وبلاگ هــم انــدیشـی دینــی

صفحه اصلی عناوین مطالب تماس با من قالب وبلاگ Feed

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند . . .

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند . . .

مرحوم میرزای قمی از هم­درسی­های سیّد بحرالعلوم بود. آنها در درس آقا باقر بهبهانی شرکت می­کردند. در آن زمان میرزا در درسش از سید بهتر بود. حتی گاهی اوقات میرزا درس­ها را برای سیّد توضیح می­داد.

میرزای قمی به ایران می­ آید و بعد از مدتی که آوازه­ ی شهرت علمی سید را می­شنود، از این امر متعجب می­گردد. ادامه مطلب...

[ یکشنبه 90/11/30 ] [ 12:7 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

تشرف خانم تازه مسلمان به محضر حضرت بقیت الله (علیه السلام)

 بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

از شک مقدّس تا شیرینی یقین

حجت الإسلام اعتمادیان نقل کردند:  در ایامی که جهت تبلیغ در انگلستان بودم، خانمی را دیدم که حادثه­ی عجیبی برایش اتفاق افتاده بود.

آن خانم می­گفت: من مسیحی بودم تا روزی که یکی از دانشجوهای ایرانی به خواستگاریم آمد. او گفت من شیعه هستم و شرط ازدواجم با شما این است که شما هم شیعه شوید.

فرصتی خواستم تا پیرامون اسلام و تشیع تحقیق کنم. بعد از تمام تحقیقاتم همسرم هم پزشک شده بود. خیلی کمکم کرد و همه­ی مسائل برایم حل شد جز یک مسأله و آن موضوع طول عمر امام زمان (علیه­السلام) بود.

ما با هم ازدواج کردیم و بعد از چند سال به حج مشرف شدیم. در منی که برای رمی جمرات می­رفتیم، همسرم را گم کردم. از هر کس با زبان انگلیسی نشانی می­پرسیدم، نمی­دانست.

خسته شدم و گوشه­ای با حال غربت نشستم. ناگهان آقـایی مقابلم آمد که با زبان فصیح انگلیسی صحبت می­کرد. به من گفت: بلند شو برویم رمی جمرات را انجام بده. الآن وقت می­گذرد. بی­اختیار دنبالش راه افتادم و رمی جمرات را انجام دادم.

بعد از رمی جمرات، آن آقا مرا به خیمه رساند. خیلی از لطفش تشکر کردم. او به هنگان خداحافظی فرمود: «وظیفه­ی ماست که به محبان خود رسیدگی کنیم». «در طول عمر ما شک نکن». «سلام مرا هم به دکتر برسان». (نقل از کتاب میر مهر ص355)

دیـدار یـار غــایـب دانـی چـــه ذوق دارد * ابری که در بیـابـان بـر تشنـــه‌ای ببــارد

ای بـوی آشنـایـی دانستـــم از کجایــی * پیغــام وصــل جــانـان پیـــونــد روح دارد

سودای عشق پختن عقلم نمی‌پسنـدد * فرمـان عقـل بـردن عشقـم نمی‌گـذارد

باشـد که خود به رحمت یاد آورنـد مـا را * ور نــه کــدام قــاصـد پیغــــام مـا گذارد



[ پنج شنبه 90/11/27 ] [ 9:52 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

نماز (14) آخرین کلام

 بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

… و آخرین کلام!

روزها و شب­ها سپری می­گردند و گام به گام به پایان مسافرت دنیایی نزدیک­تر می­شویم. به راستی با خود اندیشیده­ایم که چرا تا این اندازه از خود و فردای خود غافلیم؟! چرا از خویشتن خویش فراری هستیم و به جای قدری درنگ در اعمالمان، خود را مشغول لذّت­ها و سرگرمی­های دنیا می­کنیم. آیا اگر روزگار خود را این­گونه سپری کنیم و خود را به غفلت بزنیم، واقعیّت از ما دور می­شود؟! از یاد که نبرده­ایم منزل بعدی جسم ما «قبر» است و منزل روح ما هم عالم «برزخ»؟ بعد از آن در روز محشر از قبر بیرون آمده و خود را در پیشگاه عدل الهی می­بینیم. درست است که خدای متعال در موضع عفو و رحمت «ارحم­ الراحمین» است، اما هنگام توبیخ و بازخواست «أشدّ­ المُعاقبین» هم می­باشد. در قرآن کریم بارها از جهنم و عذاب خوار­کننده­ی آن یاد شده، همان گونه که بارها از بهشت و نعمت­های کریمانه­ی آن صحبت شده.

خداوند متعال در سوره­ی مبارکه­ی زُمَر از دو گروه بهشتی و جهنمی یاد کرده که به سوی میوه­ی اعمال دنیوی خود حرکت می­کنند. وقتی گناه­کاران را گروه گروه به سوی جهنّم اعمالشان سوق می­دهند، نگهبانان جهنّم با تعجب به آنها نگریسته و می­گویند، وای بر شما! مگر در دنیا کسی نبود که شما را از این روز بترساند؟!

آن­ها که جوابی برای گفتن ندارند، در آتش عذاب الهی رها می­شوند. و وقتی که مؤمنین باتقوی را به سوی بهشت اعمال و عقاید خود سوق می­دهند، درهای بهشت به رویشان باز شده و نگهبانان و خدمت­گزاران بهشت با دیدن آن­ها خوشحال می­شوند و به آن­ها خوش­آمد­گویی می­کنند. اهل بهشت هم که خود را در برابر نعمت­های بی­حساب خدای تعالی می­بینند، از او به خاطر این که به وعده­ی خود عمل کرد و در مقابل اعمال و عقاید پاکشان، بهشت را ارزانی آنها کرد، سپاسگزاری می­کنند.[1]

و این ماییم که جایگاه خود در عالم آخرت را انتخاب می­کنیم. پس بیاییم با تکیه بر تقوای الهی و با استعانت از نماز سرنوشتی زیبا و در خور تحسین برای خود رقم بزنیم. انشاء الله.

