وبلاگ هــم انــدیشـی دینــی

صفحه اصلی عناوین مطالب تماس با من قالب وبلاگ Feed

گریه ی امیر کبیر در آخرین لحظات عمر

بسم الله الرحمن الرحیم

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

حضرت آیت الله العظمی اراکی می­فرمودند:

بعد از فوت امیر کبیر او را در خواب دیدم و دیدم کا جایگاه رفیعی دارد.

به او گفتم این مقام رفیع را از کجا بدست آوردی؟

گفت: وقتی رگهای مرا زدند خون از بدنم جارج شد. به تدریج عرق و عطش وجودم را فرا می­گرفت. در این حین به یاد تشنگی اباعبد الله الحسین (علیه­السلام) افتادم . با خود گفتم من که یک زخم بیشتر در بدنم ندارم و اینگونه شدم حالا حضرت که بدنشان پر از زخم بود چه کشیدند؟

اشک در چشمانم جمع شد و با این حال از دنیا رفتم. خلاصه هر چه در آن دنیا دارم از برکت همان قطره اشکی بود که حین مردن داشتم.

توجه داشته باشیم که اگر گریه کردن برای امام حسین (علیه­السلام) این­گونه ارزشمند است، گریه کردن برای مادر ایشان فاطمه­ی زهرا (سلام­الله­علیها) چقدر ارزشمند است!

پس سعی داشته باشیم احترام ایام فاطمیه را حفظ کنیم و چند روزی هم که شده خود را در غم امام زمان (عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف) شریک بدانیم. (انشاء الله)    

تذکر: هر کسی توفیق این چنین اشکهایی را ندارد. کسی می­تواند این­گونه باشد که عمری را به یاد امام و به دور از گناه و معصیت سپری کرده باشد و یا اگر زمانی گناه می­کرده توبه کند و اعمالش را اصلاح نماید.



[ شنبه 90/1/27 ] [ 9:32 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

دروغ (3) توریه چیست؟

مطلب قبلی (دروغ مصلحتی) : http://andiseh57.parsiblog.com/1891720.htm

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

تعریف توریه:

انسان گاهی اوقات در مضیقه­ای قرار می­گیرد که اگر راست بگوید متحمل ضرر می­شود و اگر هم دروغ بگوید مبتلا به گناه کبیره شده است. در این صورت بهترین راه فرار متوسل شدن به «توریه» است.

پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) فرمود: همانا در سخنان سربسته، راه فراری است از دروغ.  

أن فی المعاریض لمندوحة عن الکذب‏.[1]

مرحوم شیخ انصاری در مکاسب محرمه می­فرمایند: هیچ اشکالی بین فقها در جواز توریه نیست و همه قبول دارند که توریه حرام نمی­باشد.

نمونه­ی1: از آیت الله ناصری سؤال کردند آقا! برخی نزد ما می­آیند و تقاضای پول می­کنند و ما می­دانیم که هرگز پول ما را پس نمی­دهند. به آنها چه بگوییم؟ ایشان فرمودند دستتان را جلو بیاورید و بگویید: «ببخشید دستم خالی است».

هنگام گفتن این جمله منظور شما این است که در داخل دستتان چیزی نیست ـ که حرف راستی زده­اید ـ اما مخاطب گمان می­کند منظور شما این است که اصلا پولی ندارید! 

نمونه­ی2: ممکن است کسی زنگ درب خانه­ی شما را بزند و بگوید با فلانی کار دارم. از طرفی شخصی هم که در خانه است به هر دلیلی نمی­خواهد با او مواجه شود. در این صورت آن شخص می­تواند به اطاق دیگری برود و شما به شخصی که پشت درب است بگویید: «فلانی اینجا نیست» و هنگام گفتن این کلام، اشاره کنید به اطاقی که در آن هستید. شبیه چنین مطلبی را از امام صادق (علیه­السلام) سؤال کردند که حضرت فرمودند: این صحبت اشکالی ندارد و دروغ نیست.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه­السلام) فِی الرَّجُلِ یُسْتَأْذَنُ عَلَیْهِ فَیَقُولُ لِلْجَارِیَةِ قُولِی لَیْسَ هُوَ هَاهُنَا قَالَ لَا بَأْسَ لَیْسَ بِکَذِبٍ.[2]    

