دنیای بعد از ظهور (2) روایت پیامبر اکرم
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
دنیای بعد از ظهور (2) روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
[الأمالی للصدوق] ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْأَسَدِیِّ عَنِ النَّخَعِیِّ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ سَعْدٍ الْخَفَّافِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): ابن عباس از پیامبر اکرم نقل میکند که حضرت فرمودند:
«لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ» ـ زمانی که مرا به آسمان هفتم بردند.
«...نَادَانِی رَبِّی جَلَّ جَلالُهُ یَا مُحَمَّدُ أَنْتَ عَبْدِی وَ أَنَا رَبُّکَ» ـ خدای جل جلاله به من ندا داد: ای محمد! تو عبد من هستی و من پروردگار تو هستم
«فَلِی فَاخْضَعْ وَ إِیَّایَ فَاعْبُدْ وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّلْ وَ بِی فَثِقْ» ـ پس فقط برای من خضوع کن و فقط مرا عبادت کن و فقط بر من توکل کن و فقط بر من اعتماد کن.
«فَإِنِّی قَدْ رَضِیتُ بِکَ عَبْداً وَ حَبِیباً وَ رَسُولًا وَ نَبِیّاً» ـ پس من رضایت دادم که تو عبد، حبیب، رسول و نبی من باشی.
«وَ بِأَخِیکَ عَلِیٍّ خَلِیفَةً وَ بَاباً فَهُوَ حُجَّتِی عَلَى عِبَادِی وَ إِمَامٌ لِخَلْقِی» ـ و رضایت دادم به برادرت علی که خلیفهی تو و باب تو باشد و حجت من بر بندگانم باشد و امام و پیشوا بر خلقم باشد.
«بِهِ یُعْرَفُ أَوْلِیَائِی مِنْ أَعْدَائِی وَ بِهِ یُمَیَّزُ حِزْبُ الشَّیْطَانِ مِنْ حِزْبِی» ـ به وسیلهی او اولیای من از دشمنانم شناخته میشوند، و به وسیلهی او حزب شیطان از حزب من تشخیص داده میشوند.
«وَ بِهِ یُقَامُ دِینِی وَ تُحْفَظُ حُدُودِی وَ تُنْفَذُ أَحْکَامِی» ـ به وسیلهی او دین من پا بر جا میماند و حدود و احکام من محفوظ میماند.
«وَ بِکَ وَ بِهِ وَ بِالأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ أَرْحَمُ عِبَادِی وَ إِمَائِی» ـ به وسیلهی تو و او و ائمه از فرزندانش به بندگان خود رحم میکنم.
«وَ بِالْقَائِمِ مِنْکُمْ أَعْمُرُ أَرْضِی بِتَسْبِیحِی وَ تَقْدِیسِی وَ تحلیلی [تَهْلِیلِی] وَ تَکْبِیرِی وَ تَمْجِیدِی» ـ به وسیلهی قائم از آنها زمین را با تسبیح و تقدیس و تحلیل و تکبیر و تمجید خود آباد میکنم.
«وَ بِهِ أُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَائِی» ـ و به وسیلهی او زمین را از وجود دشمنانم پاک میکنم.
«وَ أُورِثُهَا أَوْلِیَائِی» ـ و آن را به میراث اولیایم در میآورم.
«وَ بِهِ أَجْعَلُ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِیَ السُّفْلَى وَ کَلِمَتِیَ الْعُلْیَا» ـ و به واسطهی او کلمهی کافران را پست و کلمهی خود را در بالای کلمات قرار میدهم.
«وَ بِهِ أُحْیِی عِبَادِی وَ بِلادِی بِعِلْمِی» ـ و به وسلیهی او بندگان و سرزمینهای خود را با علم خود زنده میکنم.
«وَ لَهُ أُظْهِرُ الْکُنُوزَ وَ الذَّخَائِرَ بِمَشِیَّتِی» ـ و برای او و با مشیت خود گنجها و ذخایر زمین را ظاهر میکنم.
«وَ إِیَّاهُ أُظْهِرُ عَلَى الأَسْرَارِ وَ الضَّمَائِرِ بِإِرَادَتِی» ـ اسرار و نهانهای مردم را با ارادهی خود برای او ظاهر میکنم.
«وَ أَمُدُّهُ بِمَلَائِکَتِی لِتُؤَیِّدَهُ عَلَى إِنْفَاذِ أَمْرِی وَ إِعْلَانِ دِینِی» ـ و با ملائکهی خود او را یاری خواهم کرد تا تو را بر جاری کردن احکام و آشکار کردن دینم یاری کنم.
«ذَلِکَ وَلِیِّی حَقّاً» ـ او به حق ولی من است.
«وَ مَهْدِیُّ عِبَادِی صِدْقاً[1]» ـ و به صداقت هدایت کنندهی بندگان من است.
[1] . بحارالأنوار ج : 18 ص : 342و 344/ الأمالیللصدوق ص : 632 و 633