ای دل به کـوی عشق گذاری نمی­کنی      اسبـاب، جمـع داری و کـاری نمی‌کنی
چوگـان حکم در کف و گـویی نمی‌زنی        بـاز ظفر به دست و شکـاری نمی‌کنی
این خون که موج می‌زند اندر جگر تو را        در کـار رنـگ و بـوی نگــــاری نمی‌کنی
ترســم کـز ایـن چمن نبـری آستین گل       کـز گلشنـش تحمـل خـــاری نمی‌کنی 
حافـظ بـرو کـه بنـدگی پـادشـــاه وقت        گـر جملــه می‌کنند، تو باری نمی‌کنی

پی نوشتها:   [1]  . سوره­ ی مبارکه­ ی زمر، آیات 71 الی 74. 



[ چهارشنبه 90/11/26 ] [ 5:48 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

نماز (13) خداوند چه کسانی را دوست دارد؟

 بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

خداوند چه کسانی را دوست دارد؟

اشکال: عدّه­ای را می­بینم که اصلا نماز نمی­خوانند، هزار جور گناه و آلودگی در زندگی خود دارند؛ اما در عین حال مشکلی ندارند و با رفاه کامل زندگی می­کنند. ولی پدر و مادرم که عمری دم از خدا زده­اند، مشکلات خاصی در زندگی خود دارند! فکر می­کنم خداوند آن بی­نمازها را بیشتر از ما دوست دارد و نماز و عبادت ما نزد او ارزشی ندارد.

جواب:

در جواب به این سؤال جا دارد به یکی از سنّت­های خداوند که «استدراج» نام دارد اشاره کنم. بعضی از مردم با گناه­ها و معصیت­هایی فراوانی که دارند، راه گسترده­ی هدایت را به روی خود، تنگ و باریک می­کنند. خدای متعال اینگونه افراد را ـ که از چشم آسمانیان افتاده­اند ـ در چنان رفاهی قرار می­دهد که کمتر به فکر ارتباط با او بیفتند. وقتی نزد این افراد از خدا و ارتباط با او صحبت می­کنیم، با تکبر می­گویند: خدا؟! ما که نیازی به خدای شما نداریم! خدا یعنی پول! خدا یعنی رفاه و تفریح! خدا یعنی لذّت­های دنیا! حتی برخی از آنها که شیفته­ی مال و ثروت خود هستند، به اشتباه گمان می­کنند، چنین ثروتی به دلیل جایگاه برتر آنها در نزد آسمانیان و تقربشان در بارگاه خدای یکتاست![1]

 این مردم زیان کار و از خدا بی­خبر، در غفلتند که این مال و ثروت، نه تنها راهی فرا رویشان نمی­گشاید؛ بلکه بیش از هر چیز آنها را از انسانیت و راه خدا دور می­کند. آنها زمانی به اشتباه خود پی می­برند که دیگر کار از کار گذشته و خود را در خُسران و زیان ابدی می­بینند. وقتی هنگامه­ی مرگشان فرا می­رسید، می­بینند دنیایی که همه­ی عمر خود را صرف او کردند و با تمام وجود عاشقش بودند، به یکباره از دست می­دهند و مجبورند با دست خالی و با کوله­باری از گناه و معصیت، دنیای فانی را ترک کنند. مرگ برای این افراد، شروع اندوه و پریشانی بزرگی است که پایانی برای آن وجود ندارد.   

 سنّت استدراج یعنی این که خدای متعال ـ با ابزار دنیا و دنیازدگی ـ چنین افرادی را به تدریج از راه هدایت دور و دورتر می­گرداند، تا آنکه در کیفر اعمال خود گرفتار شوند و جز حسرت چیزی برداشت نکنند. 

 مشکلات دنیوی برای مؤمنین، تمرین کوچکی برای مرگ و یاد آوری لطیفی است از لحظه­ی دست کشیدن از دنیا. مشکلات دنیا به مؤمن می­آموزد که به جای دل بستن به دنیا، به خدای ربّ­العالمین که خالق دنیا و آخرت است، دل ببندد. فایده­ی مشکلات دنیوی برای مؤمن آن است که ـ قبل از مرگ ـ پی به عدم کارایی اسباب دنیوی برده و با توکل به خدای یکتا، تنها به الطاف ویژه­ی او چشم بدوزد.

جمله­ی مشهوری است که می­فرمایند: «مُوتُوا قَبلَ أن تَمُوتُوا؛ بمیرید، قبل از آن که شما را بمیرانند». یکی از مهمترین ویژگی­های مرگ آن است که به اجبار انسان را از تعلّقات دنیا جدا می­کند و او را به سوی عالم دیگری می­برد. چنین قطع علاقه­ای ـ که از روی اختیار نیست ـ نه تنها برای کسی کمال محسوب نمی­شود؛ بلکه برای شیفتگان به دنیا، و در هنگامه­ی سکرات موت، موجب عذاب جانکاهی خواهد شد. اما کسی که از روی اختیار ـ در عین بهره­مندی از نعمت­های دنیوی ـ دل­بستگی خود نسبت به آن­ها را کنار می­گذارد و به جای دنیای فانی، به خدای یکتا و اولیای معصومش دل می­بندد، علاوه بر آن که نزد خدای متعال اجر فراوانی دارد، مرگ را هم پلی دوست داشتنی می­بیند برای عبور از ناخوشی­های دنیا و ورود به بهشت برین الهی. روی همین اساس است که می­فرمایند: «بمیرید قبل از آن که شما را بمیرانند». 

پی نوشتها:   [1]  . مطلب فوق هرگز بدان معنا نیست که هر کس مال و ثروت داشت مبتلا به سنّت استدراج شده و از راه خدا به دور است. اگر مال و ثروت، موجب غفلت انسان از یاد خدا نشد و بندگی او را در انسان تقویت کرد، مبارک و میمون است. اما اگر مال و ثروت موجب دوری انسان از کمال انسانی خود، و روی آوردن وی به گناه و عصیان شد، نامبارک و غیر میمون بوده و چه بسا مبتلا به سنت استدراج شده باشد.  خداوند متعال در آیه­ی 55 از سوره­ی مبارکه­ی سوره­ی توبه، در مورد فلسفه­ی فزونی مال و ثروت از خدا بی­خبران می­فرماید: «فَلا تُعْجِبْکَ أمْوالُهُمْ وَ لا أوْلادُهُمْ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ» و (فزونى) اموال و اولاد آنها، تو را در شگفتى فرو نبرد. خدا مى‏خواهد آنان را به وسیله آن، در زندگى دنیا عذاب کند، و در حال کفر بمیرند!