نمونه­ی3: از شخصی پرسیدند: خلیفه­ی بعد از پیامبر کیست؟ او دید اگر راست بگوید سرش را از دست می­دهد و اگر هم دروغ بگوید که نمی­شود. به ناچار توریه کرد و گفت: «مَن بِنتُهُ فی بَیتِه» یعنی خلیفه­ی بعد از پیامبر (صلی­الله­علیه­وآله) کسی است که دخترش در خانه­اش است. او گمان کرد که ابوبکر را می­گوید. چرا که ابوبکر، پدر زن پیامبر اکرم بود. ولی منظور او علی (علیه­السلام) بود، چرا که دختر پیامبر (صلی­الله­علیه­وآله) در خانه­ی علی (علیه­السلام) بود.[3]

تذکر: این مورد، با توجه به این که در راستگویی ضرر بزرگی به شخص وارد می­شود، از موارد جواز دروغ است، هر چند که اگر انسان بتواند توریه کند پسندیده است که دروغ نگوید.

نمونه­ی4: وقتی از حضرت ابراهیم (علیه السلام) سؤال کردند که چه کسی بتها را شکست، آن حضرت فرمود:

«بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ».[4]

بلکه بزرگ‏ترینشان چنین کرده است. اگر سخن مى‏گویند از آنها بپرسید

این مطلب حضرت ابراهیم (علیه السلام) در حالی است که همه­ی بتها را ایشان شکسته بود، نه بت بزرگ! حضرت ابراهیم دروغ نگفت، بلکه اگر دقت کنید ایشان شکسته شدن بتها توسط بت بزرگ را متوقف بر سخن گفتن آنها کردند. یعنی گفتند اگر بتها سخن می­گویند بت بزرگ آنها را شکسته است. حاصل این کلام آن است که اگر سخن نمی­گویند ـ که نمی­گویند ـ پس آنها نشکسته­اند. این مطلب را امام صادق (علیه السلام) بیان فرمودند. [5] 

  در تفسیر مجمع البیان آمده است: جمله ی «إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ»، قید براى جمله ی «بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ» است، و تقدیر آن چنین است که: این کار را بت بزرگ کرده، اگر چنانچه‏ بت حرف مى‏زند، و چون حرف زدن بت محال است، پس انجام این کار، و هر کار دیگرى نیز از آن محال است. و آن گاه این مفسر جمله ی «فسئلوهم» را جمله معترضه گرفته‏ است.

توجه: بهترین نوع کلام، راستی و صداقت است و «توریه» به خاطر رهایی از مخمصه و پرهیز از دروغ، جایز شمرده شده است. پس جواز «توریه» موجب نشود که در گفتار خود توریه محور شویم؛ زیرا در این صورت ممکن است آهسته، آهسته شجاعت گفتن کلام صادقانه را از دست بدهیم و در دام دروغ بیفتیم.  

پی نوشتها:   

 [1]  . شرح‏نهج‏البلاغة، ج6، ص360. کنزالعمال، حدیث8249. [2]  . وسائل‏الشیعة، ج12، ص254. [3]  . البته این شخص اگر مضطر شده باشد بنا بر نظر بسیاری از فقها می­توانسته از روی تقیه دروغ هم بگوید. اما برخی دیگر از فقها می­فرمایند: شخص مضطر در صورتی می­تواند دروغ بگوید که امکان توریه برایش مهیا نباشد. [4]  . سوره­ی انبیاء، آیه­ی 63. [5]  . بحارالأنوار، ج69، ص240



[ سه شنبه 89/10/14 ] [ 10:8 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

دروغ (2) دروغ مصلحتی چیست؟

 مطلب قبلی: (علت واقعی دروغ) http://andiseh57.parsiblog.com/1887950.htm

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

دروغ مصلحتی

برخی به غلط گمان می­کنند ملاک جواز در ارتکاب به دروغ، نفع و ضرر آنهاست. بدین معنا که هر جا منافع خود را در خطر دیدند، بتوانند به راحتی دروغ بگویند، و حال آنکه باید توجه داشت همه­ی کسانی که دروغ می­گویند به نوعی نفع خود را در دروغگویی می­پندارند و اگر بنا باشد چنین دروغهایی جایز باشد باید همه­ی دروغها را جایز شمرد!

