چرا پیامبر اکرم در غدیر خم فرمودند: «اللهم وال من والاه...» / من
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
گزیده ای از سخنان آیت الله حسینی قزوینی در شبکه ی ولایت (برگرفته از سایت ولی عصر با تلخیص، ویرایش و اندکی تصرف شده)
منظور از اولویت پیامبر بر مؤمنین و ارتباط آن با طرح ولایت حضرت امیر (علیه السلام) چیست؟
هدف از جمله ی «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» چیست، و چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، امیرالمؤمنین (علیه السلام) را این گونه دعا کرد؟
سؤال:
چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در ضمن خطبه ی غدیر، بعد از آن که سخن از ولایت امیرالمؤمنین بیان کردند، فرمودند: «اللهم والا من والاه و عاد من عاداه»؟
جواب:
ابوسعید ابوالخیر جزری شافعی کسی است که سیوطی در رابطه با او می گوید: «فَکانَ عالِماً مُتقِناً فَقیهاً؛ او عالم، دقیق در نقل روایت و نیز فقیه است». (کتاب طبقات الحفاظ آقای سیوطی صفحه 535)
وی در کتاب اسنی المطالب، صفحه ی 49 از قول رسول گرامی اسلام نقل می کند که خطاب به مردم فرمود: ألَیسَ النَّبیُِ أولَی بِالمُؤمِنینَ؟! (آیا پیامبر اولای بر مؤمنین از خودشان نیست؟) مردم گفتند: بلی! . آن گاه حضرت بعد از آن که از مردم اقرار گرفتند، بلافاصله فرمودند: «مَن کُنتُ مولاهُ فَعَلیٌّ مَولاه. اللهمَّ والِ مَن والاهُ وَ عَادِ مَن عَاداهُ . . .» (هر کس که من مولای او هستم، علی مولای اوست. خداوندا! دوست بدار هر کسی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن بدارد.)
احمد محمد شاکر ـ که بخاری از او تعبیر به بخاری می کند ـ در ذیل آن می گوید: اسناده صحیح و روایت هم صحیح است. (مسند احمد جلد 2 صفحه 18) (سلسلة الاحادیث صحیحه جلد4 صفحه 245)
بر مبنای مکتب شاملة ابن کثیر به این شکل نقل می کند و می گوید پیغمبر فرمود:
ألستم تعلمون أنی أولى بکل مؤمن من نفسه (آیا می دانید من بر تمام مؤمنین از خوشان ولایتم سنگین تر است؟)
قالوا: بلی (مردم گفتند: بله!)
آنگاه پیامبر اکرم بلافاصله فرمود: فمن کنت مولاه فان علیا مولاه
آقای ابن کثیر دمشقی هم می گوید: و هذا إسناد جید رجاله ثقات على شرط السنن (این روایت سند نیکویی دارد و رجال آن از موثقین هستند) (البدایة والنهایة،جلد 5 ،ص 231)
ذکر چند نکته
نکته ی اوّل:
سؤال: چرا نبی مکرم اسلام قبل از هر چیز ابتدا پرسیدند: «الست اولی بکم من انفسکم»؟!
جواب: خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
(النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) سوره احزاب آیه 6
این آیه صریح ترین آیه در ولایت پیامبر اکرم است، و به معنی اولویت پیغمبر به امور مسلمین از خودشان می باشد.
زمخشری در رابطه با این آیه می گوید: «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ» معنایش این است که پیغمبر ولایتش قوی تر است بر مؤمنین از خودشان «فی کل شی من أمور الدین و الدنیاء» در تمام امور دینی و دنیایی پیغمبر ولایتش از همه مؤمنین بالاتر است این می شود ولایت مطلقه. «و حکمه أنفذ علیهم من حکمها» حکم پیغمبر نافذتر است بر مؤمنین از خودشان. «و حقه آثر لدیهم من حقوقها» و حق پیامبر نزد آن ها مهمتر از حق خودشان است. (الکشاف، ج3،ص531)
اگر یک جایی حق مؤمنین با حق پیامبر تضاد داشته باشد، مؤمنین موظف هستند ایثار کنند و حق پیغمبر را و حقوق نبی گرامی را بر حقوقشان جلو بیندازند.
بنابراین وقتی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:«الست اولی بالمؤمنین؟!» چنین سخنی اشاره به ولایت مطلقه پیامبر اکرم دارد.
نکته دوم:
پیامبر اکرم بلافاصله بعد از جمله ی «ألست اولی بکم من انفسکم» با «فاء» تفریع می فرماید: «من من کنت مولاه فعلی مولاه».
