اصل توجه به جایگاه مدیریتی مرد
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید
اصول زندگی زناشویی (5) اصل توجه به جایگاه مدیریتی مرد
همانگونه که بحث قبلی بیان شد، یکی از تفاوتهایی که در اصل خلقت زن و مرد قرار داده شده، نوع نگرش آنها به تکیهگاه است. با توجه به این ویژگی، زن دوست دارد در پناه یک مرد زندگی کند و به او تکیه نماید. ویژگی خلقت مرد هم این است که دوست دارد همسرش او را به عنوان پناهگاه خود به رسمیت بشناسد و به او تکیه نماید. این دو ویژگی متفاوت و در عین حال مکمّل، در اصل خلقت زن و مرد لحاظ شده. به همین دلیل وجود آن ربطی به دین، محدودهی جغرافیایی و حتی گسترهی زمانی ندارد. توجه دقیق به ظرایف این دو ویژگی موجب میشود تا آقا و خانمی که در پیمان زناشویی در کنار یکدیگر زندگی میکنند، به خواستهها و توقعات طرف مقابل پاسخی صحیح بدهند و خیال یکدیگر را از جهت پاسخدهی به این دو ویژگی راحت کنند.
روی همین حساب خانم باید از ابتدای زندگی، شوهرش را به عنوان تکیهگاه خود بشناسد و رفتارهای خود را به گونهای تنظیم نماید که گویای به رسمیت شناختن این واقعیت باشد و خیال همسرش را هم از این باب راحت نماید. توجه به ویژگیهای مثبت شوهر و بازگو کردن آنها به وی؛ احترام به شغل همسر و مطرح کردن جلوههای نیکوی آن، دوری از مقایسهگری همسر با دیگران و گریز از جرّ و بحث، از اموری است که میتواند گویای به رسمیت شناختن حق مدیریتی مرد و نشان دهندهی آن است که زن، شوهرش را تکیهگاه نیکویی برای خود میبیند.
در کتاب کافی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده که میفرماید:«هرگاه زنی پروردگارش را بشناسد و به او وپیامبرش ایمان بیاورد، و به برتری خاندان پیامبرش معتقد باشد، و پنج نوبت نماز بخواند، و ماه رمضان را روزه بگیرد، و دامنش را [از گناه] حفظ کند، و از شوهرش فرمان ببرد، از هر در بهشت که خواست، وارد شود.»[1]
تصور نادرست برخی از خانمها نسبت به زندگی خانوادگی و نوع تعامل با همسر، موجب میشود تا زن و شوهر سالهای آغازین زندگی خود را در آشوب و التهاب سپری کنند، سالهایی که میتوانستند بهترین بهره را از دوران شیرین جوانی و کانون گرم خانواده ببرند و با آرامش و سکون، راهی به سوی بندگی خدای متعال بیایند.
برخی از تعلیمات کوچه بازاری و کاملا سلیقهای، به دخترخانمهای دم بخت و نیز تحت تأثیر قرار گرفتن خانم از عقاید فمینیستی موجب شده است تا خانم به این خواست همسر اعتنایی نکند، و در خیال رسیدن به زندگی بهتر، کشتی زندگی را از ساحل آرام دور و آن را به امواج شکنندهی دریا بسپرد.
در این قسمت از بحث به نمونههایی از این رفتارها و نگرشهای نادرست اشاره میشود:
برخی افراد غرب زده که تمدن غرب را مسجود خود قرار دادهاند، چنین وانمود میکنند که مسألهی اطاعتپذیری زن از همسر خود و تکیه کردن به شوهر، خلاف آزادی و کرامت نفس زن است و موجب میشود تا مردها از همسر خود سوء استفاده کنند و او را به بند اسارت بکشند. چنین افرادی با کلمات ظاهر فریبانه به خانم میگویند: «اگر میخواهی زندگی خوب و سعادتمندی داشته باشی، خود را مطیع همسرت نشان نده و به گونهای رفتار کن تا بفهمد حق دخالت در رفتارهای تو را ندارد، و مجبور شود از تو اطاعت نماید!»
خانمی که با چنین نگرشی وارد زندگی میشود، همسر خویش را تکیهگاه خود نمیبیند و از اطاعت او سر باز میزند، از طرفی هم شوهرش که جایگاه مدیریتی خود را در خطر میبیند و متوجه میشود که همسرش او را به عنوان تکیهگاه خود نمیبیند، در صدد دفاع از جایگاه طبیعی خود بر میآید. و کشمکش و بگومگویی عجیب در کانون خانواده شروع میشود. دست آخر هم این کشکشها آنقدر ادامه مییابد که تنها راه نجات خود را در طلاق و جدایی میبینند. چنین خانمهایی بعد از طلاق یا از رفتارهای خود نادم و پشیمان میشوند و راه بازگشت به گذشته را هم به روی خود مسدود میبینند و یا اینکه کماکان بر مرکب لجاجت مینشینند و وقتی میبینند هیچ مردی حاضر به پذیرش افکار و زیادهخواهیهای آنها نیستند، به جای بازنگری در رفتار خویشتن، جامعه و مردها را محکوم به ظلم و اجحاف در حق زن میکنند و ترجیح میدهند مابقی زندگی خود را به تنهایی سپری نمایند!
