خلاصه تفسیر سوره اسراء (19) آیات 97 تا 100
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید
(خلاصه ی تفسیر المیزان)
*وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعیراً (97) وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعیراً (97) ذلِکَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآیاتِنا وَ قالُوا أَإِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدیداً (98)
این آیه تتمهی خطاب اخیر به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است و در نتیجه معلوم میشود آیهی مورد بحث کنایه از این است که حجت برایشان تمام شده و ضلالتشان حتمی گشته و دیگر امیدی به هدایتشان نیست.
معنا: ای رسول من! به مخالفین اعلام کن که دیگر حرفی با ایشان نداری، زیرا هدایت کار خداست که هیچکس در آن شرکت ندارد، پس هر کس که خداوند هدایتش کند تنها او راه یافته است و بس، و هر کسی که خدا گمراهش کرده باشد و براهش نینداخته باشد تو ای رسول من هرگز یاوری به غیر خدا برایشان نخواهی یافت و خداوند هم که ایشان را هدایت نمیکند، پس وقتی یاوری ندارند دیگر چه جای بگو مگو با ایشان باقی میماند؟ پس بیش از این به امید هدایت آنها خود را به زحمت نینداز.
وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ: در این جمله التقات از تکلم با غیر، به غیبت را به کار برده است و جهت آن هم این است که اگر اینگونه نمیشد و میفرمود: «هر که ما هدایتش کنیم و هر که ما گمراهش کنیم» توهم میشد که ملائکه هم شریک خداوند در هدایت و گمراهی بندگان هستند و آن وقت آیه دچار تناقض میشد چون به دنبالش آمد است: «فلن تجد لهم اولیاء من دونه».
عمی، بُکم و صم: جمع «اعمی» ، «ابکم» و «اصم» است. (کوران، لالان و کران)
خبت: به معنای سکوت و آرام شدن شرارهی آتش است.
سعیر: به معنای زبانهی آتش است.
*أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ قادِرٌ عَلى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لا رَیْبَ فیهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ کُفُوراً (99)
کفور: به معنای جحود و هر دو به معنای انکار از در لجبازی است.
این آیه احتجاجی است علیه کسانی که قیامت و زنده شدن بعد از مرگ را محال میشمردند. خداوند دلیل میآورد که خلقت بدن در نخستین بار دلیل بر این است که چنین چیزی ممکن است و وقتی ممکن شد دیگر فرقی میان بار اوّل و بار دوم نیست. خلاصه همین که خود شما در این دنیا هستید خود دلیل بر این است که چنین خلقتی محال نیست و وقتی محال نشد دیگر چه فرقی میان بار اوّل و بار دیگر است.
اشکال: خداوند فرمود خلقت بعدی مثل خلقت قبلی است و نفرمود عین هم هستند!
جواب: تشبیه فقط در بدن است که مورد انکار منکرین بود، نه در جان آدمی که حافظ وحدت و شخصیت انسان در دنیا و اخرت است و بدین جهت انسان آخرتی عین انسان دنیوی خواهد بود. آری وقتی آن نفس به بدن جدید تعلق گرفت باز هم این بدن همان بدن (مثلا) حسین خواهد شد همچنانکه در خود دنیا هم چند بار بدنش با همهی اجزایش عوض شد و او همچنان حسین بود.
اما دلیل بر اینکه انسان مبعوث در قیامت عین انسان در دنیاست نه شخص دیگری مانند او، همهی آیات قیامت است که آن را بازگشت انسان به سوی خدا میداند، و زنده شدنش را زنده شدن آن انسان و حساب و مجازات و پاداشش را حساب و مجازات و پاداش همان انسان میداند.
قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّی إِذاً لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَةَ الْإِنْفاقِ وَ کانَ الإِنْسانُ قَتُوراً (100)
قتور: به معنای بخیل است؛ البته بخیلی که بخل را به نهایت رسانده باشد.