[ سه شنبه 90/11/25 ] [ 10:54 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

نماز (12) زندگی با یاد خدا، سرجشمه ی حضور قلب در نماز

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

زندگی با یاد خدا، سرچشمه ی حضور قلب در نماز

زندگی با یاد خدا یعنی در سراسر زندگی خود، خدا را مدّ نظر قرار داده و نهایت سعی خود­­ را به کار گیریم تا رفتاری خداپسندانه داشته باشیم. نوع پوشش، نوع صحبت با دیگران، نوع معاشرت با والدین، نوع نگاه، دقت در معاشرت با نامحرم، و دیگر رفتارهای ما باید به گونه­ای باشد که نشانی از  بندگی ما در محضر خدای سبحان به همراه داشته، و بتوانیم خود را عبد مطیع او بدانیم. امام صادق (علیه­السلام) می­فرماید: «کسی که یاد خدا را در میان غافلین فراموش نمی­کند، [و در میان آنها به گناه و معصیت نمی­افتد] همانند کسی است که در میان دشمنان خدا مشغول جهاد است.»[1]  

 در این قسمت به صورت اختصار به چند مورد از رفتارهایی که یاد خداوند را در زندگی تقویت می­کند اشاره می­شود. رفتارهایی که می تواند سرآغازی باشد برای رسیدن به حضور قلب بیشتر در نماز:

 الف ـ احترام به والدین:

والدین هر کس، اساس و ریشه­ی جسمانی او هستند. کسی که به والدین خود بی­احترامی می­کند در واقع خود را بی­ارزش، و بنیان خود را سُست کرده است. شاید روی همین اساس باشد که در روایات می­فرمایند: بی­احترامی به والدین، عمر را کوتاه، و روزی ـ مادّی و معنوی ـ را هم کم می­کند. اگر کسی از روی خشم به والدین خود نگاه کند، خداوند او را از حوزه­ی رحمت خود دور کرده و نمازش را نمی­پذیرد.» [2]

در مقابل کسی که حرمت «رَحِم» را نگاه داشته، و والدین خود را «محترم» می­شمارد، در واقع به «رحمت» بی­کران الهی وصل شده و بهره­های مادی و معنوی فراوانی در این راه خواهد برد.

 ب ـ کنترل نگاه:

کسی که چشم به حرام می­دوزد، از نگاهش بهره­ای جز «حسرت» و «اضطراب» نخواهد برد. چنین شخصی از خدا دور است و اهل آسمان هم او را شخصی «فاسق» و «خیانت­کار» به شمار می­آورند. نگاه حرام درون انسان را تیره از گناه و معصیت کرده و اجازه نمی­دهد تا نور معنویت و یاد خدا در دل جای گیرد.

در مقابل، کسی که به خاطر خدا چشم از حرام می­پوشد، از درون احساس «عزّت­نفس» و «ارزشمندی» می­کند. او به برکت بندگی خداوند، آنچنان جایگاه رفیعی برای شخصیت انسانی خود قائل است که روا نمی­دارد با نگاه حرام از آن جایگاه عالی انسانی سقوط کرده و در پستی حیوانیت غوطه­ور شود. خدای متعال در پاداش چنین شخصی، او را از دسیسه­های شیطان در امان نگاه داشته و ایمانی به او عنایت می­کند که شیرینی آن را با تمام وجود دریافت می­کند».[3]

 ج ـ فرو خوردن خشم و غضب

یکی از مهمترین راه­های نفوذ شیطان در انسان­ ـ خصوصا جوانان عزیز ـ راه خشم و غضب است. کسی که هنر کنترل خشم را در خود نهادینه نکند و از خود خویشتن­داری نشان ندهد، ممکن است در امتحانی بزرگ گرفتار شده و کاری کند که جبران خسارت آن غیر ممکن باشد. چنین روحیه­ای رحمت خداوند را از زندگی انسان دور می­سازد و موجب قساوت قلب از یاد خدا می­گردد. 

افرادی که گرفتار خشم و غضب هستند، معمولا مبتلا به «خودخواهی» و «خودمحوری» بوده و ارزش کمتری برای افکار و سلایق دیگران قائلند. این افراد ممکن است در مقابل غریبه­ها و فامیل­های دور مجبور به خویشتن­داری باشند؛ اما در برخورد با کسانی که معاشرت بیشتری با آن­ها دارند، نمی­توانند واقعیت درونی خود را مخفی کنند. روی همین اساس است که پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) می­فرماید: بهترین شما کسی است که با خانواده­اش بهترین باشد.[4]

دوری جستن از «خودخواهی» و رفتار «محترمانه» نسبت به دیگران، از مهمترین عوامل کنترل خشم و غضب است.

 پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­واله) می­فرماید: «کسی که در عین قدرت بر خشم و انتقام، خشم خود را فرو برد، خداوند متعال به او امنیّت و ایمانی عنایت می­فرماید که شیرینی آن را در کام خود می­یابد.»[5] 

 د ـ پرهیز از پرگویی:

بسیاری از خطاها و گناهان انسان، از زبان او نشأت می­گیرند. بزرگان علم اخلاق برای انسان ده­ها گناه برشمرده­اند که وزر و وبال آن­ها از راه زبان بر دامن او می­نشیند. کسی که مراقب گفتارش نیست و پرگویی را پیشه­ی خود می­کند، همانند کسی است که با پای برهنه از میان زمین پر از خار و خاشاک عبور می­کند. همانگونه که چنین شخصی با هر قدم سوزش خاری را در پای خود احساس می­کند، شخص پرگو هم با هر بار تکلم، روح خود را آغشته به کدورت­ها و تیرگی­های جدیدی می­بیند.     

 پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) می­فرماید: «در غیر از یاد خدا، زیاد سخن نگویید؛ زیرا پرگویی در غیر یاد خداوند، موجب قساوت قلب می­شود و دورترین مردم از خدا، انسان قسیّ القلب است.»[6]    

پی نوشتها:  [1] . الکافی، ج2، ص502.   [2]. مستدرک‏الوسائل، ج15، ص195. توجه بفرمایید که این روایت بدین معنا نیست که چنین شخصی نمازش از جهت فقهی قبول نبوده و بدین معنا نیست که باید بعد از توبه نمازش را قضا نماید. بلکه معنای روایت این است که چنین نمازی در نزد خدای متعال پاداش و اجری ندارد و نمی­تواند معراج او باشد. هر چند که نامش در ردیف بی­نمازها نوشته نشده و به او «تارک الصلا?» نمی­گویند.   [3]. وسائل‏الشیعة، ج20، ص192.   [4]. من ‏لایحضره ‏الفقیه، ج3، ص555. [5]. وسائل‏الشیعة، ج12، ص178. [6]. وسائل‏الشیعة، ج12، ص194.