هر چند که کار کردن زن در جایگاهی که شأن او را زیر سؤال نمیبرد، فینفسه اشکالی ندارد، اما یکی از علتهایی که برخی از خانمها را مشتاق به کسب و کار میکند، همین مسأله است. چنین خانمهایی علت واقعی کسب و کار خود را در این میدانند که دوست دارند دستشان در جیب خودشان باشد و در مسائل مالی محتاج شوهر خود نباشند! داعیهی این نگرش هم همان تکبّر و فرار از مسئولیتپذیری در برابر حقوق و نیازهای شوهر است. معمول این خانمها زندگی طبیعی و نرمالی ندارند و در اطاعت پذیری از همسر خود دچار مشکل هستند. آمارها هم بیانگیر این مطلب است که بیشترین درصد طلاق در میان خانمهایی است که در بیرون از خانه مشغول کار هستند. متأسفانه برخی از والدین هم با کم دقتی، دختر خود را از ابتدا به عدم تواضع و نافرمانی در برابر همسر خود دعوت میکنند و به دخترشان میگویند: «درس بخوان تا فردا دستت جلو شوهرت دراز نباشد»!
درست است که خدای متعال روا نمیدارد که انسان دست نیاز به سوی دیگری دراز کند و این کار را موجب تحقیر و سرشکستگی وی میداند، اما در این میان حساب زن و شوهر، با دیگران متفاوت است. زن و شوهر به منزلهی اعضایی از پیکرهی واحد و دو رکن اساسی بنیان خانواده هستند. آنها مکمّل نیازها و نقصهای یکدیگر و مایهی آرمش یکدیگر هستند. بنابراین خانم هرگز نباید تصور کند که درخواسست مالی از همسر برای او کسر شأن و موجب تحقیر است. وابستگی مالی از همسر گویای تواضع خانم و نشان از آن دارد که شوهر خود را به عنوان تکیهگاه و پناهگاه خود به رسمیت میشناسد.
خانمی گلایه میکرد که از کوچکترین مسائل زندگی گرفته تا بزرگترین آنها مدام میان من و شوهرم حرف و حدیث و یکی به دو است. نمیدانم چرا هر نظری میدهم شوهرم موضع گیری منفی دارد و اعتنایی به نظر من نمیکند؟! مدام با هم جرّ و بحث داریم و روی خوشی از زندگی نمیبینیم.
هر چند که خانم هم حق دارد در مسائل زندگی اظهار نظر کند و سلیقهی خود را مطرح نماید، اما شیوهی اظهار نظر برخی از خانمها به گونهای است که پیام خوبی برای مرد ندارد و مرد را نگران جایگاه مدیریتی خود میکند. به عبارت دیگر مرد در برابر ابراز نظر همسر خود واکنش نشان نمیدهد، بلکه در برابر پیام منفی و خطرناک آن موضع گیری دارد. پیام منفی برخی گفتارهای این خانم به شوهر خود آن است که: «شما قدرت تصمیمگیری در مسائل زندگی را نداری!»، «اصل مدیریتی شما را به رسمیت نمیشناسم!»، «قبول ندارم که در زندگی حرف آخر را شما باید بزنید!». وقتی مرد در گفتار همسر خود ادب و صداقت میبیند و جایگاه مردانگی خود را در خطر نمیبیند با خیال راحتتری به صحبتهای خانم خود گوش میدهد و نسبت به گفتار همسر خود چنین واکنشهایی نشان نمیدهد. حداقل فایدهای که در این نوع گفتار خانم وجود دارد این است که اگر مرد به گفتههای خانم عمل نکند خانم ضمن این که ابراز نظر کرده فضای انس و صمیمیت خانوادهی خود را هم در خطر نمیبیند. اگر خانم به صورت آرمانه وقطعی ابراز نظر کند، رفتار مخالف همسرش را در تقابل جدی با خودمیبیند و نیمتواند روی خوشی نسبت به کار همسرش داشته باشد، اما وقتی ضمن مطرح کردن نظر خود تصمیم گیری نهایی را به عهدهی همسرش گذاشت، تصمیم گیری شوهر را در تقابل با خود نمیبیند و از جهت روانی آرامش بیشتری دارد.
توجه: لجاجت و حساسیت آقا نسبت به صحبتهای خانم، علتهای مختلفی میتواند داشته باشد. در این قسمت تنها به یکی از علتهای آن پرداخته شد که فراوانی بیشتری دارد.
پی نوشت: [1] . الکافی، جلد5، صفحهی555، حدیث3.
«««مطلب قبلی »مطلب اوّل« مطلب بعدی»»»