منفی نگری ممنوع!
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
منفی نگری ممنوع!
دو نفر از خیابانی عبور میکنند. در ابتدای خیابان جوی آبی است که بوی تعفّن میدهد. نفر اوّل وقتی به جوی آب و بوی بد آن برخورد میکند، تا آخر خیابان فکر خود را مشغول این جوی آب میکند و با افکار مختلف آن را سوهان روح و آرامش خود مینماید.
نفر دوم در کنار جوی آب، بوتهی گل زیبایی میبیند و فکر خود را متمرکز در این گل میکند. چه گل زیبایی! واقعا چقدر این گل زیبا و قشنگ بود! و تا آخر خیابان به این گل زیبا فکر میکند.
این دو نفر هر دو از یک خیابان عبور کردند.؛ اما نفر اوّل با منفینگری چیزی جز اندوه و ناراحتی برای خود نخرید و نفر دوم با مثبتنگری، آرامش خود را مضاعف نمود.
همهی ما از خیابان زندگی عبور میکنیم. در خیابان زندگی زشت و زیباهای فراوانی وجود دارد. برخی از مردم فقط متمرکز در نداشتهها و زشتیهای زندگی میشوند، و مدام به آن فکر میکنند! هر جا مینشینند از کمبودها میگویند و اظهار گلایه و شکایت میکنند. چنین افرادی آرامش و سکون ندارند و محصول همنشینی با این افراد هم چیزی جز ناامیدی و یأس نیست. برخی دیگر به جای تمرکز در نداشتهها، میگردند و از دل مشکلات و تاریکیها، نقطهی روشن و امید بخشی پیدا میکنند و افکار خود را مشغول آن میکنند. بودهای و زیباییهای زندگی را ویترین فکری خود میکنند، و خاطرات تلخ را از حوزهی افکار خود به دور میاندازند. چنین افرادی ارزش خود را فراتر از آن میبینند که به خاطرات تلخ بپردازند و سرمایهی گرانقدر عمر خود را صرف آنها کنند! (فراموشی نعمت)
حضرت عیسی (علیهالسلام) با حواریون خود از راهی عبور میکردند. در راه به سگ مردهای برخورد نمودند که بوی تعفّن آن همه جا را فرا گرفته بود. حواریون که بوی تعفن سگ آزارشان میداد، مقابل بینیهای خود را گرفتند و از بوی بد آن اظهار ناخشنودی نمودند. حضرت عیسی (علیهالسلام) نگاهی به سگ متعفّن انداختند و فرمودند: «چه دندانهای سفیدی دارد!»
این کلام حضرت دقیقا روحیهی مثبت نگری است که در مورد آن به گفتگو نشستهایم. دیدن بدیها، هنر خاصی نمیخواهد، هنرمند واقعی کسی است که بتواند از دل مشکلات زندگی، خوبیها و حسنهایی بیرون آورد و با امید و نشاط زندگی را به پیش برد. برخی از مردم اگر یک خوبی ببینند آن را فراموش نمیکنند، هر چند که ده بدی ببینند؛ و برخی دیگر به محض دیدن یک بدی، ده خوبی را فراموشی میکنند!
در دین ما تأکید فراوانی به «حسن ظنّ» و «تفأل» شده است. حسن ظنّ به معنای خوشبینی و گمان خوب بردن است.
در روایتی چنین آمده: «خداوند مؤمنی را بعد از توبه و استغفار (واقعی) عذاب نمیکند، مگر اینکه به (بخشش) خداوند بدگمان باشد؛لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءِ ظَنِّهِ بِاللَّه».[1]َ امام رضا (علیهالسلام) میفرماید: «به خداوند خوشگمان باشید. همانا خدای متعال میفرماید: من نزد گمانی هستم که بندهی مؤمنم به من دارد. اگر گمانش به من خیر باشد، با او با همان گمان خیر رفتار میکنم، و اگر گمانش به من شرّ باشد، با او به همان شرّ و بدی رفتار خواهم کرد؛ أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ بِی إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً»[2]
خوشگمانی و خوشبینی عاقلانه نسبت به دیگران، از مهمترین اموری است که روابط میان انسانها را بر اساس مهر و محبت، و عیبپوشی تنظیم مینماید، و در دوری از کینه و رسیدن به آرامش درونی نقش به سزایی دارد.
در روایتی از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) چنین آمده است: «امور برادرت را حمل به بهترین وجه کن! مگر اینکه کارهای ناشایست فراوانی از ناحیهی او ببینی که بر خوبیهایش غلبه نماید. تا جایی که میدانی صحبتهای او را حمل خیر و خوبی نمایی، از صحبتهای او گمان بد مبر؛ ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلى أَحْسَنِهِ حَتّى یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ، وَ لَاتَظُنَّنَ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلًا»[3]
یادآوری نعمتهای الهی و تشکر از خدای متعال هم نمونهای بارز از مثبتنگری در زندگی است. بعضی از افراد آنچنان روز و شب خود را در اندیشهی مشکلات و کاستیهای خود سپری میکنند، که وقتی نعمتهای الهی سخن به میان میآید با آه دردناکی میگویند: «کدام نعمت؟! خداوند چه نعمتی به من داده؟!»!!! در حالی که نعمتهای الهی، آنچنان وسیع است که قابل شمارش نیست «إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»[4] و تمرکز در نداشتهها و روحیهی منفینگری است، مانع رؤیت این همه نعمت شده! کسی که تشکر از خداوند را فراموش میکند و خویشتن را غرق در کاستیها میبیند، مبتلا به عذاب خداوند میشود، و کسی که در عین کاستیهایی که در زندگی خود میبیند، روحیهی شکرگذاری را فراموشی نمیکند، و نعمتهای الهی را ویترین ذهنی خویشتن قرار میدهد، نسیم روحبخش الهی را استشمام مینماید، و از زندگی خود لذت میبرد.
«آرامش» و «سکون»، تجلّی نعمت الهی، و «اضطراب» و «سردرگمی» هم از مصادیق عذاب خداوند به شمار میروند. خدای متعال هم در قرآن کریم میفرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ؛ اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است»[5]
تذکر1ـ خوشبینی و مثبتنگری نسبت به امور اجتماعی، هرگز به معنای دست روی دست گذاشتن و اقدام نکردن برای حل معضلات، اجتماعی نیست. هر شخصی تا حدّ توان و امکانات خود وظیفه دارد که نسبت به معضلات و مشکلات اجتماعی حسّاس باشد، و برای حلّ آنها اقدام نماید. مثبتنگری به این معنا است که در کنار معضلات، خوبیها را هم ببینیم، و از سیاه نمایی و القای روحیهی یأس و نا امیدی پرهیز نماییم. مثبتنگری به این معنا است که کاستیهای جامعه را ویترین فکری خود قرار ندهیم، و با این کار، آن را سوهان روح و آسایش خود نکنیم.
تذکر2ـ خوش بینی نسبت به دیگران هم به معنای سادهاندیشی و سفاهت نیست. مؤمن در عین خوش بینی نسبت به دیگران، در رفتارها و نگرشهای خود بسیار زیرک و دقیق است. اصل در رفتار مؤمن بر مبنای خوشبینی و حسن ظنّ است؛ مگر اینگه این حسن ظنّ موجب آسیب و ضرری برای مؤمن باشد. در این صورت مؤمن با دقت و تیزبینی رفتار مینماید تا مبتلا به ضرر و آسیبی نشود.