[ دوشنبه 90/11/24 ] [ 11:42 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

نماز (11) ترک نماز به خاطر نمازخوانهایی که اهل گناهند!

   بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

اشکال: نمازخوان­هایی را می­بینم که بر خلاف ادعای خود، رفتارهایی نادرست و ریاکارانه دارند. بنابراین از هر چه نماز و نماز خوان است متنفرم و دوست ندارم مانند آنها باشم!   

جواب: کار خوب فی نفسه خوب است و کار بد هم فی نفسه بد. روی همین اساس اگر انسان خوبی، کار زشتی انجام داد، به خاطر محبّتی که به او داریم کار زشتش را زیبا نمی­بینیم. همچنین اگر انسان غیر متدینی کار خوبی انجام داد، به خاطر بغضی که از او به دل داریم، آن کار خوب را زشت به حساب نمی­آوریم. اگر دیدیم شخص متدینی مبتلا به تند خویی است، به خاطر محبتی که به او داریم هرگز تند خویی را پیشه­ی خود نمی­کنیم؛ اما در عین حال، رویه­ی مثبت شخصیتی او را هم زیر سؤال نبرده و از کارهای خوبش منزجر نمی­شویم. کما اینکه اگر دیدیم شخصی بی­دین و مشرک رفتار صحیحی دارد، به خاطر نفرتی که از آیین و کیش او داریم، رفتار خوبش را بد حساب نمی­کنیم؛ اما در عین حال، با مشاهده­ی رفتار خوبش، شیفته­ی آیین و عقاید الحادی او نمی­شویم.

بهتر است در زندگی واقع بین باشیم و بتوانیم به راحتی خوبی­ها را از بدی­ها جدا کنیم. به عنوان مثال اگر خانمی، شخص محجّبه­ای را دید که از هنر تعامل صحیح با دیگران بی­بهره است، به جای اینکه از حجابش ـ که رفتاری پسندیده است ـ منزجر شود، از رفتار ناصحیحش عبرت بگیرد و سعی کند خودش بانویی محجّبه­، و در عین حال خوش اخلاق و مردم دار باشد. اگر نماز خوانی را دیدید که مبتلا به رذایل اخلاقی است، به جای اینکه از نماز ـ که عبادت خداست ـ منزجر شوید، سعی کنید خودتان نمازخوانی متدین باشید.

طبیعی است که در چنین مواقعی شیطان به جای آن که جوان را به اصلاح خود گرایش دهد، او را وسوسه می­کند که از کار خوب دست بردارد. پس سعی کنید در نبرد با شیطان مغلوب نشده و از این جنگ روانی پیروزمندانه بیرون آیید.   

اگر با چنین نگرشی به عالم بنگریم باید از تمام رفتارهای خوب و پسندیده متنفر شویم و آنها را کنار بگذاریم. چرا که احتمال دارد کسانی که رفتار صحیحی دارند، در عین حال رفتار ناشایستی هم داشته باشند. احتمال دارد کسانی که ادعایی دارند، رفتارشان بر خلاف ادعایشان باشد. بنابراین به محض دیدن رفتار ناپسند آنها، باید از تمام رفتارهای خوبی که در آنها سراغ داریم روی گردان شویم (!) و حال آنکه هیچ عاقلی چنین رفتاری را نمی­پسندد.      

پس پسندیده است که هنر تفکیک بین کار خود از کار بد را در خود تقویت نماییم. کارهای خوب را خوب بدانیم و آنها را سیره­ی رفتاری خود کنیم و کار بد را بد بدانیم که از آن دوری کنیم. بیاییم به جای تمرکز در عیوب دیگران که موجب فراموشی خود و عیوب خود است در خود و کاستی­های خود متمرکز شویم.[1] مطمئن باشیم آنقدر اشکال و ایراد در کار خود می­یابیم که توجه به اصلاح اشکالات خود ما را از مشغله­ی تمرکز منفی در عیوب دیگران باز می­دارد و به جای هدر رفتن انرژی خود آن را متمرکز در اصلاح خویشتن نماییم.   

 [1]  . امام سجاد (علیه­السلام) می­فرماید: همین اندازه عیب برای انسان بس است که متمرکز در عیوب دیگران شده و از دیدن عیوب خود نابینا باشد * «کَفى بِالمَرءِ عیباً أن یَنظُرَ فِی عُیُوبِ غَیرِهِ وَ یُعمى عَن عُیُوبِ نَفسِهِ». (ارشاد القلوب، ج1، ص183)



[ یکشنبه 90/11/9 ] [ 4:3 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

نماز (10) با خدای خود منصف باشیم.

 بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

با خدای خود منصف باشیم!

وقتی با دید انصاف به زندگی خود می­نگریم، خود را سرشار از نعمت­های خدای متعال می­بینیم. نعمت­هایی که حتی قدرت شکرگزاری یکی از آن­ها را هم نداریم. خداوند در قرآن کریم می­فرماید: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لاتُحْصُوها»[1] اگر نعمت­های خداوند را بشمارید، قابل شمارش نمی­باشد. در کنار میلیاردها میلیارد نعمتی که خداوند به ما عنایت فرموده مشکلات و سختی­هایی هم در زندگی دنیایی وجود دارد. مشکلاتی که برخی از آن­ها صرفا به دلیل بی­توجهی وکم تدبیری ما در زندگی، برخی به جهت گناه و معصیت و برخی دیگر به جهت مصلحت­های مبارکی رخ می­دهد که فواید آن در دراز مدت روشن خواهد شد.

به یاد داشته باشیم که به محض مواجهه با مشکلات زندگی، نعمت­های بی­شمار الهی را به دست فراموشی نسپاریم. به جای شکرگزاری از نعمت­هایش، متمرکز در کمبودهای خود نشده و رفتاری ناسپاسانه نداشته باشیم. منصف باشیم! آیا توانسته­ایم شکر نعمت­های خداوند را به جای آوریم؟! آیا جوانمردانه است که آن همه نعمت­ را نادیده گرفته و با چشم نارضایتی به خدای خود بنگریم؟! پس نماز را قربانی بی­صبری خود نکنیم و با ترک نماز، دست خود را از رحمت بی­منتهای الهی کوتاه نگردانیم. رحمتی که راه جاده­های اخروی را برای ما روشن کرده و از عذاب­های آن در امان می­دارد.   