امام کاظم (علیه­السلام) در ضمن موعظه­ای به هشام فرمود: ای هشام! عاقل هرگز دروغ نمی­گوید، اگر چه منافع او در آن باشد. یَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ لَا یَکْذِبُ وَ إِنْ کَانَ فِیهِ هَوَاه‏.[1]

قبح برخی از کارها ذاتی و برخی دیگر غیر ذاتی است. به عنوان مثال: قبح ظلم، قبح ذاتی است و روی همین اساس استثناء پذیر هم نیست. یعنی انسان در هیچ حالی جایز نیست که به کسی ظلم کند هر چند که آن شخص دشمن ما و یا حتی دشمن دین خدا باشد. اما قبح دروغ، ذاتی نیست. یعنی دروغ فی نفسه فبیح نیست بلکه به خاطر مفاسدی که دارد قبیح شمرده شده است. پس اگر در شرایطی مفسده­ای بر دروغ بار نشود و حتی راستگویی دارای مفسده شد، در این صورت نه تنها دروغگویی مذموم نیست، بلکه دروغگویی امری ممدوح شمرده می­شود و راستگویی هم امری مذموم نامیده می­شود.

با توجه به این مطلب، می­توان نتیجه گرفت که اصل در همه­ی دروغها این است که حرام و قبیح باشند مگر دروغی که دارای مصلحتی بزرگ باشد که بر مفسده­ی دروغگویی غلبه کند. در چنین مواردی عقل هر انسانی حکم می­کند که جهت دفع مفسده­ی بزرگتر، سخن کذبی را بر زبان جاری کند.

عَنِ الصَّادِقِ علیه­السلام قَالَ الْکَذِبُ مَذْمُومٌ إِلَّا فِی أَمْرَیْنِ دَفْعِ شَرِّ الظَّلَمَةِ وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَیْنِ.[2] دروغ مذموم است مگر در دو امر: دفع کردن شر ظالم و اصلاح ذات البین. (توجه لسان این روایت در مقام بیان همه­ی موارد جواز دروغ نیست، بلکه در مقام بیان دو مورد از مجوزات دروغ است)

به عنوان مثال رابطه­ی بین دو برادر مسلمان اهمیت فوق العاده­ای دارد، حال اگر اصلاح این رابطه متوقف بر گفتن کلمات دروغی باشد، می­توان استثناءاً این کلمات دروغ را به کار برد تا این دو برادر دینی به یکدیگر نزدیک شوند.

همچنین اگر انسان مضطر شود می­تواند برای رفع این اضطرار شدید، دروغی را بر زبان جاری سازد. فرض بفرمایید که شما در شرایطی گرفتار شده­اید که اگر عقیده­ی قلبی خود را بر زبان جاری سازید شما یا وابستگانتان متحمل ضرر مالی یا جانی می­شوید. در چنین مواردی می­توانید برای رفع اضطرار استثناءاً دروغ بگویید. (البته توجه داشته باشید که این دروغ نباید به گونه­ای باشد که کسی متضرر شود)     

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی­الله­علیه­وآله یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّ الْکَذِبَ فِی الصَّلَاحِ وَ أَبْغَضَ الصِّدْقَ فِی الْفَسَاد.[3] همانا خداوند متعال دروغ در راه صلاح را دوست دارد و ازسخن راستی که موجب فساد شود متنفر است. 

مطلب بعدی (توریه چیست؟) : http://andiseh57.parsiblog.com/1893717.htm

پی نوشتها:  

 [1]  . الکافی، ج1، ص17. [2]  . مستدرک‏الوسائل، ج9، ص96. [3]  . من‏لایحضره‏الفقیه، ج4، ص352.



[ دوشنبه 89/10/13 ] [ 9:21 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

دروغ (1) علت واقعی دروغ چیست؟

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

علت واقعی دروغ چیست؟

قَالَ امیرالمؤمنین (علیه­السلام) : . . . وَ عِلَّةُ الْکَذِبِ أَقْبَحُ عِلَّةٍ.[1]

 علت دروغ، از زشت­ترین علتهاست.  

 حضرت در این بیان از مطرح کردن علت واقعی دروغ خودداری کردند هر چند که آن را زشت ترین خصلت دانستند، اما با نگاهی به روایتهای دیگر می­توان به علت این خصلت بد پی برد.

پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­واله) در بیان علت دروغگویی می­فرماید: دروغگو، دروغ نمی­گوید مگر به خاطر حقارت نفس و بی شخصیتی که در خود می­یابد.

