بمانند و از دین خود دفاع کنند.
مسلم بن عقیل جوان 28 ساله و پاکدامنی است که جز تبعیت از حکم الهی، انگیزهی دیگری ندارد. وقتی که مسلم در کوفه بود یکی از بزرگان کوفه به نام «شریک» بیمار شد و «عبید الله بن زیاد» خواست به عیادت او برود. به مسلم خبر دادند به منزل «شریک» برود و پشت پرده کمین کرده و «عبید الله» را به قتل برساند. مسلم به خانهی شریک آمد و یا شریک قرار گذاشت که وقتی شریک تقاضای آب کرد، مسلم به عبید الله حملهور شود. وقتی عبید الله به خانهی مسلم آمد و او در فرصت مناسب چندین بار علامت داد و درخواست آب کرد، مسلم حمله نکرد تا جایی که عبید الله مشکوک شد و رفت. بعد به مسلم گفتند: چرا حمله نکردی و از این فرصت طلایی استفاده نکردی؟! گفت یادم آمد که پیامبر ترور را حرام میداند و فرمود: «إِنَّ الْإِیمَانَ قَیَّدَ الْفَتْک؛ ایمان مانع ترور و حملهی غافلگیرانه است». نمونهی دیگر این که، وقتی مسلم بن عقیل را پس از دستگیری زخمی کردند و خون از بدنش میرفت. به شدت تشنه شد و درخواست آب نمود. وقتی خواست آب بخورد، خون دهانش به آب مخلوط شد و آب نخورد. آب را عوض کردند، خواست بخورد باز آب نجس شد. لذا آب نخورد. چرا؟! چون شرع مقدّس اجازه نمیدهد انسان آب نجس بخورد.
اساسا تا کسی به نهایت درجهی تقوی نرسد، خداوند به او شایستگی شرکت و حضور در نهضت حسینی را نمیدهد. پیروزی حقیقی در اطاعت از فرامین الهی و رسول اوست. روی همین حساب است که کربلا پیروزترین و ماندگارترین صحنهی تاریخ است و دشمنانش هم شکست خوردهترین انسانهای تاریخ!
کربلا نه تنها خالصترین جبههی تاریخ، بلکه خلوص محض است. هیچ جبههای از نظر خلوص به کربلا نمیرسد. حتی صحنههای جنگ بدر، احد و امثال آن هم در حد کربلا نبودند. تمام احتیاطهای اباعبد الله (علیهالسلام) برای آن بود که صحنهای به وسعت تاریخ و عمق انسانیت برای همهی انسانها بنا کند تا هر کس به قدر همّت خود از آن بهره گیرد.
عبد الله بن مسعود میگوید: «ما در صدر اسلام میپنداشتیم از نظر اخلاقی هیچ نقصی در جبههی مسلمانان وجود نداد، تا اینکه این آیه نازل شد: «تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُریدُ الْآخِرَةَ؛ شما متاع ناپایدار دنیا را مىخواهید، ولى خداوند، سراى دیگر را (براى شما) مىخواهد».
همین اخلاص است که کربلا را در همهی تاریخ ماندگار کرد. به گونهای که هر انسان آزادهای را به دینداری و زندگی در قلّههای انسانیت دعوت میکند. به او میآموزد که
اگر یاران امام در کربلا را به معنی یک عده انسان جسور و نترس معنا کنیم که بیباکانه به دل دشمن تاختند اشتباه کردهایم. کربلا فوق این مسائل بود. وقتی امام حسین (علیهالسلام) با لشکر حرّ مواجه شد، زهیر به امام عرض کرد: «آنها، هم اکنون تشنه و گرسنه و خسته هستند. اجازه بفرمایید همین الان با آنها درگیر شویم و آنها را بکشیم». حضرت به جای چنین کاری به آنها آب و غذا دادند!
یاران حسینی در قلههای انسانیت و تدین بودند. آنان کسانی بودند که جز جلب رضای خدا و اطاعت از امام زمان خود به چیز دیگری نمیاندیشیدند.