دانش آموزی که وارد کلاس اوّل ابتدایی می­شود برای آن که بتواند به مراتب عالیه­ی تحصیلی دست یابد باید سختی­ها و امتحان­های مختلفی را پشت سر بگذارد. دنیا، کلاس درس بزرگی است که ما را به کمالات انسانی نزدیک کرده و پاداش آن هم بهشت برین الهی و قرار گرفتن در قرب خدای رئوف می­باشد. سختی­ها­ ودشواری­های زندگی، امتحان­های مبارک و بی­نظیری می­باشند که ثمرات بسیار مبارک و غیر قابل تصوری برای ما خواهد داشت. خدای متعال با سختی­های زندگی در صدد است تا تاریکی­های گناه و معصیت را از ما دور کرده و ما را از ظلمت مخوف آن نجات دهد. ظلمتی که انسان را از بهشت محرم می­کند و در آتش جهنم ساکن می­گرداند.

پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) می­فرماید: کمترین کششهای مرگ ـ برای گنه­کار ـ به منزله­ی صد ضربه­ی شمشیر است.[2] امیرالمؤمنین (علیه­السلام) هم می­فرماید: برای مرگ کشش­هایی است که قابل توصیف نیستند و بزرگتر از آن است که به عقل اهل دنیا خطور نماید.[3]

حال وقتی توجه کنیم که خدای منان با سختی­های کوچک دنیا، گرفتاری­های غیر قابل تحمل برزخ و آخرت را از ما دور می­کند، نه تنها چنین مشکلاتی را نشانه­ی روی گردانی خدا از خود نمی­ببینیم؛ بلکه آن­ها را شاهدی بر لطف و توجه خدا خواهیم دید و شاکرانه و با رویی خوش به استقبال این سختی­ها می­رویم.

پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) می­فرماید: بیماری­ها گناهان را محو می­کنند. ساعت­هایی که انسان در در بیماری به سر می­برد، ساعت­های گناه و معصیت را از بین می­برند. همچنین آن حضرت می­فرماید: ساعت­هایی که غم اندوه در دل مؤمن قرار می­گیرد، ساعت­هایی است که گناهان او در حال پاک شدن است.[4] 

حکایتی زیبا: ابوبصیر ـ که مردی نبابینا بود ـ می­گوید خدمت امام باقر (علیه­السلام) رسیدم. به حضرت عرض کردم: آیا شما ذریه­ی رسول خدا هستید؟ امام فرمودند: بله.

گفتم: رسول خدا وارث علم همه­ی انبیا بود؟ فرمودند: بله.    

گفتم: آیا شما نیز تمام علوم رسول خدا را به ارث برده­اید؟ فرمودند: آری.

گفتم: شما می­توانید مرده را زنده کنید و کور مادر زاد را معالجه کنید؟ فرمودند: آری، به اذن خدا.

سپس امام با مهربانی فرمود: ابو بصیر! جلو بیا. نزدیکش رفتم. آن حضرت دست به چهره و دیده­ی من کشید و بینا شدم. آنگاه دوباره دست بر صورتم کشید و به حالت اوّل بازگشتم. آنگاه فرمود: می­خواهی بینا باشی و در روز قیامت همانند مردم حساب پس بدهی، یا آنکه دوست داری نابینا باشی و بی­حساب به بهشت بروی؟

گفتم: می­خواهم نابینا باشم؛ زیرا بهشت را بیشتر دوست دارم.[5]

یکی از درس­های این روایت توجه به ادب در دعا و توسل است. ابابصیر به شکلی بسیار زیبا درخواست خود از امام را مطرح کرد و امام هم با سوق دادن توجه او به سوی حکمت نابیناییش او را نسبت به وضعیت موجود راضی کردند. ما هم توجه داشته باشیم که در دعا و نیاش در محضر پروردگار و نیز در توسل­هایی که از محضر معصومین (علیهم­السلام) داریم، ادب نیکویی را رعایت کنیم و توجه داشته باشیم که گاهی لطف و رحمت خداوند در اجابت نشدن خواسته­های ما خواهد بود. البته به اقتضای وعده­ای که خداوند متعال به دعا کنندگان داده، دستی را که به سوی او بلند شده ناامید بر نمی­گرداند در پاداش دعا وتوسل­هایش، برخی از تقدیرهای ناگواری که در فرار رویش قرار گرفته از مسیرش برمی­دارد و یا اینکه آن­ها را ذخیره کرده و در روز واپشین به عنوان انبوهی از اعمال نیک  به او هدیه خواهد کرد.

پی نوشتها:  [1]  . سوره­ی ابراهیم، آیه­ی 34.  [2]  . رسول الله (صلی­الله­علیه­و­آله): أدنَی جَذَباتِ الموت بِمَنزِلَ?ِ مِأئ?ِ ضَربَ?ٍ بَالسَّیف. (میزان الحکم?، حدیث 19228)  [3]  . الإمام علی (علیه­السلام): إنَّ لِلمَوتِ لَغَمَراتٌ هِیَ أفظَع مِن أن تُستَغرَق بِصِفَ?ٍ أو تَعدِلَ عَلی عُقُولِ أهل الدُّنیا / میزان الحکم?، حدیث19230  [4]  . قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی­الله­علیه­وآله): السُّقْمُ یَمْحُو الذُّنُوبَ وَ قَالَ  (صلی­الله­علیه­وآله) سَاعَاتُ الْوَجَعِ یُذْهِبْنَ سَاعَاتِ الْخَطَایَا وَ قَالَ (صلی­الله­علیه­وآله) سَاعَاتُ الْهُمُومِ سَاعَاتُ الْکَفَّارَاتِ وَ لا یَزَالُ الْهَمُّ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّى یَدَعَهُ وَ مَا لَهُ مِنْ ذَنْبٍ. (بحارالأنوار، ج64، ص245)  [5]  . الخرائج‏والجرائح، ج 1، ص274.