امیرالمؤمنین (علیه­السلام) هم می­فرماید: دروغگو، حقیر و ذلیل است.

با توجه به این روایتها می­توان فهمید که علت اصلی برای دروغگویی بی شخصیتی و حقارت درونی است و همین خصلت است که انسان را وادار به دروغگویی می­کند.

مهمترین عاملی که موجب می­شود، انسان از بدی­ها دست بکشد و به سوی خوبیها برود، کرامت نفس و شخصیت درونی است:

قَالَ امیرالمؤمنین (علیه­السلام) مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهْوَتُهُ.[2] 

کسی که کرامت نفس پیدا کرد، [پشت پا زدن به]خواسته­های شهوانی برایش آسان می­گردد.

قَالَ امیرالمؤمنین (علیه­السلام) مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا.[3]

کسی که کرامت نفس پیدا کرد، دنیا [و آفتنهای آن] بر او آسان می­گردد.

اما کسی که این حس را از دست داد، درهای هر گونه بدی به رویش باز می­شود و انتظار هر نوع کار زشتی را می­شود از او داشت:  

قَالَ امیرالمؤمنین (علیه­السلام) مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ.[4] 

کسی که کرامت نفس خود را از دست داد، دیگر از شرش ایمن نباش.

روی همین اساس است که حضرت امیر فرمودند: علت دروغگویی، از بدترین و زشت ترین علتهاست.

اگر خدای ناکرده برخی از اطرافیان ما مبتلا به دروغگویی هستند، باید کرامت نفس را در آنها زنده کنیم تا دست از این گناه زشت خود بردارند. مخصوصا در تربیت فرزند توجه کامل به این نکته، بسیار ضروری است. وقتی بچه­ای از والدین و اطرافیان خود محبت نبیند و یا اینکه والدین شخصیتش را جلو دیگران تباه سازند، خلأ شخصیتی بزرگی در درونش ایجاد می­گردد. کودک شما همواره خود را کوچک و حقیر می­بیند و نمی­تواند با واقعیت درونی­اش کنار بیاید. به همین جهت است که برای جبران حقارت درونی خود، متوسل به دروغ می­شود. حتی ممکن است به دزدی ـ که دروغ عملی است ـ پناه ببرد. برای درمان این خصلت بد هم باید بعد از آگاه کردن فرزند از زشتی کارش، او را تکریم و احترام کرد تا با دستیابی به عزّت نفس، ریشه­ی دروغگویی در درونش خشکیده شود. 

 تذکّر:  

 

1ـ معصومین (علیهم­السلام) در بیان علت رفتارها، به امّهات و ریشه­های اصلی اشاره می­فرمایند و کاری با مسائل فرعی و حاشیه­ای ندارند.  

2 ـ درست است که دروغ علل مختلفی دارد، اما علل دیگر در مقایسه با ریشه­ی اصلی دروغ یا آنچنان اهمیتی ندارند و یا اینکه بازگشتشان به همان ریشه­ی اصلی (حقارت درونی) است.  

مطلب بعدی : (دروغ مصلحتی) http://andiseh57.parsiblog.com/1891720.htm

 

پی نوشتها:  

 [1]  . مستدرک‏الوسائل، ج9، ص87. [2]  . بحارالأنوار، ج67، ص78.   [3]  . بحارالأنوار، ج75، ص135. [4]  . بحارالأنوار، ج72، ص300    



[ یکشنبه 89/10/12 ] [ 10:38 صبح ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

چگونه با حضور قلب نماز بخوانیم.

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

 

چگونه با حضور قلب نماز بخوانیم؟

متأسفانه بسیاری از ما با وجودی که اهل نماز و عبادت هستیم  با خداوند خلوت و انس نداریم. حتی در نمازمان هم ـ که خود باید محل خلوت و انس با خداوند باشد ـ خلوتی نداریم و حاضر نیستیم برای چند دقیقه از همه­ی دنیا ـ محبتها و تلخیهای آن ـ بگذرید و فقط و فقط با خداند خلوت کنیم.

