خلاصه تفسیر سوره اسراء (12) آیات 63 تا 65
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید
(خلاصه ی تفسیر المیزان)
*قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ جَزاءً مَوْفُوراً (63)
برخی گفتهاند: امر «إذهب» امر حقیقی نیست بلکه کنایه از آزادی است. یعنی برو هر کاری دلت خواست انجام بده!
برخی دیگر گفتهاند: امر «إذهب» احر حقیقی است، و عبارت اخرای «اُخرُج منها فإنَّک رجیم» است.
کلمهی «موفور» به معنای کامل است، و جزای موفور آن جزایی است که چیزی از ان ذخیری نگردد و همهاش داده شود.
*وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (64)
استفزز: هُل دادن به آرامی و به سرعت.
أجلب: «جلب» سوق دادن به وسیلهی سائق است و «جلبه» به معنای صوت است. وقتی که به باب افعال رفت و گفته شد: «أجلِبتُ علیه» یعنی از روی قهر بر سرش داد کشیدم.
خیلک: «خیل» به معنای اسبان است که گاهی مجازا به معنای اسب سوار هم استعمال میشود.
رجلک: «رَجِل» به معنای راجل «پیاده» است و مقابل راکب، و مقابلهی اجل با خیل این است که مراد از آن پیاده نظام باشد.
وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ: برای به راه انداختن آنها به سوی معصیت به لشگریانت اعم از سواره نظام (لشگر تند کار، در جایی که حاجت به سرعت عمل است) و پیاده نظام (لشگر کند کار، در جایی که حاجت به سرعت عمل نیست) دستور بده تا پیوسته بر سر آنان بزنند.
وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ: شرکت جز در ملکیت و اختصاص تصور نمیشود و لازمهاش این است که شریک در استفاده از آن ملک سهیم باشد. پس شرکت کردن شیطان با آدمی در مال و فرزند سهم بردن از منفعت و اختصاص است. مثل این که آدمی را وادار کند به تحصیل مال از راه حرام، چرا که در این صورت هم آدمی از آن مال به غرض طبیعی منتفع شده و هم شیطان به غزض خود خواهد رسید. و یا این که از راه حلال کسب کند ولی در راه باطل و حرام خرج کند. و یا آنکه از راه حرام فرزندی برای انسان به دنیا آید و یا از راه حلال باشد ولیکن در تربیت دینی او نکوشد و در نتیجه سهمی از آن فرزند را برای شیطان قرار داده و سهمی را برای خودش.
*إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ کَفى بِرَبِّکَ وَکیلاً (65)
عبادی: مراد اعم از مخلصین است که خود شیطان آنها را استثناء کرد و گفت «إلا قلیلاً»، پس مقصود عموم مردم است، و باقی میماند برای شیطان غاوین که عبارتند از کسانی که هدف را گم کردهاند. «إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ».[1]
کَفى بِرَبِّکَ وَکیلاً: خدا بس است برای قیام بر اراده نفوس و اعمال ایشان، و برای نگهداری منافع ایشان و سرپرستی امور ایشان، زیرا کلمهی وکیل به معنای متکفل شدن بر امور دیگری است، و این وکالت وکالت خاص الهی است که مخصوص غیر غاوین است.
پی نوشت: [1]. حجر 42