درمان ناامیدی
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید
پاسخ گویی به سؤالات جوانان (17)
سؤال: خیلی از دنیا و خودم بیزارم؛ چرا من اصلا شوقی برای باقی ماندن و یا زنده ماندن ندارم؟ به نظرم انسان مفیدی نیستم و به درد هیچ کاری نمیخورم. چگونه از خدا طلب مغفرت کنم، و چگونه از این حس نجات پیدا کنم؟
جواب: یکی از نعمتهایی که خداوند متعال به ما عنایت فرموده، نعمت عزّت و کرامت نفس است. ما در صورتی میتوانیم به این نعمت بزرگ دست پیدا کنیم که به وظایف خود در قبال دیگران به خوبی عمل کنیم و تواناییهای خود را به نمایش بگذاریم.
ما در برابر خداوند وظیفه داریم که واجبات دینی را انجام دهیم و از انجام کار حرام خودداری کنیم. در خانه وظیفه داریم که والدین را دوست داشته باشیم و به آنها خدمت کنیم. در مدرسه وظیفه داریم خوب درس بخوانیم و تکالیف خود را انجام دهیم. وقتی با دقت، به وظایف خود عمل کردیم، قطعا احساس خوش آیندی نسبت به خود داریم و به وجودخود افتخار میکنیم. اما اگر در انجام وظایف زندگی خود کوتاهی کنیم و به جای انجام آن کارها، به تنبلی و بیحالی روی آوریم، آخر شب با مرور کردن رفتار روزمره متوجه میشویم که کار چندان مثبتی انجام نداده و نسبت به خود احساس خوبی نداریم. طبیعی است که در چنین صورتی دیگران هم نظر مساعدی نسبت به ما ندارند و سعی میکنند از ما دوری نمایند. در مدرسه با معلم و همکلاسیها مشکل داریم، در خانه با والدین و خواهر و برادر و در درون هم با خودمان!
راهکار: توجه داشته باشید که اگر تاکنون به هر دلیلی نسبت به خود احساس خوش آیندی نداشتهاید، اگر احساس میکنید همانند دیگران نمیتوانید موفّق باشید، اگر احساس میکنید در مدرسه و خانه مورد اذیت قرار گرفتهاید، مطمن باشید که میتوانید با یک برنامهریزی صحیح و امید وافر به لطف الهی و آیندهی روشن، مسیر زندگی خود را تغییر دهید و با اعتماد به نفس، به تواناییهای خود پی ببرید. مطمئن باشید که اگر قدری سعی و تلاش داشته و به توانمندیهای خدادادی خود ایمان داشته باشید، در این صورت خواهید توانست مشکلات را پشت سر گذاشته و قدم در آیندهی بهتری بگذارید.
روزی در تابلوی اعلانات ادارهای نوشتند: «یکی از همکاران شما که مانع موفقیت شما بوده از دنیا رفته است. برای تشییع جنازهی او رأس ساعت ده در سالن اجتماعات حاضر شوید». کارمندان اداره ساعت ده به سالن اجتماعات رفتند و نگران بودند که ببینند او کدام همکارشان است! وقتی روی تابوت را کنار زدند، دیدند آیینهای توی تابوت گذاشتهاند و کاغذی هم کنار آن است. روی کاغذ نوشته شده بود: «تنها مانع موفقیت شما، خودتان هستید»! کم نیستند انسانهایی که در برههای از زمان، به علت نشناختن توانمندیهای خدادادی خود، دچار مشکل شده بودند، اما با همّت و تلاش و توکل بر خداوند متعال به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کردهاند.
توجه داشته باشید همانگونه که هر گلی بویی دارد، هر انسانی هم تواناییهای خاصی دارد. شما بهتر است به جای تمرکز منفی در توانمندیهای دیگران و مقایسهی آنها با ناتوانی خود، در توانمندیهای خود متمرکز شوید و سعی کنید با خودباوری و اتکاء به نیرویی که خداوند در هر انسانی به ودیعت گذاشته، آنها را تقویت کنید. لازم نیست ما همانند دیگران شویم؛ بلکه ما باید همانند خود شویم و قدر توانمندیهای خود را بهتر بدانیم.
نکتهی دیگری که لازم است خدمت شما مطرح کنیم مطالعهی زندگینامهی بزرگان است. وقتی شما زندگینامهی افرادی چون آیت الله بهجت، آیت الله قاضی، آیت الله انصاری همدانی و امثال آنهارا مطالعه میکنید، در واقع زندگینامهی خود را مطالعه کردهاید. آنها هم مثل ما انسان بودند و در میان ما زندگی میکردند. توانمندیهایی که در آنها میبینیم در وجود ما هم وجود دارد، منتهی آنها با تلاش و همت توانمندیهای بالقوهی خود را بالفعل کردند و ما هنوز توانمندیهای خود را بالقوه میبینیم. وقتی به زندگی آنها نگاه میکنیم تازه متوجه نیروی درونی خود میشویم و دلمان به حال خودِ فراموشی شدهی خودمان تنگ میشود! وقتی به آنها نگاه میکنیم افق دیگری را فرار روی خود روشن میبینیم و با اشتیاق و انگیزهای قوی به سوی آن افق نورانی حرکت میکنیم.
امیدوارم که شما هم با برنامهریزی دقیق و ایمان به لطف خدای متعال بتوانید امیدوارانه به زندگی خود ادامه دهید و بخصوص در عرصهی «بندگی خدای متعال» به موفقیتهای چشمگیری دست یابید.