 

برای رسیدن به حضور قلب راهکاری پیشنهاد می­گردد:

در روز 10 الی 15 دقیقه برای خداوند کنار بگذاریم تا در حالت سجده با خداوند صحبت کنیم. وقتی به سجده می­روید سعی کنید نعمتهایی را که خداوند از اوّل زندگی به شما عطا فرموده از نظر خود بگذرانید و در مقابل هر نعمتی بگویید «الحمد لله». بعد از این کار سعی کنید دوباره به اوایل زندگی خود برگردید و این بار گناهان خود را به خاطر آورده و در مقابل هر کدام یک بار بگویید «أستَغفر الله». وقتی موفق شدید به لطف الهی این کار را انجام دهید، خواسته­های خود را از خداوند بخواهید و با زبان خود با او صحبت کنید. وقتی صحبت تمام شد دوباره حمد و ثنای الهی را بر زبان جاری کنید که به شما این توفیق و اجازه را داد تا با او صحبت کنید و حمد و سپاسش را بگویید.

در روزهای بعد هم در همان ساعت و ترجیحا در همان مکان دوباره این کار را انجام دهید و همواره مقید به این کار باقی بمانید.

سعی کنید در ابتدای کار سجده­های طولانی نداشته باشید تا اینکه شیرینی عبادت در کامتان بماند. وقتی یاد گرفتید که با خداوند خلوت کرده و با او صحبت کنید اندک اندک در نمازتان هم ـ که به معنای واقعی کلمه محل خلوت با خداوند و عشق ورزی با اوست ـ خداوند را خواهید یافت و نماز را با حضور قلب خواهید خواند. (انشاء الله)

شاید تذکر این نکته لازم باشد که همه­ی این کارها وقتی به خوبی ثمر می­دهد که قبل از آن عزم بر ترک گناه و عمل به واجبات داشته باشیم.                    

 

عاقل به قوانین خِرَد راه تو     پوید     دیوانه برون از همه، آیین تو جوید

تا غنچه­ی بشکفته­ی این باغ که بوید    هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید

بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه

 

اگر شما هم راهکاری به نظر مبارکتان رسید مرقوم بفرمایید.

 



[ دوشنبه 89/8/24 ] [ 6:23 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]

چه کار کنیم که همیشه نماز بخوانیم؟

 

 

بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.

 همیشه نماز بخوانیم

سؤالی که اغلب جوانها می پرسند این است که: «چکار کنیم که به صورت مداوم نماز بخوانیم و در خواندن آن کوتاهی نکنیم». 

 

جواب بنده به سؤال این گونه است: (البته شما هم اگر راهکار دیگری داشتید بیان بفرمایید)

 

 

1 . توجه به اهمیت نماز در زندگی و عواقب ترک آن. 

نماز در میان اعمال واجب جایگاه ویژه­ای دارد تا جایی که در معرفی آن فرموده­اند: «نماز ستون دین است». ساختمانی که در آن سکونت دارید ممکن است بدون لامپ و آشپزخانه و حتی بدون در و پنجره قابل تحمل باشد؛ اما سکونت در ساختمان بدون ستون امری غیر ممکن است. چرا که با حذف ستون چیزی از ساختمان باقی نمی­ماند، که بتوانیم در آن سکونت کنیم. ستون ساختمان دین ما، نماز است و اگر مسلمانی نماز نداشته باشد در واقع ساختمان دینش فرو ریخته و دینی ندارد تا در پرتو آن، اعمال صالحش مورد قبول خداوند متعال قرار گیرد. روی همین اصل مهم است که در قیامت اوّلیلن عملی که مورد سؤال قرار می­گیرد نماز است. حال اگر نماز مورد قبول واقع شد (معلوم می­شود که آن مسلمان دیندار بوده است) به مابقی اعمال خیرش هم رسیدگی می­شود. اما اگر نمازی نداشت و یا نمازش مورد قبول واقع نشد به هیچ وجه پرونده­ی دیگر اعمال خوبش را باز نخواهند کرد چرا که انسان بی دین هر کار خیری که انجام دهد (به علت نداشتن نورانیت) در دنیای خاکی جا می­ماند و اثری از آن در آخرت نمایان نخواهد شد. به همین دلیل است که همواره نماز، آخرین سفارش همه­ی انبیای الهی بوده است.

اما عقوبت ترک نماز: گفتیم که نماز برای دین، همانند ستون برای ساختمان است. حال تصور کنید ساختمانی که در آن سکونت دارید برای چند لحظه ستونهایش از جا کنده شوند. چه اتفاقی رخ می­دهد؟ بله! همه­ی ساختمان با اسباب و اثاثیه­اش فرو می­ریزد و همه­ی سرمایه­ای که در طول دهها سال جمع کرده­اید به یکباره از دستتان خواهد رفت. کسی هم که فقط یک نماز واجب را از روی عمد ترک کند روی همه­ی اعمال خوب گذشته­اش پوشیده شده و خود را به یکباره دست خالی خواهد دید.           