[ پنج شنبه 90/10/29 ] [ 9:37 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

نماز (9) تعقیبات نماز، راهی به سوی تقویت حضور قلب

بسم الله الرحمن الرحیم 

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

راه­کار عملی دیگری برای تقویت حضور قلب در نماز

تعقیبات نماز:

در روایات اهل بیت (علیهم­السلام) از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده. نمازگزار هنگام عبادت در هاله­ای از نور قرار می­گیرد و بعد از نماز سفره­ای از نعمت خداوند برای او گسترده می­شود. شیطان در تلاش است تا مانع استفاده­ی شما از این سفره شود روی همین اساس است که می­بینیم بعد از خواندن نماز سریع شما را از پای سجاده دور می­کند تا از این فرصت ملکوتی بی­بهره شوید. لذا نهایت تلاش خود را به خرج دهید تا بتوانید بعد از نماز لحظاتی را به خواندن تعقیبات مربوط به آن نماز و تفکّر اختصاص دهید. تداوم این کار موجب می­شود تا بعد از مدتی انس خاصی به لحظات بعد از نماز پیدا کنید. همین انس موجب می­شود تا به خود نماز هم محبت خاصی پیدا کرده و بتوانید حضور قلب بیشتری داشته باشید.

فایده­ی دیگر این کار آن است که نشان دهنده­ی میزان توجّه شما به نماز و گفتو با خدای یکتا است. کسی که بعد از نماز واجب بلافاصله از جا بلند می­شود و دنبال کار دنیوی خود می­رود، همانند دانش آموزی است که به محض شنیدن صدای زنگ، جلوتر از معلّم از کلاس بیرون می­پرد تا هر چه زودتر از مدرسه بیرون رود! نمازگزاری که بدون علّت و بلافاصله بعد از نماز از جا بلند می­شود، رفتارش بیانگر این واقعیت است که نماز را نه با عشق و علاقه؛ بلکه از روی اجبار و ترس از جهنم به جای آورده است. اما نمازگزاری که بعد از اتمام نماز باز هم با طمأنینه و آرامش در جای خود قرار می­نشیند و مشغول دعا و نیایش با خدای خود می­گردد، رفتارش بیانگر ادب و احترامی است که در مقابل خدای خود داشته و پر واضح است که اجر فراوانی هم نزد خدای یکتا دارد.    

امام صادق (علیه­السلام) می­فرماید: کسی که نماز واجبی را اقامه کند و تعقیبات آن را به جای آورد، میهمان خداست و خداوند بر خود واجب کرده که میهمان خود را اکرام کند.[1]

پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) می­فرماید: کسی که نماز واجبی را به جا آورد، خداوند برایش دعای مستجابی کنار گذاشته که اگر صلاح باشد آن را در دنیا به او اعطا فرماید و اگر نه آن را در آخرت به او عنایت فرماید.[2]

امام صادق (علیه­السلام) می­فرماید: کسی که بلافاصله بعد از نماز واجب، تسبیحات حضرت زهرا (سلام­الله­علیها) را انجام دهد، خداوند متعال گناهان او را می­آمرزد. [3] همچنین در جای دیگر می­فرماید: ثواب این تسبیح از ثواب هزار رکعت نماز مستحبی بالاتر است.[4]         

پی نوشتها:  [1]  . أبِی عَبْدِ اللهِ (علیه­السلام) قَالَ مَنْ صَلَّى صَلاةً فَرِیضَةً وَ عَقَّبَ إِلَى أخْرَى فَهُوَ ضَیْفُ اللهِ وَ حَقٌّ عَلَى اللهِ أَنْ یُکْرِمَ ضَیْفَهُ. (الکافی، ج3، ص341)  [2]  . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی­الله­علیه­وآله) مَنْ أَدَّى فَرِیضَةً فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ فَإِنْ شَاءَ عَجَّلَهَا لَهُ فِی الدُّنْیَا وَ إِنْ شَاءَ أَخَّرَهَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ. (مستدرک‏الوسائل، ج5، ص28)  [3]  . قَالَ أبُو عَبْدِ اللهِ (علیه­السلام) مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ (علیهاالسلام) قَبْلَ أنْ یَثْنِیَ رِجْلَیْهِ مِنْ صَلاةِ الْفَرِیضَةِ غَفَرَ اللهُ لَهُ وَ لْیَبْدَأ بِالتَّکْبِیرِ. (الکافی، ج3، ص342)  [4]. أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه­السلام) یَقُولُ تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ (علیهاالسلام) فِی کُلِّ یَوْمٍ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلاةٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ صَلاةِ أَلْفِ رَکْعَةٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ. (الکافی، ج3، ص343)



[ سه شنبه 90/10/6 ] [ 3:40 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

نماز (8) نماز اوّل وقت و فواید آن

بسم الله الرحمن الرحیم 

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

نماز اوّل وقت:

کسانی که نماز خود را در اوّل وقت آن به جا می­آورند در مقایسه با کسانی که اینگونه نیستند، نگرش یکسانی در مورد نماز ندارند. گروه دوم هر وقت به یاد نماز خوانده­ نشده­ی خود می­افتند، دلهره­ و اضطرابی وجودشان را فرا می­گیرد. این دلشوره ادامه دارد تا اینکه نماز خود را بخوانند و از دستش خلاص شوند. چنین نمازی، نه از روی عشق و محبّت به نماز؛ بلکه به انگیزه­ی رهایی از این تکلیف سخت بوده است. این افراد به نماز به عنوان تکلیفی سنگین و نگران کننده نگاه می­کنند و ممکن است از اعماق وجود دوست داشته باشند که «ای کاش خداوند تکلیفی به عنوان نماز نداشت!». این نگرش موجب می­شود تا به تدریج از نماز فاصله گیرد و ـ نعوذ بالله ـ برای مدتی اصل نماز را کنار بگذارد تا اینکه وقتی به یاد نماز افتاد با خود بگوید: «اصلا نماز نمی­خوانم تا اینکه دلشوره­ی انجام ندادن این تکلیف در وجودش سایه نیندازد!».  

در مقابل، کسی که نماز خود را در اوّل وقت آن به جا می­آورد، هر وقت به یاد نماز می­افتد نفس راحتی می­کشد و از اینکه وظیفه­ی خود را به موقع انجام داده احساس «عزّت نفس» و «ارزشمندی» می­کند. نماز این شخص، نه به نیّت ادای تکلیف و رهایی از آن؛ بلکه از روی محبّت و علاقه به خدای متعال و عشق به انجام تکلیف الهی است. نماز اوّل وقت نزد خدای سبحان ارزش بسیار زیادی دارد و تا وقتی که این نمازگزار مقید به نماز اوّل وقت است، شیطان نمی­تواند به راحتی در او نفوذ کرده و توفیق نماز را از او سلب نماید.  