در این جمله رسول اکرم ولایت علی (علیه السلام) بر مؤمنین را فرع بر ولایت خود قرار داده است. «ان رسول الله قد جعل ولایت علی (علیه السلام) علی المؤمنین متفرعه عن ولایته»
هدف پیامبر اکرم از این تفریع آن است که به مردم بفهماند، همان طوری که او بر مؤمنین ولایت مطلقه دارد، ولایت علی هم نشأت گرفته از ولایت او و متفرع از ولایت او می باشد. پیامبر با این تفریع قصد داشتند بیان کنند که علی (علیه السلام) احق بر امر خلافت و ولایت است. حال اگر بنا باشد ارتباطی میان دو جمله ی رسول خدا وجود نداشته باشد، سخن ابتدایی ایشان که صحبت از اولویت پیامبر بر مردم است ، لغو و بیهوده خواهد بود. آیا می توان پذیرفت که پیامبر اکرم سخن لغوی بر زبان جاری فرماید؟! البته بنا به اعتقاد آن گروه که قائل به «ان الرجل لیهجر!!!» هستند، چنین سخن لغوی از پیامبر بعید نیست، امّا به اعتقاد ما که پیامبر اعظم جز وحی سخنی بر زبان جاری نمی کند و از روی هوی و هوس سخن نمی گوید:« وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» (سوره ی نجم، آیه ی3) چنین اعتقادی توهین به ساحت مقدّس پیامبر اکرم است.
نکته سوم:
ذهبی در رابطه با آقای سبط ابن جوزی چنین می گوید: «کان اماما فقیها واعظا علامه فی التاریخ و السیر و صاحب قول التمام» (او مردی فقیه، واعظ، دانشمند و آگاه در تاریخ و سیر، و صاحب آخرین حرف است.) (تاریخ الإسلام،ج48،ص184)
همین آقای ابن جوزی در بخش دهم کتاب خود می گوید: «و المراد من الحدیث، الطاعة المحضة المخصوصة» (مراد از حدیث، اطاعت ویژه برای امیرالمؤنین است) «معناه: من کنت مولا به نفسه، فعلیٌّ اولی به» (او به صراحت میگوید: هرکس که من ولایتم بر او قوی تر است؛ یعنی ولایت مطلقه دارم، علی هم ولایت مطلقه دارد.) «و هذا نص صریح فی اثبات امامته و قبول طاعته» (این «حدیث غدیر» نص صریح است در اثبات امامت و پذیرش اطاعت از علی (علیه السلام) ) (الهجرة إلى الثقلین - محمد گوزل الآمدی - ص 324)
اما چرا پیامبر اکرم بعد از بیان این مطلب دست به دعا بلند کردند و فرمودند: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. و انصر من نصره و اعذل من خذله»؟!
کاملا طبیعی است رهبری که می خواهد در میان مردم حکومت کند، قبل از هر چیز باید در میان آن ها محبوبت داشته باشد. در غیر این صورت در امور مدیریتی موفّق نخواهد بود. روی همین اساس پیامبر مکرم اسلام بعد از طرح موضوع ولایت و حکومت حضرت، قصد داشت تا محبوبیت آن حضرت را در دل ها تقویت نموده و کسانی را که کینه ی آن حضرت را در دل دارند، به انزوا بکشاند.
در منابع اهل سنت است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود: «ضغائن فی صدور أقوام لا یبدونها لک الا من بعدی» (علی جان من می دانم کینه هایی در سینه افراد هست که این کینه ها بعد از من ظاهر و آشکار می شود و بعد از من این کینه ها خود را نشان خواهد داد) (مجمع الزوائد جلد 9 صفحه 118)
و هچنین آن حضرت در جای دیگر فرمودند: «و أن تؤمروا علیا و لا أراکم فاعلین تجدوه هادیا یأخذ بکم الطریق المستقیم» (اگر علی را امیر خودتان قرار دهید، ـ گرچه می دانم قرار نمی دهید ـ او را قطعا هدایت شده می بینم، و شما را به صراط مستقیم هدایت خواهد کرد.) (مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 5 ص 176)
البانی هم از این موضوع پرده برداری کرده و می گوید: «ان تستخلفوا علیا فما اراکم فاعلین» (اگر علی را خلیفه قرار دهید گر چه می دانم نمی کنید.) «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.» (سلسلة الاحادیث الصحیحة جلد 4 صفحه331 )
پیامبر اکرم در این روایت می خواهد اعلام کند که ای مردم! محبت و ولایت علی بن ابیطالب نشأت گرفته از محبت و ولایت خدا و من است و هر گونه غضب علی بن ابیطالب منجر به غضب من و غضب خداست.
این دعا دلالت صریح بر اثبات عصمت امیرالمنین دارد؛ چون اگر واقعا علی بن ابیطالب معصوم نباشد، در این صورت طبیعتا خطاها و اشتباهاتی از ایشان صادر خواهد شد. حال با وجود جواز صدور خطا و نسیان از طرف آن حضرت، چگونه ممکن است پیامبر اکرم به صورت مطلق چنین دعایی را مطرح کند. آیا به کار بردن چنین جمله ای از طرف پیامبر برای شخصی که معصوم نیست، نبوت و عصمت خودش را زیر سؤال نمی برد؟! بنابراین این جمله صراحت در عصمت حضرت امیر (علیه السلام) دارد.