2. کنار گذاردن گناه و معصیت. 

توضیح: نماز معراج مؤمن است و گناه در بند کشنده­ی روح آدمی. حالا کسی که اهل گناه و معصیت است وقتی نماز می­خواند دچار تعارضی عجیب می­شود. چرا که از یک سو، نماز می­خواهد او را به عالم بالا ببرد و از سوی دیگر، گناه او را به قعر زمین می­کشاند. در این کشمکش روح انسان خود را در فشار عجیبی می­بیند که تحمل آن برایش بسیار سخت است. به همین دلیل است که وقتی گنه کاران وارد نماز می­شوند همانند کسی که در زندان افتاده به سرعت خم و راست می­شوند تا اینکه نماز خود را به آخر برسانند. حتی بعد از اتمام نماز هم حاضر نیستند برای چند دقیقه­ای که شده، در مکان نماز بنشینند و بلافاصله جای خود را ترک می­کنند. در این کشمکش عجیب، ممکن است برخی گمان کنند راه رهایی از آن فشار روحی، ترک نماز است در حالی که نماز عبادتی نورانی و ملکوتی است و با کنار گذاردن آن نه تنها مشکل انسان حل نمی­شود بلکه پیچیده­تر هم خواهد شد. حالتی که نماز برای نمازگزار آشکار می­کند واقعیتی تأسف بار از درون او و چشمه­ی بسیار کوچکی از فشار قبر است که بعد از مرگ برایش رخ خواهد داد. نماز به او هشدار می­دهد که در درونش چه می­گذرد و با زبان بی زبانی به او گوشزد می­کند که چه درون آلوده و سیاهی دارد. پس راه صحیح این است که هشدار نماز را جدّی بگیریم و با استعانت از نماز به جنگ شیطان درونی خود برویم و با عزم جدی بر ترک گناه، خود را از جهنم درونی خود نجات دهیم.  

3. تقید به نماز اوّل وقت .

توضیح: تصور ما از نماز در وقتی که آن را در اول وقت می­خوانیم کاملا متفاوت از وقتی است که آن را در آخر وقت می­خوانیم. کسی که نماز خود را به تأخیر می­اندازد، مدام احساس دلشوره و دلواپسی دارد و بار سنگین نماز را بر دوش خود احساس می­کند تا اینکه نمازش را بخواند. اما کسی که مقید است که نمازش را در اوّل وقت بخواند چنین تصوری از نماز بخواهد داشت.  

فرض کنید رضا نماز خود را نخوانده است. وقتی مشغول میل کردن ناهار است احساس بدی در وجود او راه پیدا می­کند. هنگامی که به نهان خود مراجعه می­کند می­فهمد علت آن دلشوره نخواندن نماز است. بعد از نماز که ـ مثلا ـ می­خواهد استراحت کند باز دلشوره دارد. وقتی از خواب بیدار شد این دلشوره همچنان همراهش است و خلاصه تا آخر وقت بار نماز را به دوش می­کشد تا اینکه از ترس قضا شدن نماز تکلیفش را ادا کند. شب هم به همین صورت نگرانی نماز مغرب و عشاء را دارد تا اینکه در آخر وقت نمازش را بخواند.

اما علی به محض شنیدن صدای اذان نماز ظهر و عصر خود را می­خواند. علی مشغول صرف ناهار است که به یکباره به یاد نماز خود می­افتد. در این صورت احساس رضایت می­کند چون نمازش را خوانده. و خلاصه در تمام وقت نماز که یاد نماز خود می­افتد همین احساس خوش آیند را تجربه می­کند.

وقتی به نحوه­ی نماز خواندن رضا و علی نگاه می­کنیم متوجه می­شویم که:

1. نماز برای رضا کاری بس سخت و تکلیفی ناراحت کننده است، اما برای علی کاری آسان و تکلیفی دوست داشتنی می­باشد. 

2. رضا نماز می­خواند تا تمام شود. به همین دلیل لذتی از آن نخواهد برد. ولی علی نماز می­خواند تا وظیفه­ی بندگی خود را به جای اورده باشد.

3. علی برنامه­ی منظمی برای نماز دارد. به همین دلیل سنگینی و کلفت عمل از او برداشته می­شود.امّا رضا به دلیل نداشتن برنامه­ی منظم همواره مشقت آن عمل را به دوش می­کشد.



[ چهارشنبه 89/8/19 ] [ 12:11 عصر ] [ احمد نباتی ] [ نظر ]
[ مطالب جدیدتر ] .::.

درباره وبلاگ



ای برادر ! پشتیبان «ولی فقیه» باش، اما پیشاپیش «ولی فقیه» بایست و تیرهای زهر آگین دشمن را که به سوی او روانه می شوند به جان خریدار شو ... تنها عافیت طلبان دنیا دوست هستند که عوام فریبانه از «ولایت» و «ولایت مداری» دم میزنند، اما در هنگامه ی فتنه ها و امتحان های سخت، پشت سر ولی فقیه سنگر می گیرند، تا دنیای خود را در خطر نبینند .

پیوندهای روزانه

سایت هم اندیشی دینی
منبــــر مکتــوب
سلمان علی (سیاسی)
طلبه پاسخگـــــو
تبدیل سال شمسی به قمری ومیلادی
سایت خبرگزاری فارس
سایت خبری رجا نیوز
سایت خبری جهان نیوز

آرشیو ماهانه

علوم قرآنـــی
نکتــه های قرآنــی
معصومین (علیهم السلام)
امیرالمؤمنین (علیه السلام)
حضرت زهرا (سلام الله علیها)
امام حسین (علیه السلام)
امام زمان (ارواحنا له الفداه)
حضرت اباالفضل (علیه السلام)
حضرت معصومه (سلام الله علیها)
نمـــــــــــــاز (راه کارها و موانع)
سلسله مباحثی پیرامون رجعت
تفسیر خطبه 222 نهج البلاغه
تفسیر خطبه 223 نهج البلاغه
ادعیه و اذکار مختلف
اخلاقی *1*
اجتمــــاعـی *1*
سیاسی
سیاسی ـ فتنــــه
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *1*
راه و رسـم خواستگاری و ازدواج *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *1*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *2*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *3*
اصـــول زنــدگــی زناشویــی *4*
پاسخگویی به سؤالات خانوادگی
راه نجات از عشق به جنس مخالف
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *1*
پاسخگویی به سؤالات اعتقادی *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *1*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *2*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *3*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *4*
پاسخگویی به سؤالات جوانان *5*
تربیت دینی کودک *1*
تربیت دینی کودک *2*
تربیت دینی کودک *3*
تحلیلی بر برائت از جبت و طاغوت
سلسله درس هایی از معاد *1*
سلسله درس هایی از معاد *2*
سلسله درس هایی از معاد *3*
سلسله درس هایی از معاد *4*
سلسله درسهایی از کربـــلا *2*
سخنرانی کوتـاه (عمومی و دبستانی)
دانلود کتابهای مدیر وبلاگ
لطیفه، معما و مطالب خواندنی
آیین همسرداری
مناسبتهای ویژه
متفرقه
سوره کهف 1
تفسیر جامعه کبیره 2

پیوندها

شیعه در روایات اهل سنت
آیین شکوفایی / راهکارهای عملی در تربیت دینی کودک
کتاب پیوند جوان با نماز
دفاع از شیعه در روایات اهل سنت. مقدمه آیت الله خزعلی
پیوند جوان با نماز (ویرایش جدید)
آشیانه مهر (اصول و کلیدهایی از زندگی زناشویی)
سایت هم اندیشی دینی
کتاب چشمه هدایت (چیرامون امام هادی)
میزان تشیع (برسی سند زیارت عاشورا)
قالب پارسی بلاگ|قالب وبلاگ مدافعان حرم پارسی بلاگ
تور هند|لینک بیلدینگ
قیمت کرکره برقی پارکینگ|طراحی جواهر
خرید سامانه پیامک

سایت آوازک

جا لیوانی ماشین|شلف دکوری
رزرو هتل|بلوم
|فیلم
درگاه پرداخت واسط|هتل بندرعباس
هتل کیش
عکس جدید

دیگر امکانات


بازدید امروز: 100
بازدید دیروز: 55
کل بازدیدها: 2365502

طراح قالب: آوازک

[ طراح قالب: آوازک ]
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ]