کودکان خود را دریابیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید
کودکان خود را دریابیم
چند ماه پیش به خاطر مسافرتی که داشتم، فراغت بالی پیدا کردم که برنامههای شبکهی نمایش را پیگیری نمایم. یکی از برنامههایی که توجهم را به خود جلب کرد، سریال کارتونی «خانوادهی دکتر ارنست» بود. این سریال محصول کشور کره و داستان خانوادهای از اهل سوئیس است که در جزیرهای غیر مسکونی گرفتار شدهاند. دیدن این سریال تداعیگر دوران خوش کودکی و خاطرات آن روزها بود. این بار که پیگیر این سریال بودم، با دید دیگری به آن مینگریستم. میدیدم که چه ظرافتها و چه نکات دقیقی در راستای تربیت کودکان در این سریال رعایت شده. جایگاه پدر و مادر در خانه کاملا مشخص و در عین حال منطقی بود. مسئولیت کار خانه از آن مادر و دختر خود، و مسئولیت کار بیرون هم از آن پدر و پسرش بود. هر چند که در کارهای مشورت میکردند، اما در نهایت در کار خانه خانم بود که حرف نهایی را میزد، و در کار بیرون هم آقا حرف آخر و نظرنهایی را ارائه میکرد. همهی اعضای خانواده هم به این نظر نهایی بادید احترام مینگریستند.
بچهها در عین شیطنت و بازی گوشی خود، از پدر و مادر حرف شنوی داشتند و احترام آنها را رعایت میکردند تا جایی که هیچ سخن زشتی در مورد پدر و مادر، از آنها شنیده نشد. هر کدام از اعضای خانواده در قبال یکدیگر خود را مسئول میدانستند، و سعی میکردند مسئولیت خود را به خوبی انجام دهند و در عین حال کمک خوبی برای دیگران هم باشند.
امید به لطف خداوند، تسلیم نشدن در برابر مشکلات زندگی، و شور و نشاط، از دیگر امتیازات این سریال بود.
انسان دوستی و محبت صادقانه به هم نوع هم از آموزههای دیگر این سریال بود.
این سریال در عین حالی که قوهی تخیّل کودکان را تقویت میکرد، آنها را از زندگی واقعی دور نمیساخت و آموزههای آن دقیقا همسو با زندگی واقعی بود که کمک فراوانی در مسیر تجربهآموزی کودکان و آشنایی به طبیعت و آداب زندگی داشت.
وقتی سریال را میدیدم با خود میاندیشیدم که ابزارهای آموزشی امروز برای کودکان چه پیامهایی دارند؟! فیلمها، سریالها، و بازیهای کامپیوتری چه هدفی از اهداف تربیتی کودکان ما را دنبال میکنند و بچههای ما را در چه فضایی قرار میدهند؟! آیا احترام به والدین در آموزههای دیداری و شنیداری تقویت میشوند یا اینکه جای خود را به طلبکاری و گندهگویی در برابر والدین سپرده است؟! آیا بچههای ما در کنار این ابزارها میل انسان دوستی خود تقویت شده میبینند یا اینکه بر تکبر و خودخواهی آنها افزوده میگردد؟! وقتی در بازیهای کامپیوتری به بچهها میآموزند که به دیگران ضربه بزنید، خشونت بورزید، دیگران را بکشید تا امتیاز کسب کنید، آیا در چنین فضایی بویی از انسان دوستی و ایثارگری میتوان استشمام کرد؟! آیا کودکان ما در کنار این وسائل آموزشی تجربهی زندگی پیدا میکنند و آمادهی ورود به زندگی اجتماعی میشوند؟! وقتی بیشتر فیلمهای امروزی، بچهها را از فضای واقعی دور و دورتر میکنند و هیج ارتباطی با عالم واقعی برقرار نمیکنند! وقتی فیلمها و سریالهای امروزی، عنوان تخیلی را یدک میکشند، دیگر کودک نمیتواند از این فیلمها پلی به زندگی واقعی بزند و دیدهها و شنیدههای خود را در راستای زندگی خود به کار گیرد!
تذکر: بنده با اصل خیال پردازی کودکان مخالفتی ندارم. خیال پردازی کمک میکند تا کودک به تدریج به رشد و خلاقیت برسد و بتواند در زندگی واقعی حضوری مؤثرتر داشته باشد. با این عبارت خیال پردازی کودک امری گذرا و در مسیر رشد و تکامل فکری وی قرار دارد. فرو رفتن بیش از اندازه در چنین فضایی موجب میشود تا کودک نتواند پذیرای واقعیتهای عینی پیرامون خود باشد و با پناه بردن به فضای خیال از این واقعیتها فراری شود! هر چند که ما اصل خیال پردازی را برای کودکان لازم و متین میدانیم، اما دامن زدن به آن و تشویق بیش از حدّ کودک به این کار را امری خطرناک و مشکل ساز میدانیم.