بنابراین برای این که همیشه نماز بخوانید بهترین کار این است که مقید به نماز اوّل وقت شوید. توجه داشته باشید که شیطان برای این که نماز را از شما بگیرد، سعی دارد تا در اوّلین قدم شما را از نماز اوّل وقت دور سازد. اگر توانست کسی را از نماز اوّل وقت دور سازد، به تدریج فاصله­ی او را با نماز اوّل وقت بیشتر و بیشتر می­کند تا جایی که شخص را در لبه­ی پرتگاه ترک نماز قرار دهد و با اندک تلنگیری در تنهایی و تاریکی ترک نماز رهایش سازد. پس وقتی تصمیم گرفتید نماز را در اوّل وقت بخوانید، مقید باشید که حتی برای نیم ساعت هم که شده آن را به تأخیر نیندازید؛ چرا که پذیرش تأخیر نیم ساعتی، فتح بابی برای شیطان است تا امیدوارانه به وسوسه­ها و فشارهای خود ادامه دهد و شما را راضی به پذیرش تأخیرهای بیشتر نماید.   

توجه: کسانی که به علت موقعیت کاری و درسی خود نمی­توانند نماز را هنگام اذان اقامه کنند، لااقل در اوّلین فرصت ممکن نماز خود را اقامه کنند، تا از فیض و برکات نماز اوّل وقت بی­بهره نمانند.       

فضیلت نماز اول وقت در روایات:

پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) می­فرماید: هیچ بنده­ای نیست که مراقت اوقات نماز باشد مگر اینکه سه چیز را برای او تضمین می­کنم؛ «آسودگی در هنگام مردن»، «از بین رفتن غم و اندوه­ها»، و «نجات از آتش جهنم».[1]    

امیرالمؤمنین (علیه­السلام) می­فرماید: در خواندن [به موقع] نمازهای پنج­گانه مراقبت کنید؛ زیرا این نمازها در پیشگاه خداوند متعال منزلت خاصی دارند.[2] 

پی نوشتها:  [1]  . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی­الله­علیه­وآله) : مَا مِنْ عَبْدٍ اهْتَمَّ بِمَوَاقِیتِ الصَّلاةِ وَ مَوَاضِعِ الشَّمْسِ إِلَّا ضَمِنْتُ لَهُ الرَّوْحَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ انْقِطَاعَ الْهُمُومِ وَ الأَحْزَانِ وَ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ. (مستدرک‏الوسائل، ج3، ص148، ح32) [2]  . امیرالمؤمنین (علیه­السلام): حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ الْخَمْسِ فِی أَوْقَاتِهَا فَإِنَّهَا مِنَ اللَّهِ جَلَّ­وَعَزَّ بِمَکَانٍ. (بحارالأنوار، ج74، ص294)


[ شنبه 90/10/3 ] [ 9:22 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

نماز (7) اصل کار که حضور قلب است. پس چرا باید نماز بخوانیم؟!

بسم الله الرحمن الرحیم 

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

چرا نماز می­خوانیم؟

طبق روایات اهل بیت (علیهم­السلام)  علت اصلی هر چیزی که خدای متعال حرام یا واجب کرده، به نفع و ضرر دنیوی یا اخروی ما برمی­گردد. یعنی خدای متعال که می­داند انجام برخی از کارها موجب ضرر دنیوی یا اخروی قابل توجه است، انجام آن کار را از ابتدا حرام کرده تا بندگانش مبتلا به صدمات آن نشوند. همچنین خدای متعال می­داند که انجام برخی از کارها سود بسیار زیادی برای انسان دارد تا جایی که از دست دادن آن سود صدمه­ای بزرگ برای او به جای خواهد گذاشت. لذا در قالب یک دستور آمرانه ما را تشویق به انجام آن کار می­کند. با این مطلب روشن شد که هدف از امر و نهی الهی، کسب سود و دفع زیان برای خود ما می­باشد و در این میان هم نفع و زیانی متوجه خدای سبحان نخواهد شد.

البته لازم به ذکر است که توقع نمی­رود ما بتوانیم به سود و زیان همه­ی واجب­ها و حرام­های الهی پی­ ببریم. ما در محضر خدای حکیم همچون کودکی هستیم که قادر به درک بسیاری از سود و زیانهایش نمی­باشیم. اما می­دانیم که امر و نهی خدای متعال از روی حکمت است و خدای حکیم هم کار بیهوده انجام نمی­دهد. روی همین اساس احکام او را به دیده می­نهیم و با اطمینان خاطر به آنها عمل می­کنیم.   

برخی بدون توجه به این مطلب مهم، به اشتباه می­گویند: خداوند چه نیازی به عبادت و نماز ما دارد؟ این افراد توجه ندارند که خدای متعال هیچ نیازی به ایمان ما ندارد. او بی­نیاز مطلق و عاری از هرگونه نقصی است. اگر تمام مردم روی زمین کافر شوند از خدایی خدا چیزی کم نمی­شود و اگر هم همه مؤمن و متقی شوند چیزی به او افزوده نمی­گردد. عبادت خدای متعال تنها راه برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی است و نماز هم نردبان عروج به کمالات انسانی است.

حال که بحث به اینجا کشید لازم می­دانم نکته­ی دیگری هم مطرح کنم. در کنار مطلبی که تا اینجا بیان شد، احکام الهی فایده­ی خاص دیگری هم دارد و آن تقویت روحیه­ی عبودیت و بندگی است. مهمترین مقام برای هر انسانی این است که همواره این واقعیت بزرگ را آویزه­ی گوش خود کند که او بنده­ی خدای متعال است و هر چه دارد همه از اوست. مقام عبودیت خداوند چنان وسعتی دارد که حتی از مقام رسالت هم بالاتر است. روی همین اساس در تشهد نماز، ابتدا شهادت می­دهیم که پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) عبد خدا بود و بعد از آن شهادت به رسالت او می­دهیم. پذیرفتن عبودیت خدای سبحان اقتضا دارد تا هر چه گفت بدون چون و چرا بپذیریم حال که به فسلفه­ی احکام او پی ببریم و چه به فلسفه­ی آن پی نبریم. اگر کسی صرفا به دلیل نفع و ضرر خود احکام الهی را اجرا کند، هر چند که به هدفش می­رسد؛ اما چون در این میان فقط «خود» را می­بیند، هنوز بویی از «عبودیت» خدای ربّ العالمین را استشمام نکرده است. اما کسی که هدفش از اطاعت دستورهای الهی را پذیرش بندگی او قرار داده، در جرگه­ی بندگی خدا راه پیدا کرده و بهره­ی بسیار بالاتری از اعمال خود خواهد برد. 

