خلاصه تفسیر سوره اسراء (10) آیات 50 تا 55
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید
(خلاصه ی تفسیر المیزان)
*قُلْ کُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدیداً (50) أَوْ خَلْقاً مِمَّا یَکْبُرُ فی صُدُورِکُمْ فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعیدُنا قُلِ الَّذی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُسَهُمْ وَ یَقُولُونَ مَتى هُوَ قُلْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَریباً (51)
از آنجا که منکرین معاد کلام خود را با تعبیری متکبرانه «أ إذا کنا...» ادا کردند، خداوند هم در جواب به آنها قدرت مطلقهی خود را به رخ کشیده و فرمود: اگر سنگ یا آهن و یا هر چه بزرگتر از آن که به انسان بودن دورتر است هم شده باشید ما باز شما را به به خلقت اولیسه در آورده و به صورت انسان مبعوث میکنیم.
فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعیدُنا... : منکرین معاد وقتی این کلام را میشنوند میگویند: چه کسی ما را از صورت گرد و غبار به صورت انسان برمیگرداند؟ خداوند میفرماید: در پاسخ بگو: خدای سبحان و آنگاه از میان اوصاف خود صفتی را بیان کرد که در از بین بردن استدلالشان مؤثرتر است و در واقع با ذکر مثال امکان بعث را اثبات نمود. فرمود: آن کسی که شما را در مرتبهی اوّل خلق کرد در حالی که حتی استخوان پوسیده هم نبودید.
فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُسَهُمْ... : «انغاض» به اینمعناست که کسی سر خود را با حالت غرور و خودخواهی در مقابل دیگری تکان دهد.
چون حجت خدای را به گوششان رسانی سرشان را از باب تمسخر تکان خواهند داد و خواهند گفت: این قیامت کی است؟ بگو شاید نزدیک باشد چون علم آن نزد خداست.
*یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجیبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلیلاً (52)
تقدیر «یوم»، «تُبعثون یومَ فلان» است و «یوم» چون ظرف و مفعول آن فعل مقدر است لذا منصوب است. و مقصود از دعوت، آن ندای غیبی است که همه را زنده میکند و استجابت خلق هم همان قبول دعوت الهی و زنده شدن است.
«بحمده» حال از فاعل «تستجیبون» است. یعنی استجابت میکنید در حالی که سرگرم حمد خدایید و زنده شدن را فعل نیکی از خداوند میدانید زیرا روشن میشود که به حکمت الهی، هر کس باید پاداش و کیفر اعمال خود را ببیند.
وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلیلاً: آن روز گمان میکنید که در قبرها بیشتر از اندک زمانی نماندهاید. این جمله هم تعریض به کفار است که روز قیامت را بعید میشمردند و هم تأکید جملهی قبل است «قل عسی أن یکون قریبا» یعنی ما امرزو اظهار امید میکردیم که قیامت نزدیک باشد، شما هم به زودی آن را نزدیک میشمارید. و نیز جملهی «تستجیبون بحمده» هم تعریض بر آنهاست که با وحودی که امروز قیامت را به تمسخر میگیرید، ولی به زودی آمدنش را حمد و ثنا خواهید کرد.
*وَ قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلإِنْسانِ عَدُوًّا مُبیناً (53)
عبادی: در اینجا مقصود مؤمنین هستند و اضافهی آن هم تشریفی است.
یقولوا: هم در مقام امر است و هم جواب امر «قل» و لذا مجزوم آمده است.
التی هی أحسن: کلماتی است که از نظر ادب و خالی بودن از خشونت و ناسزا و توالی فاسدهی دیگر نیکوتر باشد.
چون مشرکین، نسبت به پیامبر بی ادبی کرده و ایشان را جادوگر و دروغگو خوانده و معارف دین را به تمسخر گرفته بودند، لذا در این آیه خداوند مردم را امر به خوش زبانی کرده است. وجملهی «إن الشیطان ینزغ بینهم» تعلیل بر حکم مذکور است.
*رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ وَ ما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکیلاً (54)
این آیه و آیهی بعدش تتمه و دنبالهی آیهی قبلی است، بنابراین اوّل آیه تتمهی کلامی است که رسول خدا مأمور شده به مردم برساند و ذیل آیه خطابی است که خداوند تنها به رسولش نموده است، بنابراین التفاتی در آیه صورت نگرفته است.
این آیه به منزلهی تعلیل دومی بر «یقولوا التی هی أحسن» است. یعنی خداوند دوست دارد که مؤمنین از سخن درشت در مورد یکدیگر خودداری کنند و نسبت به سعادت و شقاوت یکدیگر ـ که خداوند بدان داناتر است ـ قضاوت نکنند و نگویند «فلانی چون پیروی رسول خدا را کرده سعید و دیگری که پیروی نکرده شقی است»، زیرا:
کس نمیداند در این بحر عمیق سنگریزه قرب دارد یا عقیق
و ما ارسناک علیهم وکیلاً: و ای پیامبر! ما تو را وکیل آنها قرار نداده و امر ایشان را به تو واکذار نکردهایم تا اختیار تام داشته باشی به هر که خواهی بدهی و هر که را خواستی محروم کنی. این جمله تخطئهی مؤمنین است از این که در نجات خود تنها به ایمان آوردن به رسول خدا اعتماد کنند همانگونه که یهود و نصاری به دین خود دلخوش بودند.
إن یشأ ... : این عبارت به اعتبار مشیتهای مختلف است که از ایمان و کفر و عمل صالح و طالح ناشی میشود.
*وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلى بَعْضٍ وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً (55)
صدر آیه توسعهی تعلیل قبلی است گویی میفرماید: چگونه خداوند داناتر از شما نیست در حالی که او به آنچه در آسمانها و زمین است داناتر است و شما هم یکی از آنهایید.
وَ لَقَدْ فَضَّلْنا... : به منزلهی تهمیدی است برای جملهی «و آتینا داود زبورا»، و برتری داود از سایر انبیاء را همان داستن زبور معرفی کرده و در زبور احسن کلمات را در حمد و تسبیح خدا به کار برد.