چه کنم که برای همیشه نماز بخوانم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید
پاسخگویی به سؤالات جوانان (18) لذت بندگی
سؤال: چه کار کنم که شیطان را از خود دور کنم و بتوانم با خداوند عهد و پیمان جدیدی ببندم و نمازم را بخوانم؟
جواب: جوان عزیز! در پاسخ به سؤال خوبی که مطرح کردهاید مطالبی را عرض میکنم که امیدوارم مفید باشد.
1. چرا نماز میخوانیم؟
خداوند متعال ما انسانها را روی زمین قرار داد تا به کمالات اخلاقی دست یابیم. از طرفی خداوند تبارک و تعالی، خودش سرچشمهی همهی خوبیهای عالم است. پس راه رسیدن به کمالات و خوبیها، شناخت صفات خدای تعالی و متصف شدن به آنها میباشد.
نماز، وسیلهای برای برقراری ارتباط خاص با خدای یکتاست. وقتی در روز حداقل پنج بار با خدای خود ـ که سرچشمهی همهی خوبیها است ـ ارتباط خاص برقرار کردیم، با او انس میگیریم و خود به خود رنگ و بویی از او خواهیم گرفت.
خداوند متعال عزیز و شکست ناپذیر است و ما هم با برقراری ارتباط خاص با او، به عزت و کرامت نفس دست پیدا میکنیم.
خداوند رحمت نامتناهی است، و ما هم با برقراری ارتباط خاص با او، به آرمش و اطمینان قلب میرسیم.
خداوند قادر هستی است و ما با برقراری ارتباط با او از همهی دنیا دل میکنیم و تنها به او امید میبندیم.
خداوند زیباترین موجود عالم هستی است و ما با برقراری ارتباط خاص با او در مییابیم که به غیر از او به کسی دل نبندیم و عشق و محبت اصلی خود را برای او قرار دهیم. «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه ؛ آنان که اهل ایمان هستند، محبت و عشقشان به خداوند بیشتر و قویتر است». (سورهی بقره، آیهی 165)
حالا که تا حدی فایدهی نماز برای ما روشن شد در گام دوم باید به دنبال راهکاری باشیم تا بتوانیم به صورت مستمر نماز بخوانیم و هیچ گاه آن را ترک نکنیم.
2. نماز تا چه اندازه اهمیت دارد؟
نماز در میان اعمال واجب جایگاه ویژهای دارد تا جایی که در معرفی آن فرمودهاند: «نماز ستون دین است». ساختمانی که در آن سکونت دارید ممکن است که بدون لامپ و آشپزخانه و حتی بدون در و پنجره قابل تحمل باشد؛ اما سکونت در ساختمان بدون ستون، امری غیر ممکن است؛ چرا که با حذف ستون دیگر چیزی از ساختمان باقی نمیماند، که بتوانیم در آن سکونت کنیم. ستون ساختمان دین ما نماز است و اگر مسلمانی نماز نداشته باشد در واقع ساختمان دینش فرو ریخته و دینی ندارد تا در پرتو آن، اعمال صالحش مورد قبول خداوند متعال قرار گیرد. روی همین اصل مهم است که در قیامت اوّلین عملی که مورد سؤال قرار میگیرد نماز است. حال اگر نماز مورد قبول واقع شد (معلوم میشود که آن مسلمان دیندار بوده است) به مابقی اعمال خیرش هم رسیدگی میشود؛ اما اگر نمازی نداشت و یا نمازش مورد قبول واقع نشد، به هیچ وجه پروندهی دیگر اعمال خوبش را باز نخواهند کرد، چرا که انسان بیدین، هر کار خیری هم انجام دهد (به علت نداشتن نورانیت) عملش به سرای آخرت نخواهد رفت و در دنیای خاکی جا میماند «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَه؛ هر چیزی هلاک و نابود است؛ مگر اینکه بویی از وجه اللهی به خود گرفته باشد». به همین دلیل است که همواره نماز، آخرین سفارش همهی انبیای الهی بوده است.
3. عقوبت ترک نماز چیست؟
گفته شد که نماز برای دین، همانند ستون برای ساختمان است. حال تصور کنید ساختمانی که در آن سکونت دارید برای چند لحظه ستونهایش از جا کنده شوند. چه اتفاقی رخ میدهد؟ بله! همهی ساختمان با اسباب و اثاثیهاش فرو میریزد و همهی سرمایهای که در طول دهها سال جمع کردهاید به یکباره از دستتان خواهد رفت. کسی هم که فقط یک نماز واجب را از روی عمد ترک کند، اعمال خوب او فرو میافتد و به یکباره خود را دست خالی میبیند. «مَن تَرَکَ صَلاتَهُ مُتعمِّداً فَقَد حُبِطَ عَمَلُه؛ کسی که از روی عمد نمازش را ترک کند، اعمالش فرو میافتند.»
4. گناه و معصیت را کنار بگذاریم
توضیح: نماز معراج مؤمن است و گناه هم موجب اسارت روح آدمی است. کسی که اهل گناه و معصیت است، وقتی نماز میخواند در درون خود دچار تعارض و کشمکش عجیبی میشود. از یک سو، نماز میخواهد او را به ملکوت آسمانها ببرد، و از سوی دیگر، گناه او را به قعر زمین میکشاند. در این کشمکش روحی، انسان خود را در فشار عجیبی میبیند که تحمل آن برایش سخت است. به همین دلیل است که وقتی گنه کاران وارد نماز میشوند، همانند کسی که در زندان افتاده به سرعت خم و راست میشوند تا اینکه نماز خود را به آخر برسانند. حتی بعد از اتمام نماز هم حاضر نیستند برای چند دقیقهای که شده، در مکان نماز بنشینند و بلافاصله جای خود را ترک میکنند. در همین کشمکش ممکن است برخی گمان کنند که راه رهایی از آن فشار روحی، ترک نماز است (!!) در حالی که نماز عبادتی نورانی و ملکوتی است و با کنار گذاردن آن نه تنها مشکل انسان حل نمیشود، بلکه دشوارتر و پیچیدهتر هم خواهد شد. حالتی که نماز برای نمازگزار آشکار میکند واقعیت تأسف باری از درون او و چشمهی بسیار کوچکی از فشار قبر است که بعد از مرگ برایش رخ خواهد داد. نماز به او هشدار میدهد که در درونش چه میگذرد و با زبان بی زبانی به او گوشزد میکند که چه درون آلوده و سیاهی دارد. آیا با کنار گذاردن نماز و فرو رفتن در خواب غفلت میتوان از خود و واقعیت درونی خود فرار کرد؟! پس راه صحیح این است که هشدار نماز را جدّی بگیریم و با استعانت از نماز به جنگ شیطان درونی خود برویم و با عزم جدی بر ترک گناه، خود را از جهنم درونی خود نجات دهیم.
5. مقید به خواندن نماز اوّل وقت شوید
توضیح: تصور ما از نماز در وقتی که آن را در اوّل وقت به جای میآوریم، کاملا متفاوت از وقتی است که آن را در آخر وقت میخوانیم. کسی که نماز خود را به تأخیر میاندازد، مدام احساس دلشوره و دلواپسی دارد و بار سنگین نماز را بر دوش خود احساس میکند تا اینکه نمازش را بخواند و از این دلشوره رهایی یابد؛ اما کسی که مقید است نمازش را در اوّل وقت بخواند، چنین تصوری از نماز نخواهد داشت.
فرض کنید اذان ظهر شده و فاطمه نماز خود را نخوانده است. وقتی مشغول میل کردن ناهار است، احساس بدی در وجود او راه پیدا میکند. هنگامی که به نهان خود مراجعه میکند میفهمد علت آن دلشوره، نخواندن نماز است. بعد از نماز که ـ مثلا ـ میخواهد استراحت کند باز همین ولشوره نگرانش میکند، وقتی از خواب بیدار شد، این دلشوره همچنان همراهش است و خلاصه تا وقتی که نماز را نخوانده این نگرانی او را رها نمیکند. شب هم به همین صورت، نگرانی نماز مغرب و عشاء را دارد تا اینکه در آخر وقت نمازش را بخواند.
اما زهرا به محض شنیدن صدای اذان نماز ظهر و عصر خود را میخواند. زهرا مشغول صرف ناهار است که به یکباره به یاد نماز خود میافتد. در این صورت احساس رضایت میکند چون نمازش را خوانده. و خلاصه در تمام وقت نماز که یاد نماز خود میافتد، همین احساس خوش آیند را تجربه میکند.
وقتی به نحوهی نماز خواندن فاطمه و زهرا نگاه میکنیم متوجه میشویم که:
1. نماز برای «فاطمه»، کاری سخت و تکلیفی ناراحت کننده است، اما برای «زهرا» کاری آسان و تکلیفی دوست داشتنی میباشد.
2. «فاطمه» نماز میخواند تا نمازش قضا نشده باشد و از دلشورهی آن رهایی یابد، به همین دلیل لذت چندانی از نماز خود نخواهد برد؛ ولی «زهرا» نماز میخواند تا وظیفهی بندگی خود را به جای آورده باشد. او نماز را دوست دارد و روی همین اساس به محظ واجب شدن نماز در کنار سجادهی خود، با آن انس میگیرد.
3. «زهرا» برنامهی منظمی برای نماز دارد. به همین دلیل به تدریج سنگینی و کلفت عمل از روی دوشش برداشته میشود؛ امّا «فاطمه» به دلیل نداشتن برنامهی منظم، همواره مشقت آن عمل را به دوش میکشد.
هشدار! کسی که نماز را در اوّل وقت آن به جا میآورد به دلیل نگرش خوبی که به نماز دارد نمازشرا ادامه خواهد داد اما کسانی که نمازشان را در آخر وقت به جا میآورند ممکن است دست آخر نماز را کنار بگذارند، چرا که نگرش خوبی نسبت به نماز پیدا نمیکنند. در توضیح بیشتر این مطلب نماز را به یک کوله پشتی (مثلا ده کیلویی) تشبیه میکنیم که در اوّل وقت نماز بر روی دوش ما قرار میگیرد. برخی از افراد به محض اینکه کوله روی دوششان قرار گرفت آن را زمین میگذارند و چیزی از سنگینی آن احساس نمیکنند، اما برخی دیگر بدون جهت ساعتها کولهی ده کیلویی را روی دوش خود نگه میدارند تا دست آخر آن را زمین بگذارند. طبیعی است که شخص اوّل نماز را تکلیفی شیرین میبیند، اما شخص دوم به نماز به دید تکلیفی سنگین و ناراحتکننده مینگرد. روی همین اساس آرزوی میکند که ای کاش تکلیفی مثل نماز نبود! چنین افرادی ممکن است برای رهایی از این مشکل به کلی نماز را ترک کنند تا خود را در جرگهی بینمازها ببینند و در اوقات نماز نه باری از نماز بر دوش خود احساس کنند و نه دلشورهی نماز خود را داشته باشند.
پس در نتیجه برای اینکه نگرش خوب و زیبایی نسبت به نماز داشته باشید، و هیچ وقت آن را ترک نکنید، نماز اوّل وقت بخوانید.
در پایان امیدوارم بتوانید با نماز و ارتباط با خدای متعال زندگی خود و پر معنویتی داشته باشید.