اینجاست که فاصله­ای بزرگ میان مردم ایجاد می­گردد. برخی از مردم که در عمل به دستورات الهی توجهی به جنبه­ی عبودیت آن ندارند، به محض مشاهده­ی حکمی که سود و زیان آن برایشان نامعلوم است به سادگی از آن نافرمانی می­کنند و می­گویند: تا نفهمم که ترک این کار حرام چه زیانی برای «من» دارد، آن را ترک نمی­کنم و تا نفهمم که انجام این کار واجب چه سودی برای «من» دارد، آن را انجام نخواهم داد. حتی برخی قدم را فراتر گذاشته و با پشت کردن به احکام الهی می­گویند «من» دوست دارم به شیوه­ی دیگری با خدای خود صحبت کنم. کی گفته تنها راه تقرب به درگاه الهی نماز است؟! «من» به جای نماز می­نشینم و در دلم با خدای یکتا مناجات می­کنم! چنین شخصی از یاد برده است که خداوند نیازی به مناجات ما ندارد. او با این دستورها عبودیت و اطاعت پذیری ما را می­خواهد. او می­خواهد تا با تقویت روحیه­ی عبودیت، ما را از بندگان خوب و ممتاز خود گرداند و به کمالات عالی انسانی برساند. اما کسی که متکبرانه به خدا و دستورات او پشت کرده و راه خاص خود را طی می­کند. نه به خدا می­رسد و نه به کمال انسانی خود. چنین شخصی در دنیا سرگردان کبر و منیت خود است و در آخرت هم بی­نصیب از لطف خداوند.

حضرت زهرا (سلام­الله­علیها) در مورد علت وجوب نماز می­فرمایند: خداوند متعال نماز را واجب کرد تا انسان­ها از تکبر دوری کنند.[1]

پی نوشتها:  [1]  . قَالَتْ فَاطِمَةُ (علیهاالسلام) فِی خُطْبَتِهَا: فَرَضَ اللهُ … الصَّلاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْر. (وسائل‏الشیعة، ج1، ص22)


[ پنج شنبه 90/9/24 ] [ 3:35 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]
[ مطالب جدیدتر ] .::. [ مطالب قدیمی‌تر ]

درباره وبلاگ



ای برادر ! پشتیبان «ولی فقیه» باش، اما پیشاپیش «ولی فقیه» بایست و تیرهای زهر آگین دشمن را که به سوی او روانه می شوند به جان خریدار شو ... تنها عافیت طلبان دنیا دوست هستند که عوام فریبانه از «ولایت» و «ولایت مداری» دم میزنند، اما در هنگامه ی فتنه ها و امتحان های سخت، پشت سر ولی فقیه سنگر می گیرند، تا دنیای خود را در خطر نبینند .

پیوندهای روزانه

سایت هم اندیشی دینی
منبــــر مکتــوب
سلمان علی (سیاسی)
طلبه پاسخگـــــو
تبدیل سال شمسی به قمری ومیلادی
سایت خبرگزاری فارس
سایت خبری رجا نیوز
سایت خبری جهان نیوز

آرشیو ماهانه

علوم قرآنـــی
نکتــه های قرآنــی
معصومین (علیهم السلام)
امیرالمؤمنین (علیه السلام)
حضرت زهرا (سلام الله علیها)
امام حسین (علیه السلام)
امام زمان (ارواحنا له الفداه)
حضرت اباالفضل (علیه السلام)
حضرت معصومه (سلام الله علیها)
نمـــــــــــــاز (راه کارها و موانع)
سلسله مباحثی پیرامون رجعت
تفسیر خطبه 222 نهج البلاغه
تفسیر خطبه 223 نهج البلاغه
ادعیه و اذکار مختلف
اخلاقی *1*
اجتمــــاعـی *1*
سیاسی
سیاسی ـ فتنــــه
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *1*
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *1*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *3*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *4*
پاسخگویی به سؤالات خانوادگی
راه نجات از عشق به جنس مخالف
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *1*
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *1*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *3*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *4*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *5*
تربیت دینی کودک *1*
تربیت دینی کودک *2*
تربیت دینی کودک *3*
تحلیلی بر برائت از جبت و طاغوت
سلسله درس هایی از معاد *1*
سلسله درس هایی از معاد *2*
سلسله درس هایی از معاد *3*
سلسله درس هایی از معاد *4*
سلسله درسهایی از کربـــلا *2*
سخنرانی کوتـاه (عمومی و دبستانی)
دانلود کتابهای مدیر وبلاگ
لطیفه، معما و مطالب خواندنی
آیین همسرداری
مناسبتهای ویژه
متفرقه
سوره کهف 1
تفسیر جامعه کبیره 2

پیوندها

شیعه در روایات اهل سنت
آیین شکوفایی / راهکارهای عملی در تربیت دینی کودک
کتاب پیوند جوان با نماز
دفاع از شیعه در روایات اهل سنت. مقدمه آیت الله خزعلی
پیوند جوان با نماز (ویرایش جدید)
آشیانه مهر (اصول و کلیدهایی از زندگی زناشویی)
سایت هم اندیشی دینی
کتاب چشمه هدایت (چیرامون امام هادی)
میزان تشیع (برسی سند زیارت عاشورا)
قالب پارسی بلاگ|قالب وبلاگ مدافعان حرم پارسی بلاگ
تور هند|لینک بیلدینگ
قیمت کرکره برقی پارکینگ|طراحی جواهر
خرید سامانه پیامک

سایت آوازک

جا لیوانی ماشین|شلف دکوری
رزرو هتل|بلوم
|فیلم
درگاه پرداخت واسط|هتل بندرعباس
هتل کیش
عکس جدید

دیگر امکانات


بازدید امروز: 96
بازدید دیروز: 189
کل بازدیدها: 2363708

طراح قالب: آوازک

[ طراح قالب: آوازک ]
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ]